کاشان نيوز-امیر عباس مهندس: دریدا جملهای دارد بر این مضمون “ما هرگز به واقعیت نمیرسیم بلکه به چیزهایی میرسیم که در باره واقعیت میگوییم. هیچ حقیقتی در کار نیست فقط گفتمان وجود دارد”.
در مواجه با اثر هنری یا ادبی مخاطب در پی جست معنا یا برانگیختگی احساس و نگاه زیباشناسانهای است که میتواند لذتی را به همراه داشته باشد. به تعبیری لذت است که مخاطب و هنرمند را همراه یکدیگر میکند لذتی که میتوان به کشف لایههای هر اثر در نگاه و تحلیل مخاطب، و خلق توسط هنرمند نشانههایی از آن را خواند. البته در نتیجه تعامل احساس، اشتراکی مقبول رقم میخورد که قابل تامل و نظر میباشد. هنر به واسطهی قدرتی است در جهت خلق زیبایی، نوآوری، بستر سازی یا برانگیختگی احساس که در چنین راستایی آموختهها یا تثبیت شدههای پیشین به چالش فراخوانده و به تبع آن جایگاه زیبایی نیز به مصداق سخن “نو آر که نو را حلاوتی دگر است” دستخوش تغییر میشود. هر چند اثر هنری میتواند تفکر برانگیز نبوده و تنها در جهت وصول به زیبایی با بهرهگیری از اصول بصری تبیین یافته شکل گرفته یا ارجاع به بسترهای تثبیت شده به نیت تاثیرگذاری و فراخوانی احساس خلق شده باشد، که در سادهترین آن مصادره یا وام گرفتن، که گاهی بینامتنیت نام برده شده تلقی نمود. در پذیرش این امر که هر اثر هنری فرآیندی است از آموختهها و تجربه شدهها، نو و تازه آفریدن این فرآیند در هر دورهای نیاز به شناخت، شجاعت و بیپروایی هوشمندانه دارد تا بتوان در گسترهی بسترهای ظهور و نشان رد پایی از نبوغ آفریننده را مشاهده نمود. نبوغی که بیشک ماحصل آن نشان دادن مرز یا محل حقیقت است.
والتر بنیامین نوشتهای دارد بر این مبنا که کار هنری فراخوانی است به دگرگونی و نه نتیجهی آن یعنی ناگزیر است که چیزی را نشان دهد که حقیقت کجاست.
نمایشگاه آثار حنانه جالو در گالری هشت چشمه را شاید بتوان مبین همین امر پنداشت که نقاش با ارجاع یا نظر بر مینیاتور ساختارهای تبیین یافته را برای بیانی نو و یا وصول به حقیقتی که خود هنرمند هم از آن بی خبر است، برهم ریخته و به یک چرایی فلسفی رسیده است. نقاش مرکز بعضی از تابلوهایش را که در کلیت از ترکیب مینیاتوری برخوردار است تیره یا رنگ سیاه گذاشته و مخاطب را با سیاه چالهای مواجه کرده توهمزا یا سوال برانگیز. همواره پرسش برابر انسان قرار دارد و در مساله قراردادن مخاطب امری میباشد که جالو هوشمندانه رسم و رقم زده است. یک سفر از گذشته یا سنتها، به حال و ترسیم فردایی که برای هیچکس مشخص نیست. یک از کجا آمدهام و به کجا میروم آخر ننمایی مقصدم که اگر شاید برای بیننده تازه نباشد اما با زبانی تازه به بیان آمده است.
در تابلویی دیگر با وام گرفتن از صفحههای تصویری شاهنامه و یا هفت پیکر جالو شعرهای نوشته شده را رنگ گرفته تا حرکت یا پیشنهادی باشد برای تازه نگاشتن روایت جدید و نو، یا مهیا دیدن بستری جهت گفتگو و کنکاش که یک طرف آن میتواند نقاش باشد یا تابلو وی، یا حتا پرسش و چرایی باشد که مطرح کرده و مخاطبش را به چالشی لذت بخش فراخوانده است. در اینجا میتوان نظر بنیامین را مصادره به مطلوب نمود که: موضوع اصلی نقادی فلسفی نمایاندن این نکته است که کارکرد شکلهای هنری جز این نیست که محتوای تاریخی را به حقیقت فلسفی تبدیل کند.
در فضای هنری هشت چشمه همراه آثار حنانه جالو تابلوهای مجید فعال را نیز به نمایش در آمده است. این نمایشگاه تا هیجدهم آذرماه 1403 برپا خواهد بود.
دیدگاه شما