کاشان نیوز ــ پیمان گرامی:این عکس را نگاه کنید. اکثر اهالی کاشان این فضا را سریع شناسایی میکنند. درهای میان کوههای جنوب شهر که آن را به نام «دره پریان» میشناسند. تفرجگاه روزهای تعطیل برای پیادهروی و کوهپیمایی با فاصله ۱۵ دقیقهای تا مرکز شهر و آب و هوایی چند درجه خنکتر از آن. اما این یادداشت میخواهد این تصویر و تعدادی از عناصر درون آن را با رویکرد نشانهشناسانه نظاره کند. ۱- در این عکس چه میبینیم؟ از پلان جلو شروع میکنیم: یک موتور پارک شده، لاشهای از یک احتمالا کانکس که بر سقفاش افتاده، دیوار آجری یک بنای نیمهکاره در سمت راست تصویر، ماشین پرشیایی نقرهای رنگ که در حال نزدیک شدن و ترک محل است، به طور مشخص ۳ انسان در حال راه رفتن (۲ زن و یک مرد)، تودهای انسانی نامشخص کمی دورتر، تعدادی ماشین پارک شده در عمق جاده، جادهای که از پلان جلو و پایین تصویر شروع و با تمایل به چپ به عمق میرود، طبیعتی کوهستانی و پاییزی که تمام این عناصر را در بر گرفته و آسمانی نیمه ابری که یک سوم بالایی تصویر است.
۲-موتورسیکلت برای مردم کاشان وسیله نقلیهای خاص است چرا که صرفا یک وسیله نقلیه نیست. وسیلهایست که تا حدودی نمایانگر پارهای از خصوصیات فرهنگی مردم شهر است. تا همین ۱۰ سال قبل هر مسافری که وارد کاشان میشد، تردد غیر معمول موتور در سطح شهر را به عنوان یکی از ویژگیهای این شهر در ذهن خود نگه میداشت. وسیلهای که عموما هر کاشانی در دوران گذار از نوجوانی به جوانی حتما با جاذبهها و کارکردهای آن آشنا شده. تصویر پارک شدن تعداد انبوهی موتور در محوطه خارجی کارخانهجات کاشان در دهههای گذشته تا حدودی پاسخ به این سوال است که دلیل این خصیصه در کاشان چه بوده؟ به این دلیل بیشتر اقتصادی، شرایط آب و هوای کاشان را هم اضافه کنید که گرم بودن آن در بیش از نیمی از ماههای سال و عدم بارندگی و خطرات ناشی از آن برای موتورسواران باعث افزایش گرایش به این وسیله شده. اما نزدیک بودن مسیرها دلیل دیگریست و همینطور باریک بودن کوچهها در قسمتی قدیمیتر بافت شهر.
اما در کنار همه اینها از ویژگیهای هیجانی این وسیله نباید غافل شد. گسترش کارخانجات تولید موتورسیکلت در اطراف کاشان از دیگر دلایل کثرث موتورسوار در سالهای گذشته بوده.
۳-این لاشه نابهجا، این زائده ناجنس، این اندامواره برهنه در این فضا چیز عجیبی برای مردم کاشان نیست. به آن کانکس برعکس افتاده عادت دارند. اصلا نشانهای ست که با آن آدرس میدهند. «مردمی که عادت میکنند» توصیفی دیگر از مردم کاشان میتواند باشد. عادت میکنند، کنار میآیند و اگر به کار بیاید استفاده میکنند. مانند آن چند فردی که با بارش چند قطره باران در آن پناه گرفتهاند. این امر به خودی خود بد نیست. از وجهی نشان تحمل، صبر و متانت و هوشیاری ساکنان کویر است که زندگی با طبیعت سختجان را بلد شدهاند. اما وجه ناخوش آن عادت کردن به بدقوارگیها، ناخوشایندیها و تلخیهاست که تحت عناوین صبر و متانت قابل فهم نخواهد بود. انداموارههای بدریخت، ناجنس و برهنه در سازوکار شهری و فرهنگ. این لاشه بیشباهت به هیولای برهنه خوابیده در ضلع شمال غربی میدان پانزده خرداد نیست که از زیست هزاران انسان تغذیه کرده تا اینگونه بیحیا شده. یا به هیولای ابریشمی خوابیده پشت دیوار کارخانه مخمل و ابریشم کاشان که میتوان از میان دست و پای طاووس نقش بسته بر در فلزی آن نظارهاش کنید. درختان سرو باغ فین به عنوان یک عنصر در شکل دادن به این منظر فرهنگی هم دارند شبیه این لاشه برهنه و بدقواره میشوند.
۴-دیوار آجری بینما از ارمغانهای زشت رواج معماری مدرن در شهر کاشان است که آنرا در گوشه گوشهی شهر بهخصوص در شهرکها و مناطق مسکونی حاشیه شهر میتوان دید و حتی در مرکز شهر. این آجرهای لخت هیچکجا دست از سر نگاه انسان برنمیدارد و مدام در آن خاک میریزد. اتفاقی که در بافت قدیمی شهر با معماری سنتی اصلا به چشم نمیخورد.
۵-در مورد انسان در این تصویر همین اندازه میتوانم بگویم که به نسبت انسانهای ایستاده به نشسته، زن به مرد، در حال حرکت و ساکن و دور و نزدیک دقت کنید ُبه شدت در نسبت با مردم کاشان معنادار است.
اما در انتها، انسانها، ماشین، موتورسیکلت، دیوار و لاشه را طبیعت وسیع و آسمان وسیعتر در برگرفته. تا حدودی نسبت طبیعت گیاهی کاشان به فضای خشک آن به همین نسبتی است که در تصویر دیده میشود. با تراکم و پراکندگی متفاوت. کاشان همین شکلی ست.
اجتماعی , اخبار , یادداشت
هیولا در دره پریان
دیوار آجری بینما از ارمغانهای زشت رواج معماری مدرن در شهر کاشان است که آنرا در گوشه گوشهی شهر بهخصوص در شهرکها و مناطق مسکونی حاشیه شهر میتوان دید و حتی در مرکز شهر. این آجرهای لخت هیچکجا دست از سر نگاه انسان برنمیدارد و مدام در آن خاک میریزد. اتفاقی که در بافت قدیمی شهر با معماری سنتی اصلا به چشم نمیخورد.
لینک خبر:https://kashannews.net/?p=25523
نظرات
دیدگاه شما لغو پاسخ
آخرین ارسال ها
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
-
چطور زرپاد امنیت معاملات طلا را تضمین میکند
-
بررسی کتابهای آزمون استخدامی مدرسان شریف (عمومی، اختصاصی و تخصصی)
-
برگزاری نخستین دوره آبانبار شناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
-
نگاهی به نمایشگاه جمعی هنر در “گالری مریم”
-
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
-
راعی از کجا آمد
-
به تفکراتی که قبول نداریم از بودجه نمیدهیم
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
-
چطور زرپاد امنیت معاملات طلا را تضمین میکند
-
بررسی کتابهای آزمون استخدامی مدرسان شریف (عمومی، اختصاصی و تخصصی)
-
برگزاری نخستین دوره آبانبار شناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
-
نگاهی به نمایشگاه جمعی هنر در “گالری مریم”
-
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
-
راعی از کجا آمد
-
به تفکراتی که قبول نداریم از بودجه نمیدهیم
درود و سپاس آقای گرامی.
ممنون مقاله هنرمندانه و در عین حال ناراحت کننده ای بود شاید تلنگری خورد بر کسی که باید بخورد