کاشان نیوز ــ پیمان گرامی: هنگامی سوژه یک عکس یادگاری هستم که میدانم لنز دوربین روی من است و قرار است تصویر من در لحظهای در این مکان خاص ثبت شود و دیگرانی مفروض هم آنرا خواهند دید. در عکس یادگاری نکته مهم آگاهی بر همه این فرایند است که نتیجهء تصویری را دارای ویژگیهای خاص خودش میکند. در مقابل لنز سعی میکنم همان «من آرمانی» باشم که میخواهم، همانی که میخواهم دیگران فکر کنند که هستم، در ضمن اینکه میخواهم مکان حضورم را با تمام زیبایی، منحصر به فرد بودن و ویژگیهای نمادینی که در خود مستتر دارد، مانند جایگاه فرهنگی و اقتصادی آن در جامعه، به چهره و اندامم سنجاق کنم. نتیجه کار آن میشود که با چهرهای تاکسیدرمی شده که الگوهای پیشینی و مُد در ناخودآگاهم نشانده، با حس اضطراب ناشی از چشمان خیره «دیگری بزرگ» (یا همان فرهنگ مسلط) و نگرانی بابت جایگاه متزلزلم در آن، با اندامی ساختگی و بیروح و ژستهای تلویزیونی، در دورترین فاصله با خودم، از سوژهای انسانی به شیئی ناکارامد تبدیل میشوم که تنها مانعی است برای نظاره کردن مکان و چشماندازی که در آن هستم.
دوربین از همان ابتدای اختراع تا اکنون که تغییرات و پیشرفتها و انقلابهای تکنولوژیکی زیادی به خود دیده، این نگاه خیره به سوژه را در خود حفظ کرده، همان نگاه خیرهای که اگر در یک قدم زدن عادی آنرا روی خود حس کنیم، پایمان به زمین گیر میکند. در بین همه هنرها، عکاسی بیش از همه وابسته به ابزار است. به ابن معنا که مدیا یا ابزار واسطه و تغییر و پیشرفتهای تکنولوژیکی آن نقش مهمی در شکلگیری گرایشات سبکی و تاریخی آن بازی میکند. مثلا برای گرفتن عکسهای پرتره در قرن ۱۹ فرد مجبور بود زیر سقفی شیشهای در نور درخشان خورشید پزهای طولانی بگیرد و رنجی طولانی را تحمل کند که میتواند دلیل ژستهای تصنعی و خشک آنها را در این امر جستجو کرد در مقایسه با عکسهای سلف پرترهای که با موبایل در هر شرایطی میتوانیم از خود بگیریم.
نقش مهم ابزار در عکاسی به هیچ عنوان چیزی از ارزشهای این مدیا کم نمیکند بلکه ویژگی آن است و به قول «رولان بارت»: «عکس قربانی قدرت فوقالعاده خود شده است».
این ویژگیهاست که تعیین میکند یک هنر بیشتر در کدام جهت حرکت کند، از نظر کارکرد در چه حوزهای رشد کند و از نظر محتوایی بیشتر چه موضوعاتی را پوشش دهد. به عنوان نمونه دلیل کارکرد و جایگاه وسیعی که عکاسی در امر خبررسانی دارد، همین ویژگیهای رسانهای آن است. همانطور که در سده ۱۹ قبل از اختراع عکاسی، این وظیفه را طراحی و نقاشی و تکنیکهای اولیه چاپ بر عهده داشته. به عنوان مثال مجموعه طراحیهای «فجایع جنگ» اثر «فرانسیس گویا» در سال ۱۸۱۰ در مورد اتفاقات دوم ماه مه ۱۸۰۸ اسپانیا.
اگر تولید رنگهای تویوپی و از پیش آماده و قابل حمل در امکان نقاشی در فضای باز و طبیعت را به هنرمند داد و باعث تغییر و تحول در ویژگیهای سبکی و محتوایی در نقاشی اواخر سده ۱۹ شد، پدیده عکاسی دیجیتال امکان عکاسی را جایگزین یادداشتنویسی و خاطرهنویسی کرد و این امکان را به آدمها داد تا در هر مکانی به راحتی عکس یادگاری بگیرند..
عکس در کل نسبت نزدیکی با واژه خاطره دارد و این امر در مورد عکس یادگاری بیشتر صدق میکند چرا که فرد میخواهد خاطره بسازد، به همین دلیل عکس یادگاری بیش از آنکه دیدنی باشد، متنی ست شنیدنی یا خواندی چرا که همه عناصر تصویری در نسبت با فیگور بیجان در عکس از حیات خالی شده.
دلیل همه این اتفاقات و درد و رنجها آگاهی از وجود دوربین و نگاه خیره آن به من است. در واقع پشت لنز دوربین، این فیگور آینده است که به ما خیره شده و ما قصد داریم لحظه حال را بعدا به عنوان سندی از گذشته به او تحویل دهیم. سندی بر بودن. آینده در اینجا به معنی کلیتی ست از خواستها، امیال و آرمانهای ما. همین است که در عکس مضطرب، ریاکار و بیروح میشویم چرا که دقیقا نمیدانیم این من مورد قبول واقع میشود یا نه. همین است که من نسبت به آدمهایی که در عکسهایشان از تمام این کلیشهها فرار کردهاند، حس خوبی پیدا میکنم. انگار که فرد آنقدر قوی بوده که توانسته بر این نگرانیها غلبه کند. لبخندش از سر آگاهی از این بازی تلخ، شرمگین و متین است، انداماش با ایمان به تواناییهای خود با تمام زشتی و زیبایی رها و آرام است، نگاه جستجوگرش اجازه نداده لحظهای از حیاتاش با شلیک شاتر بمیرد و و اینها مکان حضورش را به جهانی خواستنی بدل میکند و اینچنین است که دیگر فرد، اضطراب تصویر گذشته خود در آینده را ندارد بلکه این آینده است که در عمق چشمانش به دنبال مسیر خود میگردد. اینها باعث میشود سوژه انسانی همچنان با روح و تاثیرگذار زنده بماند و تبدیل به شیء مزاحم نشود و عکساش با دهنکجی به آقای پشت دوربین (فرهنگ مسلط) به جای یک سند برای اثبات بودن، دریچهای به تاریخش میشود و هر عکس یادگاری یک فوتوبیوگرافی.
اخبار , فرهنگ و هنر , یادداشت
عکس یادگاری
در مقابل لنز سعی میکنم همان «من آرمانی» باشم که میخواهم، همانی که میخواهم دیگران فکر کنند که هستم، در ضمن اینکه میخواهم مکان حضورم را با تمام زیبایی، منحصر به فرد بودن و ویژگیهای نمادینی که در خود مستتر دارد، مانند جایگاه فرهنگی و اقتصادی آن در جامعه، به چهره و اندامم سنجاق کنم.
لینک خبر:https://kashannews.net/?p=23787
آخرین ارسال ها
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
-
چطور زرپاد امنیت معاملات طلا را تضمین میکند
-
بررسی کتابهای آزمون استخدامی مدرسان شریف (عمومی، اختصاصی و تخصصی)
-
برگزاری نخستین دوره آبانبار شناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
-
نگاهی به نمایشگاه جمعی هنر در “گالری مریم”
-
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
-
راعی از کجا آمد
-
به تفکراتی که قبول نداریم از بودجه نمیدهیم
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
-
چطور زرپاد امنیت معاملات طلا را تضمین میکند
-
بررسی کتابهای آزمون استخدامی مدرسان شریف (عمومی، اختصاصی و تخصصی)
-
برگزاری نخستین دوره آبانبار شناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
-
نگاهی به نمایشگاه جمعی هنر در “گالری مریم”
-
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
-
راعی از کجا آمد
-
به تفکراتی که قبول نداریم از بودجه نمیدهیم
دیدگاه شما