کاشان نیوز – علی خالویی: بهار با تمام زیبائیهایش دارد از راه میرسد.
و اینکه، واقعا «خوش بحال روزگار» و «خوشبحال چشمهها و دشتها».
گو اینکه، متأسفانه ما در حسرت «بوی باران» و «بوی سبزه»ی باران خورده، «بوی خاک» باران دیده هستیم.
ما دچار بی بارانی شدهایم.
بهار که میرسد مسئولیتمان در طبیعتگردیهایمان بیشتر میشود.
لازمست درستتر بیاندیشم، حرکت کنیم، و با طبیعت دوستتر باشیم.
حالا که باران نمیبارد، تا خاکها شسته شود، لازم است جایپاهایمان را در طبیعت کم کنیم.
زمان، زمان زایش «مادر طبیعت؛ زمین و حیات وحش» است.
مبادا در کوهنوردیهایمان؛ بزغالهها، برهها، تولهها و جوجههای تنها مانده در طبیعت را، دلسوزانه نوازش کنیم، دست بزنیم، با خود به شهر بیاوریم، چراکه، به طبیعت و خودمان جفا کردهایم.
اعضای «حیات وحش» به «بوی بدن انسان» بسیار حساسند، دست زدن به نوزادان جا مانده در کوهستانهای شهرمان، همان و، دور شدن از والدینشان و غذا ندادنشان، و آخر پاراگراف، تلف شدن همان.
حتی یک نوازش ساده، یعنی رها کردن نوزاد و مرگش.
پس، لطفأ به فکر سلفی با حیات وحش نباشیم.
بگذاریم «حیات وحش» ، «حیات وحش» بماند.
صدای موسیقیهایمان را زیاد نکنیم. شاید در نزدیکیمان جوجههای قرارست سر از تخم بردارد
آتش درست نکنیم.
از جادههای خاکی موجود خارج نشویم.
بوتهها را نکنیم،
با خودرو زیر نگیریم،
پایمال نکنیم.
اینها آداب درست طبیعتگردی ست.
پرده آخر:
اگر کل زمان تشکیل حیات، در «کره زمین» را یک سال، برابر ۳۶۵ روز فرض کنیم.
انسان، آخرین روز سال، ساعت ۲۳ و ۱۵ دقیقه بدنیا آمده است، یعنی تنها ۴۵ دقیقه است که ما اینجا آمدهایم.
ولی در این یک هزارم کل زمان حیات در روی زمین، چهها که نکردیم!
چه انقراضها و چه نابودیها که نداشتیم.
لطفاً بیش از این، دیگر، تیشه به ریشه خود نزنیم.
ما بدون طبیعت، هیچیم، هیچ.
بقول مشیری عزیز،
«ای دریغ از ما، اگر کامی نگیریم، از بهار»
بهار، «بدون زایشِ طبیعتش»، یعنی بدون بره بزغالهها، بدون تولهها و بدون ریشهی گیاهان، بهار بدون زایش است، کامی ندارد که دیگر بگیریم.
دیدگاه شما