کاشان نیوز-علی مقدم : گاهی آدم حرف‌هایی را می‌شنود و صحنه‌هایی را می‌بیند که می‌ماند «دم خروس را باور کند یا قسم حضرت عباس را»؛ مثل همین ماجرای فعالیت‌های برخی از اعضای شورای شهر کاشان و رابطه آسفالت و بهارستان.
از مدت‌ها پیش که شهردار جوان کاشان فعالیت‌های خود را آغاز کرد، حرف‌وحدیث‌های زیادی راجع به فعالیت‌های شهرداری و اقدامات «بودار» برخی از چهره‌های هم جناح او در شورای شهر با انتخابات مجلس، در محافل سیاسی کاشان مطرح شد.
شهردار آسفالت می‌ریخت و حامیان او در شورا، علاوه بر تعریف و تمجید از او، به منتقدان شهردار اعتراض می‌کردند؛ به‌یادماندنی‌ترین این اعتراض‌ها، حمله کلامی یکی از اعضای شورا به خبرنگار کاشان نیوز بود؛ سخنانی که پس از انتشار فایل صوتی آن تاسف اصحاب فرهنگ، ادب و رسانه را در شهر دارالمؤمنین برانگیخت.
همه‌چیز دست در دست هم داده بود که نظریه انتخاباتی بودن فعالیت‌های شهرداری قوت گیرد تا آنجا که یکی از شهروندان کاشانی در یادداشتی پرسید «انتهای این آسفالت بهارستان است؟»
برخی چنان از انتشار یادداشت یک شهروند برآشفت‌اند که حتی شش ماه بعد از انتشار این مطلب، علیه آن موضع‌گیری کردند و این نظر را «بی‌انصافی» نامیدند.
اما اقدام عجیب، دور از عرف و شئون اداری یکی از اعضای شورای شهر در روز قدس سال گذشته باعث شد که «عباسعلی منصوری» در جمع خبرنگاران صراحتاً از جریانی «انتخاباتی-تبلیغاتی» پرده بردارد. تحلیل نماینده دیپلمات کاشان این بود که این جریان علاوه بر انجام امور تبلیغاتی، درصدد تخریب چهره اوست تا بدین‌وسیله مردم را نسبت به دولت و حامیان روحانی ناامید و مسیر رسیدن به بهارستان را برای مخالفان دولت هموار کند.
سخنان نماینده حامی دولت با تکذیب و یا واکنش هیچ‌یک از سران اصولگرا و اعضای شورا و شهرداری همراه نبود (اگر هم بوده نویسنده آن را ندیده است)؛ اما آنان پس از پایان ثبت‌نام نامزدها و ثبت‌نام نکردن شهردار، انگشت اتهام را به‌سوی پرسشگرانی که می‌گفتند «انتهای این آسفالت بهارستان است؟» دراز کردند که دیدید حرفتان درست نبود و شهردار ثبت‌نام نکرد.
داشت خاطرمان جمع می‌شد فعالیت‌های شهرداری و اقدام‌های حامیان شهردار در شورا با انتخابات ربط ندارد که منتشرکننده طومار شایعه پیوستن نیاسر به آران و بیدگل که رابطه شورا و نماینده و فضای ذهنی جامعه را غبارآلود کرده بود، در کنار کاندیدای اصولگرایان وارد کارساز انتخابات شد.
و حالا مطلبی از رفتار یکی از همین اعضای شورای اسلامی شهر دریکی از مناطق شهر دهان‌به‌دهان می‌چرخد تا دوباره نظریه رابطه آسفالت و بهارستان را زنده شود.
گفته می‌شود که عضو شورا همراه با کاندیدای برگزیده اصولگرایان به مسجدی دریکی از محلات حاشیه شهر می‌رود. شهروندی از او می‌خواهد به مشکل اسفالت کوچه محل سکونتش رسیدگی کند. عضو شورا در همان مجلس با مسئول مربوطه در شهرداری منطقه تماس می‌گیرد و با عتاب و خطاب از او می‌خواهد که به‌سرعت مشکل آسفالت کوچه موردنظر برطرف شود. حالا اگر ایشان برای رضای خدا و خدمت به مردم هم این تماس و عتاب و خطاب را انجام داده باشد واقعاً جایش اینجا و کنار کاندیدای مجلس آن‌هم در زمان ممنوعیت تبلیغات انتخاباتی است آخر برادر شما که از من بهترمی دانید این نکته را که از رسول اکرم (ص) نقل است که فرموده‌اند: «اجتنبوا من مواضع التهم» و مسلمان کیس نباید در این موضع ظاهر شود تازه اگر آدم حرف حاضرین در محل را نقل می‌کنند که بعد از تماس، با مخاطب قرار دادن کسانی که برای حل مشکلاتشان به او مراجعه کرده‌اند، شروع به معرفی و تعریف و تمجید از کاندیدای موردنظرش که در کنار او نشسته می‌کند، را باور کند که فاجعه است.
آدم با شنیدن این خبرها و دیدن این صحنه‌ها می‌ماند دم خروس را باور کند یا قسم حضرت عباس را. اگر باور کنیم که آن‌همه تخریب نماینده، طومارنویسی و فعالیت شهردار به انتخابات ربطی ندارد، در حل این پرسش می‌مانیم که پس چه رابطه‌ای بین تماس برای رفع مشکل مردم و معرفی کاندیدا وجود دارد؟! اگر بپذیریم که آن تخریب‌ها و اقدام‌ها با بهارستان مرتبط است پس این انکار و بی‌انصاف خواندن منتقدان چیست؟!
ولی باز هم به خودم نهیب می‌زنم که بی‌انصاف نباش، جاده بهارستان آسفالت باشد که بهتر از خاکی و سنگلاخ است!!