کاشان نیوز-امیرحسین ایزدپناه: رمضانی دگر از راه رسید و بزمی دیگر برای آنان که زلف با «روزه» گرهزدهاند. مشق جوعاش بخوان یا سماع لاهوتش! روزه است و سحرهای سایهروشنش؛ روزه است و نوشیدن نیایشهای نوشینش؛ روزه است و لحظههای ناب افطارش؛ کامها تشنه، جانها عطشناکِ جامهای زلال زمینی و آسمانی…
افطار است و یک «ربنا» … نوایی که دوست داریم (و لابد دوست ندارند!). گویی عجین شدهاند ربنای شجریان و لحظههای مانده به افطار؛ تا جایی که هر یک، دیگری را به خاطر میآورد! دستکم «ربنا»، روزه و دمادم پیش از افطار را تداعی میکند. همین چند روز پیش بود که راستی آزمایی ِ این ادّعا، مادرم را (که نه از اوضاع اجتماع خبر دارد و نه اصلاً شجریان را میشناسد) به بوتهی این آزمایش فراخواندم! ربنا را (که حالا دیگر ۶ سالی میشود از رسانهی «ملّی» پخش نمیشود) برایش گذاشتم و گفتم از این دعا اولین چیزی که به یادت آمد چیست؟ بدون لحظهای تردید، گفت: روزه و سفرهی افطار!
به نظر میرسد «ربنا» یک هویت فراموشنشدنی دارد. شاید «ربنا» صدای نهفتهی بخشی از فرهنگ و تاریخ و دین این دیار است. «ربنا» نوستالژیِ دم ِ افطار ِ چندین نسل مردم ما است. از ۵۸ تا ۸۸؛ سی سال با ربنا بودن زمان کمی نیست. خاطره انگیزها نه توسط نهادهای رسمی ساخته میشوند و نه از بین میروند. اسطورهها، در طول گام زمان، از دل همین خاطره انگیزهای ماندگار ِ عُرف اجتماع ساخته میشوند و در ضمیر ناخودآگاه یک ملّت مینشینند و مانا میشوند. «ربنا» مانا شده است؛ اگرچه عدّهای را (حتّی شاید کثیر) خوش نیاید. «ربنا» آوایی آسمانی است! نیایشهای کهن! کلام وحی بر حنجرهی داوودی شجریان – که روحش زلال و بزرگ است – نشسته و از نفَس ِ ناز او (که ناز نفَسش!) به برون آمده است. تنها صداست که میماند! (۱)
شجریان از وقتی هنوز شجریان نبود (سیاوش بیدکانی!) با مردم بود و برای مردم خواند و صدای مردم بود. او اینک (به گواه آواز شناسان) خسرو آواز ایرانزمین است. صدای شجریان ماناترین صدای تاریخ موسیقی ماست. او در تمام آن سالها و این سالها، همچنان، با مردم بود و برای مردم خواند و صدای مردم بود. صدای جامعه، صدای دردها و شادیها، صدای چکامههای حافظ و مولانا و سعدی و خیام و باباطاهر و اخوان و مشیری و ابتهاج و … و همه! صدای انسان! صدایی که گاه آواز بود و گاه ترانه بود و گاه سماع بود و گاه ناله بود و گاه فریاد… ولی بود. شجریان بود و هست و خواهد بود. «یار ما چون گیرد آغاز سماع / قدسیان بر عرش دستافشان کنند!» (۲)
هر هنرمندی «حق» دارد انتظار داشته باشد که دیگران اثرش را پاس بدارند؛ شجریان که جای خود. او از سالها پیش اعتراض داشت که چرا صداوسیما، بدون اجازه از او (حقوق مادی به کنار) از آثار او، بهدلخواه خود، استفاده (سوءاستفاده!) میکند. این اعتراض و نقد، حتی به شکایت حقوقی هم کشیده شد و دادگاه، داد را به شجریان داد. مدیران صداوسیما اما همچنان کج دار و مریز رفتار میکردند. تا رسید روزگاری بس محنت که شجریان صدایش را صدای خس و خاشاک نامید و خاطرش آزرده گشت و نُت قهر کوک کرد و در رسانههای ناخودی آواز مخالف سر داد. از آن روزگار تاکنون نه آلبومی تازه منتشر کرد و نه کنسرتی در ایران اجرا. ممنوع! جهان سوم جایی است که در آن سرمایههای انسانیاش توسط انسانهایی دیگر نادیده انگاشته میشوند. دولت تدبیر و امید هم-هنوز-نتوانسته کلیدی بر این قفل بر سازد؛ اگرچه رئیسش دوستدار شجریان باشد (۳) و معاونش نگاهبان اسم شجریان در سانسور وقیحانهی رسانهی موسوم به ملّی (۴)؛ اما در همان روزگار هم شجریان، آشکار و نهان، گفت که حساب «ربنا» از بقیهی کارهایش جداست و آن را برای مردم ایران خوانده و پخش آن را از صداوسیما بلااشکال دانست؛ اما مدیران صداوسیما در اقدامِ کمی تا قسمتی کینه ورزانه، اعلام کردند که تمام آثار شجریان، حتّی ربنا، دیگر از رادیو و تلویزیون پخش نخواهد شد. (۵) و درحرکتی که از همان آغاز بس مضحک مینمود اعلام کردند که ربناهای دیگری را جایگزین ربنای شجریان آماده کردهاند! (۶) غافل از آنکه صدای شجریان «آن» دارد و بقیه «آن» ندارند؛ و تو (ای آدم محترم تصمیمگیرنده برای مدیریت / ممیزی / پخش برنامه) چه دانی که «آن» چیست! آن ربناها، برخی به تقلید از فرازوفرودهای آوایی استاد بازخوانی شده که سوای تفاوت صدا، بدون شک فاصله دارد با آنچه باید باشد و برخی دیگر نیز اگرچه در جای خود زیبا و متین مینماید ولی نمیتواند جایگزین ربنای شجریان شود. ربنا را (همچون «ای ایران» ِ بنان که سالها بهناحق برچسبهای خطا بر آن زده شد، یا «اذان» ِ مرحوم مؤذّن زاده اردبیلی که به جرم خوانش در آواز بیات ترک، سالها سانسور بود) شاید بتوان برای سالهایی (حتّی دراز) از جلو چشم و گوش مردم دورنگه داشت ولی بهیقین نمیتوان آن را از حافظهی تاریخی مردم ایران زدود. هنوز هم دیر نشده و میتوان آبرفته را به جوی بازگرداند و «ربنا» را به سر سفرههای افطار مردم… ور نه، رسانههای حقیقی و مجازی بس فراواناند که میتوان از آن برای نیوشیدن «ربنا» ی شجریان بهره برد. تلویزیون! خوب باش با ما! عِرض خود مَبر و زحمت ما مدار!
از زبان استاد
«پدرم که استاد القرّاء بود، مرا از بچگی به جلسات قرآن میبرد و من در آنجا قرآن خواندن را نزد او یاد گرفتم… مشوّق اصلیام در رشتهی قرائت قرآن پدرم بودند. به صدای من علاقهمند بودند و اصرار داشتند که به رادیو بروم و قرآن بخوانم. ششساله که بودم در یک محفلی قرآن خواندم. در آنجا آقایی بود که به من هدیهای داد. آن هدیه را هیچوقت فراموش نمیکنم و همچنین اولین باری که به مدرسه رفتم سورهای از قرآن را خواندم و بسیار مورد تشویق قرار گرفتم و این روز را همیشه به یاد دارم… برنامههای مهم مذهبی و سیاسی آن سالها در مشهد، با تلاوت من از قرآن آغاز میشد… تا آستانهی انقلاب، جلسات قرائت قرآن را داشتم. سال پیش از آن، در قرآن در کشور، اوّل شدم… آن سالها که در این کارها تمرین داشتم، استادی بود به نام «صلاح ساوی» که دکترای ادبیات ایران و عرب داشت، مصری بود و خیلی خوب فارسی حرف میزد و خیلی به تجوید و شیوههای قرّاء مصر مسلط بود. او به استاد «مصطفی اسماعیل» ارادت داشت. مصطفی اسماعیل به صلاح سماوی تأکید و سفارش کرده بود که این شجریان را شکار کنید، دنیا را میگیرد!» (۷)
«من ربنا را برای پخش نخوانده بودم! برای درس، خواندم و یکی دو نفر از خوانندگان، آن را فراگرفتند و در استودیو ضبط کردیم. یک روز قبل از ماه رمضان نوار را دادم. بعد دیدم ربنا را با صدای خودم پخش کردند. تلفن زدم و گفتم چرا پخش کردید؟ گفتند: تیر از کمان دررفت! تیرماه ۵۸ ربنا را خواندم. قبلاً ربنا را «ذبیحی» خوانده بود. گفتند حالا که انقلاب شده، بهتر است برنامهی ماه رمضان ما متناسب و همشأن انقلاب باشد. سه الی چهار ماه، من کلاس درس گذاشتم و همهی دعاها را خواندم.» (۸)
«مردم هرگز از من ایراد نگرفتند که چرا این اثر را خواندی؟ همه میگفتند که چهکار زیبا و دلنشینی است. یکی از دوستان تعریف میکرد که یکی از قاریهای بزرگ مصر به اسم غَلوَش (استاد القرّاء راغب مصطفی غلوش) در ایران بوده که ربنا را میشنوند. از این کار یک کپی میخواهد تا ببیند میتواند این را بخواند یا نه؟ بعد از دو سال دوستم او را مجدداً میبیند و این قاری به او میگوید: کار من نیست؛ چراکه خواندن اوجی که در خواندن ربنا هست کار هر خوانندهای نیست.
۵ یا ۶ سال که از پخش ربنا گذشت، به این حس رسیدم که ای کاش آن زمان ضبط بعضی از قسمتها را تکرار میکردم تا کیفیت کار بهتر میشد. به این فکر رسیدم حالا که مردم با ربنا ارتباط برقرار کردهاند، مجدد ربنا را ضبط کنم و اشکالات ریز آن را برطرف کنم اما فکر کردم که در این ۵ سال مردم به این ربنا عادت کردهاند و نت به نت آن را حفظ هستند. اگر بخواهم آن را مجدد بخوانم، هرچند بهتر و پختهتر خواهم خواند اما مردم آن ربنا را پذیرفته و دوستش دارند و من هر کاری بکنم، نمیتوانم ربنای جدید را جایگزین ربنای قدیم بکنم؛ بنابراین فکر کردم بهتر است من به عادت مردم احترام بگذارم و به دنبال این نروم که ربنا را دوباره بخوانم.
سؤال من این است که کسانی که در رادیو و تلویزیون تصمیمگیرنده هستند و اغلب هم تصمیمات بسیار ناآگاهانه و ناشیانه میگیرند، چرا به این نکته توجه ندارند که نمیتوانند عادت مردم را از آنها بگیرند؟ من به احترام سلیقه مردم به خودم اجازه ندادم که بیایم ربنای بهتری بعد از ۶ سال بخوانم اما این افراد چطور میتوانند ربنای دیگری بهجای آن بگذارند. بهتر است آنها کار دیگری تولید کنند تا بتوانند جایگزین ربنای فعلی بشود. میدانم که در رادیو و تلویزیون بسیار هزینه کردند تا ربنای شجریان را کس دیگری بخواند اما باید بگویم که ربنایی که من خواندم و مردم آن را قبول کردهاند به این راحتی جایگزین نمیشود، مگر یک نفر دیگر بیاید چیزی دیگری بخواند. مردم ۳۰ سال است با این ربنا پای سفره افطار مینشینند و با آن خاطره دارند. من هرگز به خودم اجازه ندادم که این ربنا را از مردم بگیرم و آن را از آنها دریغ کنم. سال ۷۴ در نامهای به آقای لاریجانی، رئیس وقت تلویزیون نوشتم که تنها موردی که اجازه میدهم صدای من از تلویزیون پخش شود، ربنا است که من آن را به مردم هدیه دادهام. من از این ربنا نه بهرهای میبرم و نه شهرتم را زیادتر میکند، من کارم را ۳۲ سال پیش انجام دادهام و آن را به مردم هدیه دادهام. حالا برای ثواب یا وجدانم باشد این ربنا مال مردم است و من هم اجازه ندارم این را از مردم دریغ کنم. به همین دلیل رادیو و تلویزیون هم نمیتواند ربنا را از مردم دریغ کنند یا ربنای دیگری را جایگزین آن کند.«(۹) و (۱۰)
لینک دانلود + اشعار آواز پیش از ربنا + دعاهای ربنا
دوست داران استاد شجریان، وبسایت سادهای را (به آدرس: http://rabanaa.com) ویژهی «ربنا» طراحی کردهاند که میتوان با مراجعه به آن آواز پیش از ربنا و خود ربنا را باکیفیت صوتی مناسب، بهصورت آنلاین گوش داد یا دانلود کرد و همچنین خواند آنچه را که مردم بهعنوان احساس خود نسبت به «ربنا» به یادگار نوشتهاند.
آواز (گوشهی مثنوی در مایهی افشاری). شعرها از مولانا
این دهان بستی دهانی باز شد / تا خورَندِی لقمههای راز شد
لب فروبند از طعام و از شراب / سوی خوان ِ (۱۱) آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان (۱۲)، ز نان خالی کنی / پر ز گوهرهای اِجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان بازکن / بعد از آنَش با ملَک انباز (۱۳) کن
چند خوردی چرب و شیرین از طعام؟ / امتحان کن چند روزی در صیام (۱۴)
چند شبها خواب را گشتی اسیر؟ / یکشبی بیدار شو، دولت بگیر
……………………………………………..
ربنا… (در دستگاه سهگاه)
ربنا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ. (آل عمران / ۸)
پروردگارا! پسازآنکه هدایتمان کردی، دلهای ما را مَگردان و رحمتی از سوی خویش به ما ارزانی دار؛ که تو بخشندهای.
ربنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ. (مؤمنون / ۱۰۹)
پروردگارا! ایمان آوردهایم، ما را بیامرز و بر ما رحمت آور و تو بهترین مهربانانی.
ربنا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً وَ هَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا. (کهف / ۱۰)
پروردگارا! بر ما رحمت خویش بگستر و کار ما را به سامان آور.
ربنا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ. (بقره / ۲۵۰)
پروردگارا! بر ما [باران ِ] صبر فروریز و گامهای ما را استوار بدار و ما را بر خدانشناسان پیروز گردان. (۱۵)
………………………………………………………………………………………………………..
زیرنویسها:
(۱): پارهای از شعری از «فروغ»
(۲): بیتی از «حافظ»
(۳): میتوانید نام و آواز استاد شجریان را در فیلم تبلیغاتی آقای روحانی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ در ویدئویی که «خبر آنلاین» در این لینک گذاشته است، تماشا کنید:
http://www.khabaronline.ir/detail/297799/Politics/election
(۴): سایت «تابناک»، کد خبر: ۴۷۱۰۲۴
(۵): خبرگزاری «ایسنا»، کد خبر: ۸۸۰۵-۰۴۰۲۶
(۶): خبرگزاری «ایسنا»، کد خبر: ۹۰۰۵-۱۲۶۱۲
(۷): کتاب «هزار گلخانهی آواز»، تألیف کاظم مطلق و مهدی عابدینی، نشر فراگفت، صفحات ۱۰۲، ۱۳۰، ۱۳۱
(۸): همان. صفحه ۱۳۰
(۹): خبرگزاری «ایسنا»، کد خبر: ۹۳۰۴۰۸۰۴۲۷۳
(۱۰): پارهای از تلاوتهای استاد شجریان بعد از فوت پدرش و در سال ۱۳۷۸ در دو نوار کاست (و بعدها سی دی) با نام «به یاد پدر» منتشرشدهاند که «ربنا» هم در کاست دوم گنجاندهشده است.
(۱۱): خوان: سفره
(۱۲): انبان: شکم
(۱۳): انباز: شریک، رفیق
(۱۴): صیام: روزه
(۱۵): ترجمهها از نسخهی دکتر بهاءالدین خرّمشاهی انتخابشده است.
با سلام امیدوارم کوته فکرانی که این نوای دلنشین را از مردم دریغ کرده اند به خود بیایند. ضمنا "کج دار و مریض " درست است نه کج دار و مریز.
سلام و سپاس خیر قربان، با عرض پوزش همان «کج دار و مریز» صحیح است. این ضرب المثل برگرفته از این مصراع است: «این جام که دست توست کج دار و مریز»: یعنی این جامی که در دست گرفته ای کج نگهدار ولی به شکلی که محتوایش نریزد!
جناب ایزد پناه جالا دلتنگ ربنای رمضان هستی یا آهنگ و صدای شجریان؟ با این اوضاع و رواج کنسرتها در آینده نزدیک اجازه کنسرت به شجریان هم داده می شود!
من نمیدانم ضرغامی و سرافراز چطور حاضر شده اند تا چندین سال ،حال روزه داران را با این کار سخیف و به دور از عقل بگیرند. من برای ضرغامی و سرافراز واقعا متاسفم این قدر معرفت ندارند.
دمت گرم آقای ایزد پناه مرسی خیلی عالی بود ، قلم زیبا و دل نشینی دارید ، دست مریزاد
همین که مردم شجریان و امثالش را که خیلی ها با بودنشان ؛با ابراز وجودشان؛با موفقیتشان و... مشکل دارند را فراموش نمیکنند حکایت از جایگاه این افراد در دل وذهن مردم دارد نمی توان به زور افکار مردم را تغییر داد ممنون متن بسیار زیبایی بود
امیدوارم این نظر زیر تیغ خود سانسوری سایت سربریده نشود ! متأسفانه برخی در این مملکت با مردمی بودن اسطوره های فرهنگ، ورزش و گاهأ سیاست مشکل دارند و این مشکل داشتن را تا حد ممنوع التصویر . ممنوع البیان شدنشان ! چرا ؟؟ چون قدرت دستشان است ! نه علی لاریجانی و نه عزت الله ضرغامی نخواستند بفهمند که اسطوره ای مانند محمدرضا شجریان ((((( مردمی ))))) است و اگر روزی روزگاری بنا به کینه ورزی از قاب صدا و تصویر رسانه میلی!!!!! حذف شوند قرار نیست که از قاب دل و روح مردم نیز حذف شوند .. جایگزین کردن برخی فالش گونه های ناکوک به جای ربنای شجریان جز جداکردن روزبروز مردم از رسانه ملی!! مملکت چیزی نصیب این دستگاه قدرتمند نخواهد کرد .. همانطور که در عوض پخش هنرنمائی های استاد شجریان ، هر شبکه ای را که باز می کنی سالار عقیلی در حال سردادن آواز است و لابد صدا و سیمای نظام قصد دارد عقیلی را به قصد جایگزینی با شجریان بزرگ بیش از پیش در منظر چشم بینندگان تشنه موسیقی سنتی ایران قرار دهد ...
شنیده ها حاکی است به علت کمبود فضا و سنگ اندازی بعضی مسئولین از مهرماه آینده دانشگاه فرهنگیان کاشان نه تنها دانشجو نمی پذیرد بلکه از ورودی های ۹۳خواسته است به محل اولیه قبولی خود باز گردند طبق اطلاع ، دانشگاه فرهنگیان کاشان این موضوع را به اطلاع مسولان رده اول شهرستان رسانده است.
بسیارعالی بود ممنونم گریه م گرفت باخوندنش..من از ربنا ی شجریان خیلی خاطره دارم