در جریان اخبار و گزارشات جانسوز مربوط به حادثه قربانی گرفتن بهمن در ارتفاعات کرکس از کوهنوردان کاشانی،به سراغ مسئول کمیته فنی هیئت کوهنوردی کاشان آقای ناصر دانش رفتیم.با تاثر و اندوه از دوستانش که در آخرین سفرشان آخرین صعود را طی کردند یاد کرد و یاد آور شد که طبق برنامه قرار بود خودش سرپرستی گروه را داشته باشد اما بعلت مشکل کاری مسئولیت خود را به مرحوم تمنایی داده است.و مدتی نزدیک یک ساعت در مورد این حادثه سخن گفت و ما پرسیدیم :
– چطور شد که گروه برای صعود به کرکس حرکت کرد و زمان آن را چگونه تعیین کردید؟
ما در سال دو صعود داریم یکی شش ماه اول و دیگری شش ماه دوم .همه ساله ما صعود زمستانه داریم در شش ماهه دوم این جزء برنامه هیئت است که روی سایت هم اعلام شده است. کسانی که اطلاع ندارند می گویند چرا اینها توی زمستان کوه رفته اند اما کسانی که کوهنورد هستند میداند که فقط تابستان و پاییز وقت کوهنوردی نیست .این کار گلگشت است و کوه پیمایی است.اما کوهنوردی فرق دارد.صعود هیئت کوهنوری با گلگشت های رفاهی تفریحی شهرداری فرق میکند که جمعه ها صد،دویست،سیصد نفر را می برند کوهپایه، اما صعود برنامه اش فرق می کند بخصوص هیئت های ورزش . مثلاً دوچرخه سواری که رفاهی تفریحی شهرداری برگزارمی کند با دوچرخه سواری که هیئت دوچرخه سواری برگزار می کند زمین تا آسمان فرق میکند.
صعود هیئت کوهنوردی با گلگشت فرق میکند. برنامه شش ماهه دوم که روی سایت هم هست جز برنامه هیئت است .برنامه کمیته کوهپیمایی جداست و کمیته کوهنوردی هم چند برنامه معدود و صعود های سنگینی دارد مثل قله توچال یا دنا یا آذرماه که هواسرد تر میشود هفت کتل را دارد و در اراک سفید خانی را دارد که امسال برگزار نشد و بعد مثلاً در زمستان دماوند را داریم که هفته قبل از این حادثه ما برنامه دماوند را انجام دادیم.
– در برنامه هیئت کوهنوردی اسم شما بعنوان سرپرست این تیم نوشته شده
بله من قرار بود سرپرست تیم باشم که کاری برایم پیش آمد و به عهده مرحوم تمنایی گذاشتم،که این هم طبیعی است که سرپرستی جابجا شود یا اینکه سرپرستی را واگذارکند.اینجا هم (برنامه هیئت)نوشته.
کمیته کوه پیمایی ما همزمان برنامه کرکس از مسیر کشه را هم داشت که این جزو برنامه کوه پیمایی است و ولی آن یکی برنامه سنگین کوهنوردی بود. این هم هرسال اجرا می شود که گروهی که زبده ترو آماده ترهستند و وسایلشان جور است یک برنامه دو روزه از طامه یا اوره یا بیدهند اجرا می کنند و از این سه مسیر می روند و برنامه یک روزه کوه پیمایی از مسیر عادی که از روستای کشه هست در مسیر جنوبی است واین مسیر را تا پناهگاه و بعد تا قله را یک روزه طی میکنند و همزمان هردو گروه کوه نوردی و کوه پیمایی به قله میرسند و از مسیر کشه برمی گردند.
– مرسوم هست که برای کوهنوردی،هیئت یا تربیت بدنی مجوزی صادرکند؟
خیر.ما فقط به این شکل عمل می کنیم که درموعد خودش طبق برنامه اما به تایید و صلاحدید سرپرست یکی دو هفته جلوتر یا عقب تر اجرا می شود. مجوزش در واقع همین برنامه شش ماهه هیئت کوهنوردی است.
– نباید با جایی هماهنگ باشید حداقل گرفتن گزارش شرایط جوی ،آب و هوا و …؟
معمولاً سرپرست خود ش این مسائل را هماهنگ می کند.فقط جاههایی که نیاز به مجوز داشته باشد مثلاً قله تفتان از نظر امنیت جاده ها با نیروی انتظامی شهرمربوطه هماهنگ میکنیم که ما را حمایت کنند اما برای قله های معمولی در هیچ کجای ایران مرسوم نیست که کسی مجوز بگیرد.چه از هئت کوهنوری چه ازفدراسیون. حتی کسانی که به دماوند می روند با فدراسیون هماهنگ نمی کنند حتی کسانی هم که عضو فدراسیون نیستند و بصورت شخصی به کوه می روند مجوز نمی گیرند.
– رئیس تربیت بدنی کاشان در گفتگویی با تارنمای روزنامه کاشان گفت که هیئت استان در مواقعی که از نظر جوی مشکلاتی وجود دارد اعلام میکند.
اصفهان نه ،ما بعضاً از تلویزیون میشنویم که فدراسیو ممکن است یکی دو قله را اعلام می کند که صعود نکنید که این اتفاق معمولاً بعد از عید است مثل پیست دیزین یا ارتفاعات اطرافش ولی هیچ وقت کرکس را هیچ کس نگفته که در روز خاصی خطری دارد.
برای این روز هم ما شرایط را از هواشناسی را سایت به نام mountain forces گرفته بودیم که شرایط محل را از یک هفته ده روز جلوتر اعلام میکند که هر چه به زمان نزدیکتر میشویم دقیق تر می شود و حتی ما دو شب قبل از برنامه هم با بچه ها کنترل کردیم،که سایت هوا را خوب اعلام کرده بود. و همین جور هم بود .اگر درروز صعود بارش داشته باشیم حتی بارش برف برای ما مشکل ایجاد نمیکند و صعود را انجام می دهیم اما تنها چیزی که برای ما مشکل ایجاد میکند سرعت باد بالا است یا مثلاً بوران .
– شما حدس وقوع بهمن هم نمی زدید برای روزی که آفتابی هم هست ؟
چرا ، معمولا جاهایی که برف هست کاری به آفتاب هم ندارد، امکان بهمن هست اما ما امکان انرا ضعیف میدانستیم. چون ما پارسال هم رفتیم باتفاق مرحومین تمنایی ،مهدی صباغیان و اقای محمد علائیان هم بود یعنی سه نفر از همین گروهی که دچار حادثه شده اند باتفاق از همین مسیر رفتیم و از همین منطقه و برفها عبور کردیم شاید احتمال بهمن هم بود ولی ما رد شدیم. البته هر جا که برف باشد احتمال بهمن هست ولی سعی میکنند از جاهایی بروند که خطر ریزش کمتر باشد یا اینکه برف را نبُرند.
– با توجه به تجربه شما و شرایط موجود توی این موقعیت آیا ممکن است تجهیزاتی مورد نیاز بوده اما این گروه آنرا نداشته اند؟
تنها چیزی که فقط ممکن بود مورد استفاده باشد و من ندیده ام در هیچ گروهی کسی توی ایران داشته باشند وسیله ای است به نام (PIEPS) زنده یاب،بسیارگران است و هنوز متداول نشده ، گروههای امداد و نجات دارند ،ما تو گروههای کوهنوردی ندیدیم ولی توی فصلنامه تبلیغ آنرا دیدم. چیزی است مانند موبایل است وحالت گیرنده و فرستنده دارد. خیلی هم گران است ،حدود 300 تا 700 هزار تومان.من ندیدم هیچ گروه کوهنوردی داشته باشد. اما توی این برنامه زمانی که برای جستجو رفته بودیم بچه هایی که برای جستجو آمده بودند تقاضا کردند ،هلال احمر هم نداشت بعد 4-5 تا خرید .ولی کسی که با ما بود،آقا جلوانی،که کارشناس بهمن هم بود و سابقه در این کار داشت می گفت که گروه کوه نوردی ده نفره باید ده عدد داشته باشند چون اگر همه نداشته باشند کاربردی ندارد.و یا اینکه تیم به گروههای متعدد تقسیم شده وهر گروه حداقل یکی داشته باشد.
– چرا هئیت کوهنوردی زنده یاب را نمی خرد تا گروهها استفاده کنند؟
چون این یک وسیله شخصی است و فرض کنید هئیت دوچرخه سواری آیا ده تا دوچرخه میخرد؟هیئت ها مسئول خرید اموال نیستند.تمام وسایل شخصی افراد بعهده خودشان است.ما یک زمانی که هئیت را تاسیس کرده بودیم رفتیم ده تا کلنگ و ده تا گِتر خریدیم اما بعداً به این نتیجه رسیدیم که اشتباه کرده ایم. چون بعضاً وسایل را که میبردند بر نمی گرداندند و یا اینکه وسایل معیوب می شد و نفر بعد که می خواست استفاده کند دچار حادثه می شد.مثلاً زمانی که کوهنورد سر خورده است و می خواهد از کلنگ استفاده کند دسته کلنگ درمی آید ،چون نفر قبلی آنرا ضایع کرده است.خطر آن بیش از سودش است.وسیله،بخصوص وسیله کوهنوردی که هم گران است و نیاز به مراقبت شخصی دارد حتی طناب که بسیار گران است شخصی میخرند و به کسی نمی دهند.
– شما چطور از حادثه وقوع بهمن مطلع شدید؟
من در طول دو روز حرکت آنها مرتب با موبایل تماس داشتم. از لحظه ای که گروه در 21 بهمن ساعت 7:30 صبح حرکت کرد تا لحظه وقوع حادثه در ساعت یک و نیم بعد از ظهر روز 22 بهمن لحظه به لحظه با گروه در تماس بودم چون در یال طامه موبایل آنتن دارد.من در لحظه وقوع حادثه با آقای علی شکرریز تماس گرفتم،من معمولاً با تمنایی یا شکرریز تماس می گرفتم ،در همان لحظه با شکرریز که تماس گرفتم و تا گفت یک لحظه صبر کن من تماس می گیرم فهمیدم حادثه ای اتفاق افتاده است و چون چند لحظه گذشت و تماس نگرفت من دوباره تماس گرفتم.گفت چند نفری که جلو رفتند را گم کردیم.و من گفتم احتمال بهمن هست و بلافاصله با آقای ارفع تماس گرفتم و گفتم که موضوع را جدی بگیرند و با آقای ماهرو که بازنشسته هلال احمر است تماس گرفته و هلال احمر را در جریان بگذارند چون خودم در حال رانندگی بودم و امکان تماس گرفتن با همه را نداشتم.و می دانستم آقای ماهرو می تواند آقای میرابوطالب و بچه های دیگر را پیدا کند و همین طور هم شد و بلافاصله آقای ماهرو و آقای دکتر میرابوطالب تماس گرفتند و هم تلفن آقای اصباح از هلال احمر نطنز را دادند و من با ایشان تماس گرفتم.همه بلافاصله در جریان قرار گرفتند
– و بعد حرکت کردید؟
من چون سرکار بودم به خانه رفتم و با آقای ارفع هماهنگ کردم که گروه آماده کنیم و حرکت کنیم اما تا ساعت شش طول کشید که یک گروه شش نفره جور کنیم و با دو ماشین خودمان بطرف نطنز حرکت کردیم.که دیدیم همه هستند.بلا فاصله جلسه تشکیل دادیم از ما سوال کردند که برنامه شما چیست؟ ما گفتیم ما الان بطرف طامه حرکت می کنیم.چون ما می داستیم که بچه های ما در همین مسیرهستند و هم اینکه ما احتمال بهمن صد درصد نمی دادیم و امیدواربودیم که زنده باشند و سر خورده باشند و به مسیر برگشته و نیاز به کمک دارند، یا ممکن است کوله هایشان را گم کرده باشند ضمناً هم منطقه را بررسی کنیم و برویم جلو و هم یال طامه و اوره را می تونستیم پوشش بدهیم صدا و سوت میزدیم تا اگر کسی بشنود و نجاتش بدهیم .بنابراین گروه بعدی که قرار بود شب برسند را سپردیم به هلال احمر نطنز که بروند دره اوره را پوشش بدهند و تا جایی که میتوانند بروند بالا که آنها نرفته بودند،چون حقیقتاً کسی جرئت نمی کرد که شب زمستانی به منطقه برود و ما خودمان هم هیچ وقت شب صعود زمستانی نداشته ایم اما آنشب چون ناچار بودیم حرکت کردیم.
فقط هلال احمر نظنز نیروهایش را که سه،چهار تا کوهنورد بودند میخواست بفرستد کشه و از طریق یال کشه بروند که رفتند به قله .ما گفتیم این کار بی نتیجه است ما یک گروه آنجا داریم. یعنی گروه پنج نفره ما زیر قله بود. بچه های هلال احمر نطنز نهایت کاری که میکردند از طریق کشه می رفتند قله و شب را در پناهگاه آنجا می ماندند و صبح به بچه های ما که آنجا بودند می رسیدند و همین کار را هم کردند و بی نتیجه هم بود.ما بیشتر احتمال دره طامه و اوره را می دادیم که همینطور هم بود.
آیا تجهیزاتی نیاز بود که به آن دسترسی نداشتید؟
در آن لحظه چیزی که موجود نبود بیسیم بود که بتواند دره اوره را پوشش دهد.دستگاه تاکی واکی بود اما ما نیاز به یک دستگاه بیسیم مرکزی داشتیم که گفتند باید از اصفهان تهیه شود. البته در همان ساعت یک و نیم- دو من درخواست هلی کوپتر هم کردم که هم کاشان و هم نطنزگفتند منطقه پرواز ممنوع است و دیگر اینکه استان اصفهان اصلاً هلی کوپتر ندارد و باید از تهران بیاید با این حال مجوز پرواز هلی کوپتر را گرفتند اما من نبودم ، چون ما همان شب حرکت کردیم و جای پاهایشان را پیدا کرده و مسیر حرکت آنها را شبانه تعقیب کردیم و حتی صبح هم در همان جایی که آنها استراحت کرده بودند دو ساعت از 4 تا 6 استراحت کردیم و دوباره براه افتادیم. و ساعت 6 حرکت کردیم که ساعت یک بعد از ظهر روی یال طامه و اوره به آنها رسیدیم.
– به پنج نفر باقیمانده؟
بله به گروه پنج نفره سالم رسیدیم و گروه کوهپیمایی که از طرف دره اوره آمده بودند در دید ما بودند.7-8 تا از بچه های کاشان و دو نفر که از آران و بیدگل آمده بودند.
روحیه 5نفر خیلی خراب بود چون میدیدند که پنج تا از رفقایشان گم شده اند که احتمال فوت می دادند ، هیچ نخورده بودند علی غم اینکه همه چیز داشتند و با وجود داشتن چادردر جای بدی هم خوابیده بودند. درسرمای خیلی شدید روی یال تامه و خوب شد که ما به آنها رسیدیم چون ممکن بود در راه برگشت خود آنها هم دچار سانحه بشوند.
– این ده نفر با هم بوده اند چطور از هم جدا شده اند؟
اتفاقاً این سوالی است که خیلیها می پرسند،ببینید تا کسی کوهنورد نباشه نمی داند. توی یک لحظه که اعلام حرکت می کنیم چند نفر دیرتر حرکت می کنند تا کوله را جابجا کنند یا چیز در کوله بگذارند طبیعی است صد قدم عقب میافتد. اینها هم همینطور شده اند، نزدیک ساعت 12 که با آنها تماس گرفتم گفتند که مقداری مه وجود دارد،که مه برطرف شده و حرکت میکنند. میرسند به جایی که نزدیک قله در ارتفاع 3600 متر که از سمت یال اوره و طامه باید وارد دره اوره شوند تا تراوز کنند و بروند به طرف قله،در این نقطه استراحت می کنند.
وقتی حرکت می کنند پنج نفر تا می روند کوله ها را جمع کنند و آبی بخورند بقیه حرکت می کنند و دقیقاً همانجا یک تخته سنگ وجود دارد که از کنار آن وارد دره اوره می شوند،این تخته سنگ پنج نفر را از دید عقب مانده ها مخفی میکند.
وقتی پنج نفر بعدی از کنار تخته سنگ می گذرند در حالیکه جای دست آنها را می بینند خودشان نیستند! کجا رفتند؟ چطور شدند؟
– آقای دانش،قاعدتاً بهمن سرو صدایی دارد چطور با فاصله یک تخته سنگ متوجه نشدند؟
چون آنها در طرف دیگر دره و پشت تخته سنگ بوده اند و بهمن هم پودری بوده صدای آن را نمی شنوند و البته بهمن هم در پایین دره که میرسد با برخورد یخ و برفهای متراکم شده صدا ایجاد می کند اما بهمن در ابتدای حرکت که با بریدن برف شروع می شود پودری است و سرو صدایی ندارد. آنجا چون مه داشته اند یک مقداری پودر برف را که به هوا بلند شده می بینند اما این را با مه اشتباه می گیرند. بهمن حدود دو کیلومتر پایین می رود. برف که روی برف حرکت میکند هیچ صدایی ندارد..
– پس در واقع پنج نفر باقی مانده عیناً حادثه را نمی بینند.
اصلاً ،من وقتی بعد از نیم ساعت برای بار دوم با آقای شکرریز تماس گرفتم ،شکرریز اصلاً احتمال بهمن نمی داد و گفت هیچ ردی از بهمن نیست،من با او گفتم احتمال خطر جدی است،حرکت نکنید،درمنطقه بمانید، اگر کاری از دستتان برمیاید انجام دهید اما خود را به خطر نیاندازید.
– در این گونه مواقع امداد و نجات بعهده کدام ارگان است؟
هلال احمر، تا چند سال پیش اتفاقاً بحث بر سر این موضوع بود که نهایتاً به عهده هلال احمر گذاشته شد.
– آتش نشانی در این زمینه وظیفه ای ندارد؟
نه ،آتش نشانی،اورژانس هیچکدام، امداد نجات کوهستان بعهده هلال احمر گذاشته شده.
– هلال احمر کاشان بهتر عمل کرد یا نطنز؟
البته چون آقای دکتر میرابوطالب که مسئول هلال احمر شمال استان است مسئول همانجا هم هست.و واقعاً هم کار کردند و اگرکسی بگوید که هلال احمر کم کاری کرده بی انصافی کرده است.ولیکن بیش از این کاری دستشان نیست،من توی ختم به آقای دکتر میر ابوطالب گفتم چرا سعی نمی کنید یک هلی کوپتر بگیرید، حداقل اینکه استان یک هلیکوپتر بگیرند.که در مواقع دیگری هم از آن استفاده کنند.هلال احمر که امداد جاده ها را هم بعهده دارد.ولی تا جایی که دستشان بود از ماشین گرفته تا جای خواب،جیره هیچ چیزی کم نگذاشتند، جلساتی می گرفتند و اطلاع رسانی میکردند، اما کاری بیش از ایندستشان نبود.
– نهادهای دیگر چی ،ستاد دیگری هم تشکیل شد برای کمک رسانی؟
نه فقط هلال احمربود و بچه های کوهنورد استان بودند که از سمیرم اصفهان خمینی شهرگلپایگان آمدند.
– اگر به قول شما بچه های کوهنورد داوطلب نمی آمدند آیا ارگانهای دولتی کاری می توانستند انجام دهند؟
نه،با توجه به شرایط چون فقط کوهنوردها می توانستند اقدام کنند نیروهای هلال احمر هم در واقع پشتیبانی می کردند.و رفتن به منطقه که از اوره تا محل حادثه 4 ساعت پیاده روی سنگین دارد که باید با کفش دوپوش رفت که فقط وزن کفش 4و نیم کیلو است فقط از عهده کوهنوردان بر می آید. و درواقع فرد آموزش دیده می خواهد.
با سلام. لطفا یک بیوگرافی از شادروان علی بهادری نژاد در سایت بگذارید. روحش شاد و یادش گرامی.
صدایش هنوز به سختی در میآید. از همه سپاسگزار است. از مردم، از تربیتبدنی از همنوردان همراهش از هلال احمر. از نیروهای امداد و نجات کاشان و نطنز و بادرود. میخواهد با صدای بلند پیام سپاس و تشکرش را به همه اعلام کند. خصوصا و خاضعانه از خانواده داغدار و شکیبای پنجمین قهرمان «علی بهادری» که متوازعانه از همنوردان خواستهاند، کالبد مقدس عزیزشان را تا رفع تمامی خطرها به برف امانت بگذارند تا فصل سقوط بهمن تمام شود. درعین حال تصریح میکند در این فاصله هر ازگاهی تیمی از کوهنورادان زبده، منطقهای که کالبد «علی» را به امانت دارد، مورد بازدید قرار میدهند تا اگر بر خلاف پیشبینیها خطر کمتر شده باشد عملیات جستجو برای بازپسگیری اسطوره از برف، را از سر بگیرند. «ناصر دانش» مسؤل کمیته فنی هیئت کوهنوردی کاشان و اولین کوهنوردی که تنها لحظاتی پس از حادثه شوم ناپدید شدن کوهنوردان کاشانی در ارتفاعات «کرکس» از حادثه مطلع و بلافاصله اقدامات امدادی را آغاز نموده و با سرعتی باورنکردنی ۵ ساعت بعد از نزدیکترین مسیر، به کوه زده و در کمتر از ۲۴ ساعت به امداد گروه ۵ نفره زنده از تیم ۱۰ نفره صعود شتافته است.