کاشان نیوز ــ عباس جمالی: در خانهای که پیچ همهی صداها بسته بوده، حالا برای صاحبان خانه کار دشواریست شنیدن. آنها از صدای همدیگر هم میترسند. مبادا صدایی از صدای من شنیدهتر باشد؟ همین ترس بزرگ، صاحبان صدا را از شنیدن صدای خودشان هم محروم میکند.چارهاش یکبار دل به دریا زدن است و پیچ همهی صداها را باز کردن. و تمرین کردن که لذت ببریم از صداهای دیگران.
باور اینکه ما صدایی نداریم، اگر دیگریها صدایی نداشته باشند، باور سختیست. شاید خیال میکنیم صدای ما خوش است اما برای که؟ گوشهایی برای تایید میخواهد. یا اگر صدایمان خوش نیست، کاری کنیم با صدایمان.
صدای خوش زیاد است. نترسیم و گوش کنیم. راه دشوار پیشرو همین است: شنیدن صداها. صدا بزنیم کسی را هم که قهر کرده. لیوان آبی دستش بدهیم، روبهرویش بنشینیم و بگوییم آمادهایم برای شنیدن صدایت.
اگر کسی هم فکر میکنیم صدایش گوشخراش است، پیچ صدای او را هم نبندیم. او را هم صدا بزنیم، لیوان آبی دستش بدهیم. بگوییم: «رفیق ببخشید! من فکر میکنم کمی صدای شما گوشخراش است. اگر میشود در صدایت تغییراتی بده. نه برای آنکه من خوشم بیاید، برای صدای خودت میگویم.»
راه دشواریست. پیچ همهی صداها را باز کردن کار دشواریست. همه ی صداها برای گوش ما خوشایند نیست. ولی هستند، چه ما دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم. فکر میکنم تمرین میخواهد.
یادم نرود؛ اگر امروز پیچ صدای کسی را بستم، فردا یکی پیچ صدای من را میبندد.عوض هم هیچوقت جای گله ندارد. به صداها احترام بگذاریم. خالق صداها پیچ همهی صداها را بازگذاشته. اگر من صدایی را دوست ندارم، میتوانم نشنوم. میتوانم پیچ صدایش را در اتاقم همیشه بسته بگذارم. اما پیچ صدایش را برای همه نبندم. همیشه هر صدایی گوشهای طرفدار خودش را دارد. خیلیها صدای قناری را میپسندند، اما من در شلوغی پایتخت گاه دلم بدجور برای عرعر الاغی میانسال هم تنگ میشود.
به صداها احترام بگذاریم. بستن پیچ صدای شما، صدای من را بلندتر نخواهد کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تیتر مطلب عنوان کتابی است از استاد «اسلامی ندوشن»
دیدگاه شما