کاشان نیوز ــ مرتضی دهقانپور قمصر*: «باغ در حصار مصائب» اثری است نو از حیث دیدگاه شاعر به پیرامونش، به عشق و به شاعران پیشین، زبان شاعر زبانی تکراری نیست و به شیوهی بیان تازهای «شعر» شده است. کلام شاعر اگرچه یادآور شیوهی «مهدی اخوان ثالث» و در برخی اشعار یادآور روح نیمایی ِ شعر ِ شاعران معاصر است، اما با بهرهجستن از مفاهیم بکر و مضامین جدید، شاعر را از تقلید و پیروی ِ پیشینیانش مجزا میکند.
طرح روی جلد، ویترین یک اثر است، بهطوری که با نگاه بر جلد یک کتاب کم و بیش پی به فضای آن میبریم، طراحی جلد با توجه به ژانری که محتوای کتاب را شکل میدهد، متفاوت است، طراح باید پیش از طراحی جلد با محتوای کتاب آشنایی داشته باشد. طرح روی جلد کتاب مورد بحث – که «علی داودی» آن را خلق کرده است – ارتباط جالبی با فضا و محتوای کتاب دارد. ترکیب رنگ کرم ِ سرد با هشت درخت قهوهای که به الف حصار، باغ و مصائب پیوستهاند، یادآور پاییز است و این درختان در رنگ کرم محبوس شدهاند. طرح جلد فضای سرد و حزنآلود ِ متن را به خوبی به ذهن خواننده انعکاس میدهد. علاوه بر آن، رنگ سبز به کار رفته در برگها و واژهی «باغ»، نشانِ امید و رویش است که در برخی اشعار، این محتوا را میبینیم.
زبان شاعر، زبان خاص وی است، به طوریکه اگر کسی شاعر را بشناسد و شعری که تا به حال از او نخوانده، بشنود، پی میبرد که شاعرش «رجبعلیزاده» است. دلیل این ویژگی چیست؟ چرا زبان وی «نو» است؟ همانگونه که دکتر «سیروس شمیسا» در کتاب «سبکشناسی» قید کردهاند، زبان نو حاصل تفکر و بینش جدید است. در واقع فکر و دیدگاه نوی شاعر به پیرامون خود باعث این تازگی میشود و اینجاست که شاعر به روش و سبک خود میرسد.
نمیخواهم بگویم «علیرضا رجبعلیزاده» صاحب سبک است، اما بیگمان، او تفکر و بینش تازهای در شعر معاصر پدید آورده. اگر دو موضوعی که «دهخدا» در لغت نامه برای سبک در نظر گرفته را در اشعار «رجبعلیزاده» بسنجیم، هم فکر (معنی) و هم شکل (صورت) اشعار را تازه میبینیم:
«چه پیک نوروزی آهای عید/که هفت سر دیو هفت سر را
چو هفت سین سیاه داری/ ز هفت خوانت نشانه با من»
به طور مثال در بیت بالا، با ترکیبهای آشنای «هفت سر» و «دیو» روبهرو هستیم، اما شاعر با بینش جدید (فکر) «هفتخوان» را با «هفتسین» قرین میسازد و با شکلی نو (صورت)، فُرم را با مفهوم همراه میکند که این ارتباط صورت با مفهوم موجب «سیما معنایی» میشود.
برخی از ویژگیهای کتاب به قرار زیر است:
بار معنایی اغلب لغات و عبارات و ترکیبات حزنآلود و دلتنگگونه است: یک تکه تنهایی/ پیله دلتنگی/ بوم باران خورده رنگ/ کهنه/ کابوس/ غم/ بغض/ تاریک/ تاری/ دورتر/ گریه و…
کاربرد واژگان آرکائیسم، کهن و واژگان امروزی که نشانهی جسارت شاعر در به کارگیری واژگان است، بهطوریکه در جایی، سبو/ انیر/ چگوری/ ثقبه/ برادرندر و… را به کار میبرد و در جایی دیگر متناسب با فضای شعر، واژگان اتوبوس، سوت و خمپاره را استفاده میکند. در واقع شاعر مفهوم (معنی) را به بهترین شکل منتقل میکند بدون اینکه به صورت (شکل) و فرم آسیبی بزند.
داستانی کردن شعر و کاربرد روایت و ایجاد دیالوگ بین کاراکترها و شخصیتهای مجازی و خیالی: – «کجا و کی؟ صدایی بود گویا رو به تاریکی…» (ص۱۳)
«از چهها و از کهها؟»
«از هر چه و از هرکه وز هرجا» (ص۵۴) و… همچنین در شعر ص۲۸و ۳۷ و۴۵و…
استفاده از اوزان نو و کم کاربرد:
*نه روح روییدن گیاهی، نه سحر سبز جوانه با من… (مفاعلُن فع، مفاعلُن فع، مفاعلُن فع، مفاعلُن فع)
* حتی دریچه بسته و در بسته است/ راه از چهار سو به نظر بسته است… (مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلن) که این بحر (بحرمضارع) معمولا به صورت (مفعول ُ فاعلات ُ مفاعیلُ فاعلن) بهکار میرود یعنی مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف، اما شاعر آنرا به صورت مضارع مسدس اخرب مکفوف به کار برده است.
استعمال استعارات و تشبیههای جدید و بکر: یک تکه تنهایی/ یک پیله دلتنگی/پر است پیکر خاک از زخم به راهکوب دی و بهمن… /
تکرار، که گویی از علاقهمندیهای شاعر است و در اکثر موارد موجب انسجام موضوع میشود:
*سوت خمپاره در سرت پیچید/سوت خمپاره در سرت پیچید/سوت خمپاره در سرت پیچید/سوت خمپارهها مکرر شد
*سر این قفس قفس تنگ از تن آوپیزان/ سر این پرنده قفس این سر اسیر فقط…
کاربرد مفاهیم اشعار ِ شعرای گذشته:
آتشی را مانم اما روبه خاموشی که دیگر/ با بیابان مانده خردک شعلهای از کاروانی… که یادآورد شعر «بیژن ترقی» است: آتشی زکاروان جدا مانده… یا باغ بیبرگی/ زمستان/ که شعر اخوان را منعکس میکند یا بیت: زل میزنم در چشمهای قرص ماه انگار/ ماییم و هیچ انگار ماییم و نگاه ای غم (ص۱۷) که نام کتاب سهراب را در خود گنجانده.
شاعر سعی در پیچیده کردن و تعقید زبان و مفاهیم ِ مختلف نمیکند بلکه این شکل و معنی ِ مستحکم و منسجم اشعار و کلام ِ «رجبعلیزاده» حاکی از یکی شدن وی با آثار منزوی و اخوان و سهراب و شاملو و فروغ است و زبان شاعر به خودی خود ساختاری اینگونه دارد.
*کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
بشنوید:
دیدگاه شما