کاشان نیوز: امیرعباس مهندس، نویسنده، شاعر و روزنامهنگار در مورد نمایشگاهی از اثار مجسمه آقای حمید رضا صادقزاده که در مجموعه تاریخی دانشپور خیابان ملافتحاله برگزار شده است دیدگاه خود را برای کاشان نیوز ارسال کرده است.
– فروردین ۱۴۰۱ مجموعهای از کارهای مجسمهی حمید رضا صادقزاده تحت عنوان گره در مجموعه تاربخی سنتی دانشپور کاشان مورد استقبال علاقمندان قرار گرفت. صادقزاده به واسطهی شرکت و حضور در بیش از سی سمپوزیوم و نمایشگاه، و برگزاری کارگاه و ورکشاپهای متعدد به عنوان استاد در عرصهی مجسمه هنرمندی شناخته شده است. در این نمایشگاه که بالغ بر یک ماه مورد بازدید قرار گرفت تعداد نه اثر در اندازه کوچک و متوسط در قاب چشمهای مخاطبان نشست و همان گونه که منظور نظر هنرمند مجسمه ساز است در اندیشه مخاطب قرار گرفته و با پرسش از چرایی و علت اینگونهگی، اندیشهی وی را به چالش کشیده است.
در خوانش یا تحلیل نزدیک به تاویل هر اثر برای وصول به مقصود، یا دستیابی به ایده و اندیشه هنرمند، باید کلیت اثر و حتا محدوده و محیط قرار گرفتن آنرا شناخت و به تفسیر نشست.
به انجام رسیدن فرمهایی که برابر مخاطب قرار گرفته گذشته از اینکه از منظر هنری آفرینشی خلاقانه است و ضرورتن باید با مخاطب ارتباط برقرار کند، از جایگاه تعریف شده فراتر رفته و در انتقال مفاهیم تاریخی و عرفانی به ایفای نقش پرداخته و پرسشی فلسفی را طرح نموده است. آثار صادقزاده را میتوان دارای بار تاریخی، روانشناختی و جامعه شناسی دانست. حتا با نگاهی به بالهای مجسمههایش میشود آنها را ایکاروسهایی در مرحله جنین نامید. هر چند با تطبیق و یا ارجاع معانی مشخص و آشنا به مولفه یا آثار هنرمند بتوان اندیشه یا مقصود وی را به خوانش نشست، اما هرگز نمیتوان به اصل قصد و نیت هنرمند که جان بخشی به اندیشه در اثر هنری است واقف شد. مشخص است صادقزاده مانند هر انسان اندیشمندی به دنبال رهیافت یا فرجامی نیک از چنبرهای است که در آن قرار گرفته.
اندام وارههای در خود فرو رفته که علیرغم تلاش برای رهایی از آنچه با آن درگیر هستند، از آنچه برایشان مقدر شده، از اسارت در مخمصهای که شاید بتوان آنرا بحرانی ازلی خواند و میشود تاویل یا تعبیری از هویت دانست هیچگاه امکانی برای خلاصی، فراغت یا رهایی برایشان متصور نیست. آیا این پیکرهها نمادی از انسان معاصر هستند، یا بیانی از موجودیت و نفس آدمی و دغدغهای که از ازل همراه وی بوده و او را رها نخواهد کرد؟
این پرسش یا مساله بنیادی در خویش گره شدن، یا زندان خویشتن شدن مسالهای است فلسفی که انسان اندیشمند در طول تاریخ با آن درگیر بوده. مطالب واشعار عرفانی برای انسانی که واقف به بند و بستگی خودش میباشد رهایی را قابل وصول دانسته، حضرت مولانا در غزلی با از کجا آمدهام…. آنرا از منظری دیگر مطرح نموده است. که اگر از این در خویشتن خویش گرفتار شدن و هر لحظه و هر وهله این بندهایی که حکم بستگی و گره دارند حجیمتر شوند و امیدی برای رهایی متصور نباشد آدمی به ورطه نهیلیسم غلتیده و در خویش میماند. هر چند گرههای صادقزاده عظیم و مهیبتر از پیکرههایش میباشد و چنان مینماید که احتمال رهایی ندارند اما در بعضی از کارها با بالهایی مواجه میشویم که به جای دستها در حال شکلگیری هستند، و نشان میدهد عنقریب آدمی گرفتار در چنبره گرهها و بندها، از زندان محدویتها، از شرایط رقم خورده و بندهای خواسته و ناخواسته خویش را جدا کرده و رها خواهد شد.
آزادی دور نیست اگر حتا با انفجاری در خویش رخ دهد. زایشی که بیان میدارد آدمی در هر شرایط راهی برای رهایی خواهد یافت.
البته از منظری دیگر نیز میتوان گره در آثار صادقزاده را به تاویل و تحلیل نشست و آن آگاهی است. انسانی که بر موقعیت و وضعیت خود و اجتماعش اگاه شد دچار میشود. دچار هیچگاه بی ارتباط با ناچاری نبوده. میشود ماهیای که به قول سهراب سپهری، هرگز هزار و یک گره رودخانه را نگشود.
مجسمههای حمید رضا صادقزاده اگرچه با رویکردی سنتی شکل گرفتهاند و اگرچه تعمدن و آگاهانه در فضایی تاریخی سنتی به نمایش درآمدهاند اما به یقین از محدودهی قرار گرفتنشان فراتر خواهند رفت.
دیدگاه شما