کاشان نیوز– حمیدرضا صادقزاده: نیاز آدمی به رسم شکل به پیش از تمدن باز میگردد. شاید توانایی رسم اشکال و بیان بصری موهبتی باشد که امکان گسست از طبیعت را ایجاد میکند، دنیایی بر پایه احساسات و ذهنیات میآفریند و گاه مفری میشود برای بیان شور درونی وصف ناپذیر هنرمندانه؛ اتفاقی که در آثار محمد عباسزاده افتاده است.
کارهای او در نگاه اول، بومهایی نسبتاً بزرگ با سطوح وسیع رنگ و تیره، فضایی سنگین را خلق میکنند. استفاده از عناصر بصری مثل خط، ریتم، بافت و سطح کیفیت ویژهای به کارها داده است. زمینه غالباً تیره نقاشیها که گهگاه با لکههای رنگی خام و کوچک همراه میشود، به بهتر دیده شدن سوژهها کمک میکند.
فیگورهای انسانی با خطوط کناره با تأکیدی بر چشمها به تصویر کشیده شدهاند و به حضور خود نقاش در اثر اشاره دارند. علاوه بر آن چشمها بهعنوان عنصری مستقل در کنار ماهیهایی که فضای اثر را سیال میکنند، عناصر غالب آثار را تشکیل میدهند.
پریشاناحوالی نقاش در ترکیببندی نامنسجم آثار به چشم میآید. گاه تابلو احساس یک کابوس را با خود دارد. نکته ظریف اینجا است که نمیشود نقاشیها را از زندگی و شخصیت این هنرمند جدا دانست. دغدغه و بیم و امید موجود در کارها برخاسته از شرایط خاص زندگی او است و حتی عناوین نقاشیها به نوعی این مطلب را تأیید میکند. عناوینی مثل سلامت جسمی، مرگ خاموش، رویای آزادی و … همه نشاندهنده برداشتهای هنرمند از زندگی روزمره خویش است. اگر ضعفی در آثار دیده میشود، بهدلیل استفاده از خط نوشتار در تعدادی از آنها است؛ آنهم جایی که خود تصویر کاملاً گویاست.
این البته از اهمیت کارهای محمد عباسزاده چیزی کم نمیکند. نقاشیهای که طریقی هستند در بیان فردیت و زندگی روزمره هنرمند. اینجا نقاشی ابزار و وسیلهای میشود در خدمت بیان دردها و دغدغههای زندگی هنرمندی که بیتکلف و بیریا نقاشی میکند و بیمحابا از خویش میگوید و در این میان خود و مخاطبش را پالایش میدهد.
عباسزاده هنرمندی است غیر آکادمیک و خودآموخته از جنس هانری روسو یا مکرمه. هنرمندانی که به کودکانهترین شکل ممکن نقاشی میکنند و فارغ از هرچیز زندگیشان را تصویر میکنند.
دیدگاه شما