فریدون مجلسی-ما را بگو که فکر میکردیم، یعنی چنین آموخته بودیم، که داوری نهایی درباره مردگان در زمانی دیگر، در مکانی دیگر، در رستاخیزی نهایی و توسط کسانی دیگر انجام میشود! تا اینکه دکتر نراقی، استاد و آموزگار نامدار، حتی با مرگ خودش نیز درس تازهای داد که گویا چنین نیست! یعنی اینکه فکر میکردیم پدیده خودی و غیرخودی، در واقع با پایان خط و به مصداق آنکه «فردا که از این دیر کهن در گذریم/ با هفتهزار سالگان همسفریم» با مرگ دوران مصرفش منقضی میشود فکر درستی نیست! زیرا به همت مقامات نامدار در شهرداری تهران دانستیم که: مرده غیرخودی هم داشتیم/ «خود غلط بود آنچه میپنداشتیم!»
اما نراقی، فارغ از اینکه با عملکرد و عقایدش، یا با همه عقایدش، موافق یا مخالف باشید، بسیار نامدار بود و در عین نامداری فروتن بود! مردمی بود و هیچ تعین ساختگی و تکبر و تبختری نداشت. با شاهان و شاگردان دمخور بود! آدمی مردمی بود که گمان نمیکنم اگر دست خودش میبود نیازی میدید که از جایگاهی در دنیای مردگان عادی، یعنی آنهایی که دستکم با خودش خودی بودند، یعنی از قبری به قول اینان عادی، به قبری غیرعادی و غیرخودی برده شود تا در شمار نامآوران قرار گیرد! نامآوری به عملکرد و داوری تاریخی و اجتماعی بستگی دارد! نامآوری او از نام نقشبسته بر سنگ قبر نیست. آنقدر اثر از خود به جای گذاشته است که نیازی به اثری که دیگران برایش برجای بگذارند ندارد! بگذار نامآور کسی باشد که چنان داوری کرد و آن مرده نامآور را از «عادی نبودن» رهانید!
منبع: روزنامه بهار
دیدگاه شما