«ابریشم کاری» حرفه ای در آستانه فراموشی
-سعید غلامیان-
سالها پیش کاشان یکی از عمده مراکز تولید پارچه ابریشمی بود.در کنار دشتهای اطراف کاشان درختان توت که به وفور دیده میشوند از جمله بقایای این حرفه اصیل و سود آور هستند که نشان از تلاش و زحمت گذشتگان ما دارند.
هزاران نفر از راه پرورش کرم ابریشم و تولید پیله و.. و رنگرزی و بافت پارچه و.. امورات زندگی خود را به خوبی درکاشان میگذرانیده و تجار ابریشم نیز از این سفره گسترده بهره ها می بردند.این یک صنعت بزرگ است مخصوصا در چین ده میلیون کشاورزچینی کرم ابریشم پرورش می دهند. و شاید در همان اندازه هم در ایران تولید ابریشم صورت می گرفته است.
شَر(یا شَعر) بافی نوعی بافندگی پارچه است که در اصفهان و یزد با مو و پشم و در کاشان پارچه های ابریشمی تولید می کند. این صنعت که وابستگی زیادی به ابریشم دارد در کاشان رو به فراموشی است و تنها مردان و زنانی به شعر بافی اشتغال دارند که سنین کهولت را سپری می کنند. این حرفه هیچ جاذبه ای برای نسل جوان ندارد. و چون در زمینه توسعه پارچه و نسوج ابریشمی فعالیتی در کاشان انجام نشده است و رفته رفته تولید ابریشم با تمام رشته های وابسته اش به دست فراموشی سپرده می شود.
بر اساس آمار شرکت سهامی پرورش کرم ابریشم در هر سال کمتر از 10 جعبه تخم نوغان که کرم ابریشم از آن به عمل میاید در کاشان توزیع می گردد.و 30 تا 40 جعبه در نطنز که بهترین شرایط را برای پرتورش کرم ابریشم دارد و حدود 200 تا 230 جعبه هم در یزد در اختیار پرورش دهندگان قرار می گیرد.
این در حالی است که هر سال تعداد قابل توجهی از تعداد این جعبه ها کمتر و کمتر می شود.و بالطبع از تولید ابریشم هر روز کمتر می گردد .
بافندگان پارچه های ابریشمی به تعداد انگشت شمار رسیده و دستگاههای سنتی قدیمی توان خود را برای بافت پارچه های با کیفیت بافت دستگاههای مدرن و اتوماتیک خارجی از دست داده و قافیه را در برابر واردات بی رویه باخته اند.
در کاشان معروفترین نخ ریسی ابریشم متعلق به شخصی است که بیش از 50سال است در این عرصه فعال است.
پیرمردی که در سنین کهولت و در برابر فشار بیماری از تک و تا نیافتاده و هنوز در تکاپوی تولید پیله ابریشم و نخ ریسی و بافندگی ابریشم است. آقای آبکار از نوجوانی در انواع مشاغل مربوط به ابریشم کار کرده و صاحب تجربیات گرانقدری است.اما از بی توجهی دولتی ها مینالد.
او حتی در سالهای اخیر با تغییراتی در دستگاه فرش ماشینی اقدام به بافت فرش ابریشمی کرده است .اما عدم حمایت دولت را علت شکست خود در این زمینه می داند. و می گوید در سال 79 اقدام به بافت قالی ماشین ابریشمی کرده و با قراردادی با یک شرکت کره ای در ازبکستان وارد نمایشگاهی شدم و قالی که تولید کرده بودیم بسیار عالی و زیبا بود و چینیها قدرت رقابت با این فرشها را نداشتند و این در ست در زمانی بود که چینیها وارد این عرصه شده و حتی اقدام به تولید فرش ابریشم کرده بودند، اما به علت اینکه حامی نداشتم موفق نشدم.
متاسفانه چینیها این شغل را در قبضه خود گرفته اند و با وارد کردن نخ ارزان ابریشم لطمه شدیدی به این صنعت زدند و زمانی که تولید نخ در کشور از بین رفت شروع به گران کردن نخ کردند.
آقای آبکار در کارگاه خود به تشریح مراحل تولید چندین شماره نخ و تابیدن آنها کرده و می گوید که مدت یک سال است که در خواست 50 هکتار زمین برای تشکیل یک مجمتع تولید ابریشم و پارچه بافی کرده ام اما مخالفت امور آب کاشان هر چه بافته بودیم را رشته کرد.
«به کارگاه آقای آبکار رفتم وضمن تماشای دستگاههایی که به صورتی بسیار ساده ساخته شده بودند پرسیدم:
– چه مراحلی در ابریشم کاری را خود شما می توانید انجام دهید؟
از تفریخ تخم نوغان تا نخ ریسی و پارچه بافی و رنگرزی همه کارهایش را می توانم انجام دهم و همه را انجام داده ام.
– علت اینکه مشاغل مربوط به ابریشم در کاشان اینگونه بی رونق شده چیست؟
علت آن واردات نخ و بی توجهی دست اندکاران است.باید حمایت کنند تا این شغل توسعه پیدا کند و هزاران نفر بروند سر کار.
– چه ارگانی باید حمایت و کمک کند که این شغل را توسعه دهید؟
من با سرمایه شخصی قصد داشتم کاری انجام دهم که هزاران نفر را به کار وارمی داشت فقط دولت باید حمایت کند سرمایه و اقدامش با من،جهاد کشاورزی بسیار حمایت کرد و فرمانداری هم کمک کرد و زمینی هم در نظر گرفتند که درخت توت بکاریم، اما امور آب مخالفت کرد و گفت به هیچ وجه اجازه حفر چاه نمی دهیم.
– شما از ادامه کار منصرف شدید؟
خیر،من علی رغم اینکه میل داشتم این شغل در کاشان ایجاد شود ناچار شدم به مراغه بروم.بیایید ببینید چه استقبالی کردند،هم 50 هکتار زمین دادند و هم آب در اختیار من قرار دادند. شما میدانید چقدر کارگر برای این شغل مورد نیاز است؟
– شما چه مقدار پیله را با این دستگاهها میتوانید نخ کشی کنید؟
من شش کار گر دارم و تا 200 تن پیله را می توانم به نخ تبدیل کنم.
– فکر می کنید این شغل چه مقدار از نظر مادی در جامعه موثر است؟
من بیست سال پیش یک کارگاه در جاده قمصر داشتم که هرروز دو سه تا اتوبوس دانشجو برای بازدید کار به آنجا می آمدند.و بارها در دانشگاه های کاشان هم حاضر شده ام و برای دانشجو ها هم توضیح دادم.این شغل میتواند تا 20 هزار نفر را به کار مشغول کند.در مراغه با تحقیقاتی که از نوغانداری رشت کردند فهمیدند که این حرفه بسیار خوب و مفیدی است. اما اینجا هیچ حمایتی نکردند. حتی فرمانداری کاشان.
– شما که گفتید فرمانداری زمین در اختیار شما قرار داده است.
چه جوری به شما بگویم.! وقتی که زحمت فراوانی کشیده شد و تحقیقات تکمیل شد و به مرحله ارائه کار رسید مانع تراشی می کنند،فرمانداری کاشان هم به خاطر نامه ای که از اصفهان داشتم دو سه جلسه ای با ما نشست و برخواست کرد .والا حمایتی از ما نکردند.من حتی پیشنهاد دادم که چند پارک را در اختیار من قرار دهند تا هم فضای سبز آن را درست کنم و هم برای کرم ابریشم از آن استفاده کنم،اینهمه آب هم بی جهت هدر نرود. اما توجهی نکردند.فکر کردند من به شرایط عمومی پارکها اعتنایی ندارم.
من برای بیمه کردن کارگرانم وقتی به اداره تامین اجتماعی رفتم گفتند باید از فنی حرفه ای مجوز بیاوری! و بعد هم که مجوز را گرفتیم گغتند؛ برای ابریشم تابی -که مادر شغلهای ابریشم است- کد نداریم.توجه می فرمایید؟! نهایتاً چون نظر مثبت داشتند گشتند و کد «ابریشم دوزی» را پیدا کردند خوب می بینید! من با کد ابریشم دوزی کارگرانم را بیمه کرده ام ابریشم دوزی که یک نوعی خیاطی کم اهیمت است کد دارد اما ابریشم تابی کد ندارد.
حالا در مراغه پنجاه هکتار زمین و مقدار زیادی آب در اختیارم گذاشتند چون فهمیدند چه کار مهمی دارم انجام می دهم.مکانی هم داده اند که فضای سبز عمومی هم هست.من آنجا را آباد می کنم و استفاده می کنم.»
اما داستان تولید ابریشم درکاشان نیازمند بازسازی تجهیزات و بهینه سازی این صنعت است و اگر بخواهیم تولید ابریشم رونق گذشته را پیدا کند-رقابت با دیگر کشورها پیش کش- قبل از آن باید دانش روز ترویج شده و به این حرفه بها داده شود، هرکس یکبار به پرورش آزمایشی کرم ابریشم اقدام کند این تجربه برایش به خاطره تلخی بدل می شود که هرگز آرزوی تکرار آنرا در مخیله نخواهد پروراند.
تمام کسانی که خواسته اند از تولید پیله سودی کسب کرده و درآمدش را به کمک خرجی زندگی اضافه کنند به جهاد کشاورزی مراجعه میکنند تا اطلاعاتی را که نیاز دارند از این اداره دریافت کنند.
سیاست جهاد کشاورزی برای ترویج و توسعه این شغل تشویق کشاوزران و داوطلبان است اما چنان دچار تساهل شده اند که مشکلات کار را ندیده می گیرند و متاسفانه بازخورد کار را هم دنبال نمی کنند، در اولین مرحله با اشاره به درختان توت حاشیه شهر و مزارع اطراف روستاها، تغذیه کرم ابریشم را بسیار آسان جلوه می دهند.
و محل پرورش را اطاقی ،انباری یا زیرزمینی معرفی میکنند که در دسترس بسیاری از مردم هست .
و تولید پیله را به سبک کشاورزان سنتی که در شمال فعالیت می کنند به وسیله بوته ها و کاه وکلش که در مزارع و اطراف کاشان به وفور یافت می شود امکان پذیر میدانند.
یادگیری و آموزش تولید ابریشم را با یک سی دی شروع میکنند که در دهه 60 توسط جهاد کشاورزی کاشان فیلمبرداری و تهیه شده است.
جمع اینها به یک فاجعه ختم می شود. زیرا درختان توت با ارتفاعی که دارند امکان تهیه برگ را بسیار دشوار می کنند بخصوص در روزهای پایانی پرورش که تغذیه کرم بشدت زیاد شده است و نیاز شدیدی به برگ مناسب و فراوان بوجود می آید و متاسفانه در این ایام برگهای این درختها به واسطه عدم آبیاری صحیح و نامناسب بودن نژاد آنها برای پرورش کرم ابریشم خشبی و از نظر غذایی کم ارزش می شود. و استفاده از آنها توان کرم را در تولید رشته های ابریشمی تقلیل می دهد.و در نهایت هم استفاده از ابزار نامناسب که کرم برای تنیدن پیله نیاز دارد به تولید پیله هایی ریز که از مدفوع کرمها رنگی هم شده است می انجامد که خریداران رغبت به خرید آن نمی کند. صرف نظر از اینکه تولید کننده رابطه ای با مصرف کننده یا خریدار نداشته و اگر هم داشته باشد مقدار اندکی پیله نامرغوب سودی عایدش نمی کند.و در نهایت این تجربه به پستوی خاطرات دوست نداشتنی می رود.
در حالی که اگر حمایت اصولی و علمی در کاشان صورت بگیرد و اطلاعاتی به داوطلب داده شود که آینده را به درستی به وی نشان دهد ،کسانی هستند که با سرمایه شخصی اقدام به ایجاد توتستان نموده و واقع گرایانه و به روش صحیح کرم ابریشم پرورش می دهند.
و از استعدادهای خدادادی اقلیمی کاشان که حتی گاهاً از مناطق شمالی ارزشمند تر هم هست بهترین استفاده می شود.
متاسفانه در این زمینه تجار ایرانی که کالاهای بدرد نخور چینی را بی وقفه وارد می کنند موثر تر از مدیران محلی ظاهر شده اند. و وارد کردن نخ و پیله از چین و کشورهای همسایه شمالی در حالی جایگزین تولید داخلی شده است که تولید کننده ایرانی هیچ امکان و حمایتی برای این تولید پر سود ندارد.
حمایت و تشویق این شغل برای ارگانهای دست اندر کار هزینه بر نیست. و تنها کافی است که جهاد کشاورزی در تهیه اطلاعات درست و ارائه آن به کشاورزان و کسانیکه علاقه ای به این کار دارند اقدام کند و اقدام به مدیریت و برنامه ریزی کند.
پرورش دهندگاه این صنعت بومی نیازی به حمایتهایی که برای دیگر صنایع می شود ندارند.فقط اطلاعات درست و روزآمد نیاز دارند.
دنبال یک یا دو تا از کارگاه های خانگی هستم که بصورت عمده بهمون ابریشم بفروشن با سپاس از شما۰۹۰۲۱۷۴۴۵۹۹
از گزارش زیبایی که تهیه کردید سپاسگذارم نوغان داری در گیلان هست ولی ان طور که وصفش را در گذشته شنیده ایم پویا نیست . همه اش بر می گردد به سرمایه و البته حمایت دولت از همه نظر مالی و بیمه و درد سر های مختلفی که یک اهل صنعت با آن روبرو می شوند اگر امکان دارد شماره تماسی از اقای آبکار به من ایمیل کنید
نزدیک به 700 سال قبل هم در دوره مغولان ابریشم محصول عمده و بنیادی تجارت خارجی ایران را تشکیل میداد، اما سود اصلی آن عاید «ونیز»یها میشد، چون دولت ایران تحرک و پویایی لازم در تجارت خارجی را نداشت و مجبور بود از خارجیها کمک بگیرد.دردآور است بدانیم که به علت آنکه ایرانی در بازارهای جهانی حرفی برای گفتن نداشت مجبور بود به رذیلانهترین شکل ممکن به «ونیز»های ساکن ایران باج بدهد. تجار «ونیز» در آن دوران از هرگونه مصونیت سیاسی و قضایی که ممکن بود برخوردار بودند. دستِکم 700 سال از آن زمان گذشته ولی ما هنوز اندر خم همان کوچه اول ماندهایم و امروز هم باید یک انسان اهل درد و وطنپست از عدم همراهی دولتیان از زحمات و تلاشهای او گله کند و حکایت شکستی را بازگو کند که تمام ابزارها برای پیروزیش را قبلا محیا نموده بوده.