- شیبانی یک جستجو گر همیشگی بود
- مسعود لقمان (سردبیر انجمن پژوهشی ایرانشهر):منوچهر شیبانی -شاعر، نقاش، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و کارگردان- با اینکه ۲۱ سال پیش دیده از جهان فروبست، اما تاثیرش بر هنر ایران همچنان ادامه دارد.
سفر بانو پریدخت صبحی، همسر منوچهر شیبانی، به ایران بهانهای شد تا با ایشان گفتوگوی کوتاهی داشته باشیم دربارهی همسرشان و موزه-گالریای که به نام ایشان در زادگاه شیبانی –خانه تاریخی احسان کاشان- راهاندازی شده و قرار است در آیندهای نزدیک در خانه تاریخی کاج -کانون اندیشه جوان سپهری- فعالیتش را از سر بگیرد که در ادامه میخوانید.
خواهشمندم در آغاز از آشنایی و زندگی مشترکتان با منوچهر شیبانی و خلقوخوی هنری ایشان بگویید.
در مهمانیای، منوچهر، شعر لیوان شکستهاش را برایم خواند و این، وسیله آشنایی ما شد. در طول زندگی صرفا زن و شوهر نبودیم، بلکه دوست و همکار هم بودیم و در تمام کارهای فرهنگی کمککار یکدیگر. منوچهر در زندگیاش، مرد وارسته و سادهای بود. زندگی را سخت نمیگرفت و بیشتر جنبهی فرهنگی زندگی برایش مطرح بود تا مادیات. وی برای فروش تابلوهایش، نقاشی نمیکشید، بلکه همیشه میخواست اثری نو به وجود آورد.
او در آغاز برای گردآوری فرهنگ عامه مردم ایران به شهرهای میهنمان سفر کرد و آنچه را که جمع کرد در قالب بخش فولکلور ایران در موزه فرهنگ و هنر به نمایش گذاشت. پس از آن به کار آبستره رو آورد و سپس کارهای سنتیک او که با نورها و مواد انعکاسی انجام میگرفت. پس از آن اپرای «دلاور سهند» را با سعدی حسنی در تالار رودکی روی صحنه برد و چون موسیقی کلاسیک و مدرن را به خوبی میشناخت نمایشنامه و طراحی نور و صدای تخت جمشید را به انجام رساند و کارهای بسیاری در حوزههای مختلف هنری کرد که در اینجا مجال گفتنش نیست.
شیبانی یک جستوجوگر همیشگی بود. او در یک زمینه ایستا نبود که مثلا بگوید من شاعرم، پس فقط شعر میگویم یا نقاشم پس فقط نقاشی میکنم و … . او همیشه به دنبال چیزهای تازه بود. مثلاً او برای کشف سینما به پاریس رفت و با اینکه لیسانس نقاشی دانشکده هنرهای زیبای تهران و فوق لیسانس از دانشکده هنرهای زیبای رم ایتالیا را داشت در کنار جوانان با شگردهای آوایی، تصویر و حرکتی آشنا شد و لیسانس و فوق لیسانس از دانشکده سیمایی فرانسه گرفت.از زندگی با او خیلی راضی بودم. او نه تنها شوهر خوبی بود، بلکه انسان خیلی خوبی هم بود.
شما تابلوها، کتابها و دستنوشتههای منوچهر شیبانی را به مجموعه کانون اندیشه جوان سپهری در کاشان برای راه اندازی موزه منوچهر شیبانی هدیه کردهاید. درباره این موزه بگویید.
حدود هشت سال پیش در خانه تاریخی احسان کاشان به همت کانون اندیشه جوان – سپهری بزرگداشتی برای منوچهر شیبانی برگزار شد که برای سخنرانی درباره شعر و نقاشی همسرم دعوت شدم. برای آشنایی بیشتر شرکتکنندگان، چند تابلو از کارهای شیبانی را نیز با خودم به آنجا بردم. در پایان برنامه، از من خواسته شد این آثار بماند تا موزه و کتابخانه شیبانی در آنجا راهاندازی شود. من چون دیدم جوانانی که در آنجا فعالیت فرهنگی-هنری میکنند بسیار علاقهمند به خواندن و نوشتن هستند و همچنین به دار و دستهای وابسته نیستند، تمام کتابها و تابلوهایی از شیبانی را به رایگان در اختیارشان نهادم تا یادی از شیبانی بشود و موزهای از کارهایش نیز تشکیل شود تا اگر دیگران هم تابلو یا کتاب یا چیزی از او دارند به این گنجینه بیفزایند تا در دسترس همگان قرار گیرد.
در این سالها چند نمایشگاه با تابلوهای نقاشی شیبانی برگزار شده است و اکنون تابلوها به امانت نزد سردبیر فصلنامه گوهران –سعیده آبشناسان- هست که امیدوارم پس از برگزاری نمایشگاه تعدادی از آنها به موزه شیبانی در کاشان منتقل شود تا این گنجینه پربارتر گردد.
منبع: انجمن پژوهشی ایرانشهر
سلام. سپاس و قدردانی. امید که کاشان غنای فرهنگی و هنری خود را بازیابد. بی گمان ایجاد زیرساخت های فرهنگی چون موزه، کتابخانه، تالار نمایش و ده ها فضای انسان ساخت فرهنگی است که می تواند به زیست آدمی, معنا ببخشد.
به امید روزی که ذوباره موزه گالری منوچهر شیبانی بازگشایی شود رنگی نامه و سالشمار منوچهر شیبانی را می توانید در تارنمای زیر مطالعه کنید http://namayeshname.blogfa.com/