کاشان نیوز- مهدی صفاری نژاد: ظهر آدینه به دعوت محمد عباس زاده برای دیدن نمایشگاهش به نشانی که گفته بود رفتیم از میدان سنگ تا دم در خانه تبدیلشده به گالری دیوارها را نگاه میکردم و سؤال که، چرا؟ و اینجا کجاست را در ذهنم مرور میکردم در خبرها خوانده بودم عباس زاده در خانهاش نمایشگاه انفرادیاش را برگزار کرده است اما اینجا! و این محله! و جوابی نداشتم جز اینکه اول برو ببین و بعد …
از در خانه – گالری – وارد میشوی دوچرخهای سر کج کرده شمارا به پلههای منتهی به حیاط راهنمایی میکندف کف حیاط پوشیده شده از خورده چوب و تکههای چوب و از پلهها پایین میآیی، اگر کمی گوش خود را تیز کنی صدای گلهای گلدان را هم میشنوی که میگویند «سلام خوشآمدید و ما هم هستیم…» و اگر شد دستی برایشان تکان بدهید و وارد حیاط بشوید تابلوهای کشیده شده ترکیبی از رنگ و چرخش قلممو فضایی را برایت تصویر کرده که میتوانی بهراحتی از آن بگذری یا مکث کنی و ببینی، راستی به صدای پایت و چوبهایی که بر آن قدم میگذاری نیز توجه داشته، باش دو فایده با خود دارد اگر از گروه اول باشی که آمدهای ببینی و بگذری از این خشخش در این فصل برگریزان لذت میبری و اگر هم در فضای تابلوها غرقشده باشی این صداها به شکلگیری زیباتر حسیات کمک میکند.
با عباس زاده که گپ میزدیم درباره این انتخاب سبک صحبت کردیم و نظراتش را گفت و از فضایی که دوست میدارد و هرکدام جزئی از سلیقههای شخصی آقای نقاش بود، ولی یکی از مهمترین و زیباترین انگیزه آشنایی همشهریانش با اینگونهی هنری در شهری که زیست میکند بوده و برای همین در خانهاش نمایشگاه را برپا کرده و ما را به حیاط خانهاش راه داده تا با او همراه شویم و واقعاً این کوتاهقامت بلندهمت دستمریزاد دارد که نقاشی میکشد، تئاتر بازی میکند – واقعاً هم خوب بازی میکند و از تجربه کردن نقشهای متفاوت هم ابایی ندارد – و گاه برای گروهای شبیهخوانی طبل ریز میزند و…
و اما من دوست دارم حس شخصیام را با شما به اشتراک بگذارم که در حین دیدن تابلوها حس کردم اینها صورت دخترکان سرزمینم است که این روزها زیبایشان با اسید درهمریخته است و چشمهایشان تاریک شده است صدای خشخش زیر پایم و صدای جیغ آنها بود که بعد از موردحمله واقعشدن میدود و لباس میکند و مردمی در گوشهکنار خیابان او را با انگشتنشان میدهند و بهجای کمک کردن فریاد میزنند چرا لباس میکنی و … شاید فردی ایستاده و گوشی به دست از این پیش آمد تصویر میگیرد تا در نشستهایشان به همدیگر نشان بدهند و برای هم از این گوشی به آن گوشی ارسال کنند و صد افسوس دارد اینگونه ….
این تصویر به آخرین تابلو که میرسی – کشتارگاه – کامل میشود …
تنها یک سؤال بیجواب میماند واقعاً چرا و چگونه این مخلوق خداوند به این نتیجه میرسد که اسید در صورت دیگری بپاشد و…
اخبار , فرهنگ و هنر , یادداشت
گذری و نظری بر نمایشگاه نقاشی محمد عباس زاده
به بهانه نمایشگاه «کاش کوچکتر از نگاهتان بودم …»
لینک خبر:https://kashannews.net/?p=35856
نظرات
دیدگاه شما لغو پاسخ
آخرین ارسال ها
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
-
چطور زرپاد امنیت معاملات طلا را تضمین میکند
-
بررسی کتابهای آزمون استخدامی مدرسان شریف (عمومی، اختصاصی و تخصصی)
-
برگزاری نخستین دوره آبانبار شناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
-
نگاهی به نمایشگاه جمعی هنر در “گالری مریم”
-
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
-
راعی از کجا آمد
-
به تفکراتی که قبول نداریم از بودجه نمیدهیم
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
-
چطور زرپاد امنیت معاملات طلا را تضمین میکند
-
بررسی کتابهای آزمون استخدامی مدرسان شریف (عمومی، اختصاصی و تخصصی)
-
برگزاری نخستین دوره آبانبار شناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
-
نگاهی به نمایشگاه جمعی هنر در “گالری مریم”
-
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
-
راعی از کجا آمد
-
به تفکراتی که قبول نداریم از بودجه نمیدهیم
سلام ای وای جناب فکرنمیکنی خیلی راحت عده ای رامحکوم کرده ای وبرای انگیزه آنهاحکم داده ای؟ ازکجامعلوم که انگیزه این حیوان شخصی نباشد؟ مانبایدخیلی راحت حکم بدهیم که این عمل زشت وشنیع رابرخی انجام داده اندکه انگیزه های غیرشخصی دارند.فرض کن فردپیسی(مبتلابه مرض برص ولک دربدن)خواسته باشداززیبایی دیگران انتقام بگیرد.من وتوکه حکیم نیستیم همه چیزرابدانیم. هرچه باشداین کارزشت وجنایت کارانه محکوم است وعامل یاعاملان آن هم به زودی پیداومجازات می شوندانشاالله ولی خیلی زودافکارشخصی خودمان رابه حقیقت نسبت ندهیم هرچندبه واقعیت نزدیک بنمایاند. ممنون ارمدیرمحترم سایت که فرصت تضارب افکاررافراهم می نمایند.