کشان نیوز: بهار در همه جا زیباست، هیچ صاحب طبع لطیفی از بهار بد نگفته است . ممکن است در مورد پاییز و زیبایی هایش اتفاق نظری بین افراد مختلف نداشته باشیم اما در لطافت طبع بهار هیچ اختلاف نظری نیست. در حاشیه کویر، در طراف کاشان نیز حکایت بهار ،قصه سرسبزی و نشاطی پر حلاوت است. اما گلستانه نامی است که از کنار آن بی توجه نمی توان گذشت، چون با نام سهراب سپهری شاعر نو پرداز خوش قریحه کاشانی چنان عجین شده است که بی اختیار و در اولین نظر نام یکی دیگری را در تداعی میکند.
دراطراف کاشان دو گلستانه وجود دارد که البته هردو از هوایی خوش و نمایی دیدنی برخوردار هستند. عکاس، مشخص نکرده است که این گلستانه کدام یک است اما حتمالاً وجود یک عکس ازقمصر نشان میدهد که از گلستانه سهراب نیست. با این همه، ذوق را و حس را با عکسهایش به «دورها» میبرد. اگر فرصت کردید به هردو گلستانه سربزنید، هردو با صفا و پراز مهربانی است . گلستانه چنار در جاده کشان-مشهد اردهال و گلستانه قمصر در جاده کاشان-قهرود. و در هردو خواهید دید شعری که سهراب سپهری شاعر بلند آوازه کاشانی روزگاری در گلستانه چنار سروده بود مختص یک مکان خاص نیست اگر چه این شعر تابستان را نمایش میدهد اما از حظ امروز و بهار بی بهره نیست :
دشت هايي چه فراخ !
کوه هايي چه بلند!
در گلستانه چه بوي علفي مي آمد!
من دراين آبادي، پي چيزي مي گشتم:
پي خوابي شايد،
پي نوري، ريگي، لبخندي.
لب آبي
گيوه ها را کندم، و نشستم، پاها در آب:
« من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هشيار است!
نکند اندوهي سر رسد از پس کوه.
چه کسي پشت درختان است؟
هيچ، مي چرخد گاوي در کرد.
ظهر تابستان است.
سايه ها مي دانند، که چه تابستاني است.
سايه هايي بي لک،
گوشه ايي روشن و پاک
کودکان احساس! جاي بازي اين جاست.
زندگي خالي نيست:
مهرباني هست، سيب هست، ايمان هست.
آري
تا شقايق هست، زندگي بايد کرد.
در دل من چيزي است،
مثل يک بيشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بي تابم، که دلم مي خواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه .
دورها آوايي است، که مرا مي خواند. »
عکس: ایرنا
دیدگاه شما