کاشان نیوز– دکتر محمد مشهدی: امشب شب نیمه یا شب «هوربابایی»(هومبابایی) است، آیین هوربابایی که در نوشآباد انجام میشود، بازمانده آیینهای برکتبخشی زرتشتی است. هوربابایی آیینی است که توسط کودکان در شبهای سیزدهم، چهاردهم و بهویژه پانزدهم ماه رمضان انجام میشود. بدین ترتیب که در این شبها بچهها در دستههای چند نفری به درب منازل اهالی رفته و یکی از کودکان یا یکی اهالی خانه را نام برده و برایش اشعاری عامیانه و نیایشگونه میخوانند. اشعار توسط سردسته خوانده میشود و در پایان هر مصرع بقیه دسته فریاد میزنند: «هوربابا» چند صورت از این اشعار وجود دارد یکی از آنها که در نوشآباد معمول است بدینترتیب است:
امشب شب نیمه است که (یا: نیمه ماه شده) ما مهمانیم/ به در خانه ارباب جهان حیرانیم
(نام یکی از بچههای صاحبخانه) شماییم/ نارنج دست شاهیم
بپوش بپوش نچایی/ از خٌنه (خانه) در نیایی
مردم شما را میبینند/ از حسرتت میمیرند
ده تُمنیهای (تومان) درازیه/ تو پشقابای نطنزیه
یکیشا درآر و خرده کن/ نذر بچههای درِ خٌنه کن
تا بچهها راضی شوند/ از درِ خٌنه راهی شوند
گاهی نیز به جای دو بیت آخر ابیات زیر جایگزین میشود:
تنباکو را گل نم کن/ آتش به سرش کم کن
تا ما بکشیم دودی/ آواره شویم زودی
حدود سی سال پیش گاهی به جای این اشعار سوره «شمس» نیز توسط سردسته قرائت میشد و اعضای دسته حرف آخر هر آیه (ها) را ۳ بار تکرار میکردند:
سر دسته: «والشمس و ضحیحا»
بچهها: «هاهاها»
امروزه «هوربابایی»(هومبابایی) کموبیش رونق دارد اما معمولا بچهها نمیتوانند این چند بیت شعر را به درستی بخوانند. این امر نشان میدهد که ارتباط نسل جدید و قدیم دچار بحران شده و بهتبع آن ادبیات شفاهی ما که در قالب فرهنگ عامیانه سینه به سینه منتقل میشد، رو به زوال است. قطعا چیزی که باعث ماندگاری این آیین شده است، مسئله منافع مالی برای کودکان است. کودکانی که زحمت هوربابایی را بر خود هموار میکنند، به هدیه نقدی ناچیزی که از خانهها دریافت میکنند، دلخوش کردهاند والا از این آیین لطیف چیزی برجای نمیماند.
در گذشته معمولا بچههای هر محل در یک گروه قرار میگرفتند و به خانه اعیان نوشآباد میرفته و خوراکیهایی مثل آجیل و خشکبار دریافت میکردهاند، اما امروزه تعداد دستهها زیاد است و به خانههای اهالی میروند.
من به اقتضای سنّم از حدود سال ۵۶ به هوربابایی میرفتم. ابتدا همراه برادر بزرگم «حسین» و همسن و سالهایش، سپس از حدود سال ۶۰ با همسن وسالهای خودم. دوره سنی هوربابایی زیاد نیست. از ده سال که گذشت دیگر بچهها به هوربابایی نمیروند. شاید بهخاطر اینکه از گرفتن پول عار دارند و یا اینکه برای آنها مقرون به صرفه نیست.
امروز دیگر شهر بزرگ شده و بچهها در محدوده کوچههای اطراف خود به هوربابایی میپردازند. دستهها معمولا سه یا چهار نفره است. علیرغم اینکه هوربابایی مخصوص پسران است، اما در سالهای اخیر دخترها هم برای خود دسته درست میکنند و به هوربابایی میپردازند. گویا در این کار از آقایان زرنگتر و شیرینزبانتر هستند و پول بیشتری به دست میآورند.
خانوادهها هر کدام صد، دویست و نهایت پانصد تومان به هر دسته میدهند. در پایان هر گروه در پایان هوربابایی حدود چند هزار تومان به دست میآورد. مبلغ ناچیزی است اما برای کودکان نوعی کسب درآمد همراه با هیجان است. کاش ما لطافت این معصومان واقعی را درک میکردیم و به میزبانی چنین میهمانانی برخود میبالیدیم. افسوس که از همه چیز دور افتادهایم.
این آیین به جز نوشآباد در شهرها و آبادیهای اطراف مانند بیدگل نیز انجام میشود. همچنین در فین، ابیانه، جوشقان قالی، لتحر و… اما احتمالا رونق آن به مانند نوشآباد نیست. چنانکه من در حین نوشتن این مطلب چندبار از پشت میز به درب خانه رفته و دستههای هوربابایی را میزبانی کردم.
هوربابا همان هیرومبای زرتشتی است
در جستجوی ریشه این آیین ابتدا به مشابهت نام “هوم بابا” (که در اسطوره چهارهزار ساله گیلگمش نگهبان درخت سدر است) با “هور بابا” پیبردم، حتی در برخی از مناطق به جای هوربابا گویا هوم بابا میگویند. اخیرا به آیینی در دین زرتشتی برخوردم به نام “هیرمبا”[۳] که شباهت اساسی به هوربابا دارد. این آیین امروزه در بین زرتشتیان ایران انجام میشود و مفصلتر از هورباباست. اما به نظر من مشابهت نام و آیین اساسی است و به جرأت میتوان گفت که هوربابای ما همان هیرومبای زرتشتی است. بررسی وجوه مشابهت این دو آیین فرصت بیشتری میطلبد که در جای خود به آن خواهم پرداخت. درباره هوربابا گفتنی کم نیست.
منبع: وبلاگ نویسنده
دیدگاه شما