کاشان نیوز-امیرحسین ایزدپناه:
سینمای ایران و شخصیتپردازی دینی
سابقهٔ پرداختن به موضوعات دینی و شخصیتهای تاریخی مذهبی در سینمای ما، خیلی زیاد نیست و عموماً به بعد از انقلاب بر میگردد. و در این بین، آثاری که هم از نظر هنری، خوش ساخت و هم از نظر دینی، پر محتوا و عمیق باشند، انگشت شمارند. شاید همچنان «روز واقعه» بهترین فیلم سینمایی دینی ما محسوب میشود که احتمالاً دلیل اصلی آن هم، فیلمنامهٔ پر مغز و روان «بهرام بیضایی» است. فیلمهای «مسیح»، «ابراهیم»، «مریم مقدس» و «مُلک سلیمان» هم از دیگر فیلمهای این حوزه بودهاند.
اما اتفاق سالهای اخیر در این حوزه، ساخته شدن دو فیلم سینمایی مذهبی تاریخی توسط دو کارگردان معروف کشور بود. «رستاخیز» به کارگردانی «احمدرضا درویش» که به قیام امام حسین (ع) پرداخته بود ولی همچنان که شاید بدانید، به دلایلی چند، موجی از اعتراضات را برانگیخت و متأسفانه هنوز فرصت پخش پیدا نکرده است، که پرداختن به این موضوع فرصتی دیگر میطلبد. اما فیلم دیگر، «محمد (ص)» بود به کارگردانی «مجید مجیدی» (که بعدها نام «محمّد رسول الله» به خود گرفت). این فیلم، که ساخت آن چند سالی هم طول کشید، تا این لحظه پر هزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران بوده است. طبق برآوردها ظاهراً حدود ۱۱۶ میلیارد تومان هزینهٔ ساخت فیلم مجیدی شده است. (۱) آقای جنتی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد، این فیلم را فاخرترین فیلم جمهوری اسلامی در ۳۵ سال گذشته میداند. (۲)
شناسنامه
در خلاصهٔ فیلم «محمّد رسول الله» آمده است: «داستان فیلم، کودکی پیامبر اسلام است؛ اما قصه از روزهای آخر شعب ابوطالب آغاز میشود، حدود ۲۰ دقیقه زمان حصر پیامبر اکرم (ص) در شعب ابوطالب خواهد بود و سایر صحنهها به صورت فلاش بک، قبل از تولد تا مقطع ۱۲ سالگی پیامبر اکرم (ص) است.» (۳)
امضای مجید مجیدی که با توضیحات مختصر او همراه شده است، نخستین تصاویری است که بیننده با آن مواجه میشود. مجیدی در جملاتش تأکید میکند که سعی کرده است فیلمش را بر اساس گزارشهای موثق تاریخی و البته برداشتهای هنری خودش بسازد (نقل به مضمون). و به نظر میرسد به طور نسبی در تلفیق این دو امر موفق بوده است.
روی تیتراژ آغازین فیلم هیچ نامی به چشم نمیخورد، به جز بسم الله و نام مبارک حضرت رسول (ص)، با طراحی استاد جلیل رسولی، که در ادامه اشارهای به آن خواهد شد.
اما اسامی عوامل فیلم در تیتراژ پایانی نوشته میشود. بر اساس این تیتراژ، فیلم نامهٔ «محمّد رسول الله» ماحصل قلم زدن ۵ نویسندهٔ خوب سینمایی کشور است. مجید مجیدی و کامبوزیا پرتوی با همکاری حمید امجد، بیژن میرباقری و سیدرضا میرکریمی، این فیلم نامه را تولید کردهاند. طبیعتاً کنار هم قرار گرفتن این اسامی یعنی که کار، کار جان دار و پرمایهای است. انصافاً پرداخت هنری زندگانی پیامبر اسلام، آن هم دوران کودکیاش، بسیار دشوار و حساس است. تشکر از مرحوم «سیف الله داد» (که ۶ سال پیش از دنیا رفت) و همچنین «آیت الله جوادی آملی»، از دیگر نکات جالب تیتراژ پایانی فیلم بود.
به نظر میرسد، این فیلم بر اساس گزارشهای تاریخی و اعتقادی «شیعیان» ساخته شده است، زیرا اتفاقات فیلم، تقریباً برای همهٔ ما آشنا است و تداعی کنندهٔ چیزهایی است که از بچگی تا بزرگسالی و از مدرسه تا تلویزیون با آن آشنا شدهایم. همچنین ردپایی از خلفای راشدین اهل سنت و دیگر بزرگان آنها، در فیلم دیده نمیشود. گنجاندن صدای حضرت امیر در دو جای فیلم، حضور نسبتآً پررنگ فاطمه بنت اسد (همسر ابوطالب و مادر حضرت امیر) در فیلم و تأکید بر دشمنی دیرینه بنی هاشم و بنی امیه توسط عبدالمطلب، هم، از دیگر قرینههای این موضوع است. البته خود مجیدی در این باره تأکید کرده است که: «کار تحقیقات کاملا کارشناسی شده جلو رفته و بر همین اساس مقطعی از زندگی ایشان را در این فاز انتخاب کردیم که هیچ گونه اختلافی درباره آن میان مراجع و گروههای مختلف شیعیان و اهل سنت وجود نداشته باشد. اتفاقاً این فیلم با این نگاه و فلسفه ساخته شده است که وفاقی میان جهان اسلام به وجود بیاورد.» (۴)
هر چند بعید است که سود حاصل از بلیط فروشی، بتواند هزینهٔ ساخت فیلم را پوشش دهد، اما استقبال مردم از فیلم، تا کنون نسبتاً خوب بوده است. مجتمع سینمایی کاشان هم، تا روز تنظیم این مطلب (۱۵ شهریور)، سالنهای ۱ و ۳ خود را برای پخش این فیلم در نظر گرفته است و به نظر میرسد نمایش این فیلم در کاشان، دست کم تا اوایل مهرماه ادامه داشته باشد.
نام نوشت
انتخاب نام نوشت این فیلم هم ماجرایی جالب دارد. جلیل رسولی، خطاط معروف کشورمان در این باره چنین گفته است:
«بیش از ۵۰ سال است که کار خطاطی میکنم و خط در دست من مانند موم نرم است اما نگارش اسم اعظم پیامبر برای این فیلم بسیار سخت بود. طرحها و اتودهای بسیاری زدم و نام حضرت محمد (ص) را به اشکال گرافیکی محکمی خطاطی کردم اما در نهایت راضی نمیشدم. در نهایت به خود حضرت محمد (ص) توسل کردم و از او کمک خواستم تا مرا یاری کند. یک روز مرکب قهوهای را از میان مرکبها برداشتم و انگشت سبابه خود را داخل مرکب کردم و نام اعظم حضرت محمد (ص) را نوشتم، بعد متوجه شدم که انگشتم میلرزد و تعجب کردم. در طول تمام سالهایی که به طور حرفهای خطاطی کردهام دچار این حالت نشده بودم اما بعد متوجه شدم که تنها انگشت سبابه من نیست که میلرزد بلکه همه وجودم در حال لرزیدن است. پس از آن متوجه شدم همین نام نوشته حاضر همانی است که میخواستم.» (۵)
جذابیتهای بصری
شاید نخستین بار است که سینمای ایران، فیلمی با این حجم از جلوههای ویژه را تجربه میکند. به یاد بیاورید فصل حملهٔ لشکریان ابرهه به مکه (که در آفریقای جنوبی فیلمبردای شده است)، فصل رَم کردن جمیل، شتر حلیمه، فصل طوفانی شدن دریا در اواخر فیلم، فصلهای مختلف نمایش کعبه مثل نمایش سرنگونی بتها هنگام تولد حضرت رسول یا، و بسیاری دیگر از صحنههای ریز و درشت دیگر در این فیلم را، که فارغ از داوری دربارهٔ محتوای صحنه، از نظر شکل ساخت، جذاب و خوش ساخت درآمدهاند و جذابیت ویژه و خاصی به فیلم دادهاند. این فیلم، کیفیت تصویرپردازی در سینمای ایران را حداقل یک پله ارتقا داده است و از این به بعد سخت است فیلمی اکشن یا تاریخی موفق ساخته شود ولی از نظر پرداخت لوکیشن و جلوههای ویژه از این فیلم کمتر داشته باشد. ضمن اینکه صِرف جلوههای ویژه به خودی خود مزیت مهمی محسوب نمیشود، کما اینکه فیلمهای «مُلک سلیمان» و «راه آبی ابریشم» هم تا حدی به این مرزها نزدیک شده بودند ولی محتوای چندان عمیقی نداشتند و در گیشه هم چندان موفق نبودند. بنابراین اگر این جذابیتهای بصری در اختیار یک فیلمنامهٔ قوی قرار بگیرد، آن وقت میتوان انتظار یک اثر نسبتاً فاخر داشت که احتمالاً فیلم مجیدی تا حدی به این استاندارد نزدیک شده است. شاید اگر تا چند دهه پیش، رسیدن به ساخت تصاویر جذاب هالیوودی برای سینمای ما یک آرزوی دست نیافتنی محسوب میشد، امروز به لطف درنوردیده شدن مرزهای دانش و تکنولوژی، سینمای ایران میتواند به یکی از آرزوهای خود نزدیک شود.
طراحی صحنه و گریم بازیگران فیلم هم از دیگر نقاط قوت این فیلم محسوب میشود.
همچنین فیلمبرداری فیلم که محصول همکاری «ویتوریو استورارو» (فیلمبردار سرشناس ایتالیایی و برنده ۳ جایزه اسکار) و «حمید خضوعی ابیانه» (فیلمبردار موفق کشور که معمولاً با کارگردانهای خوب کشور از جمله میرکریمی و بهرام توکلی همکاری میکند) میباشد، جذاب و اثرگذار است و بر غنای فیلم افزوده است. میتوان با قطعیت گفت که پارهای از قابهای تصویری این فیلم، نخستین بار است که در سینمای ایران ارائه شده است.
موسیقی فیلم (ساختهٔ «الله رحمان» موسیقیدان مسلمان و برجستهٔ هندی و برنده ۲ جایزه اسکار) نیز از دیگر نقاط برجستهٔ فیلم است و در صحنههایی که باید اثر گذار باشد، تا حدی توانسته است بار حماسی یا عاطفی خوبی را منتقل کند. هر چند گذر زمان مشخص خواهد کرد که آیا این موسیقی بخت آن را خواهد یافت که در ضمیر ناخودآگاه مردم ثبت شود یا نه.
بازیهای بازیگران فیلم هم در سطحی قابل قبول، باور پذیر و در خدمت فیلم است. بازی علیرضا شجاع نوری (که از قضا در فیلم روز واقعه هم نقش اول فیلم بود) در نقش عبدالمطلب، و ساره بیات در نقش حلیمه بهتر از بقیه است. مینا ساداتی، بازیگر کاشانی فیلم هم در نقش آمنه، بازی آرام و خوبی را انجام داده است. صحنهٔ مواجه شدن مستقیم او و حلیمه و با نگاه عاطفی و مهربان خود رضایت دادن به حلیمه برای شیر دادن محمد، از فصلهای زیبا و احساسی فیلم است. مینا ساداتی درباره این نقش به یادماندنی گفته است:
«من در این فیلم نقش مادر انسانی را بازی میکردم که برترین مخلوق خداوند روی زمین و برجستهترین شخصیت مذهبی دنیا است به همین دلیل این فیلم برایم پر از لحظات خاص و ویژه بود. به عنوان نمونه حس سکانسی که پیامبر در آغوش مادرش قرار میگرفت قابل بیان نیست و فکر میکنم هر چقدر در این زمینهها بیشتر توضیح دهم حالت شعاری به خود میگیرد. اما به طور خلاصه اگر بخواهم احساسم را در مورد این فیلم توضیح دهم، باید بگویم تمامی سکانسها یک حس روحی و درونی خاصی برایم به همراه داشت و چیزی شبیه به مناجات کردن با خداوند بود که بیان این حس و حال و انتقال آن به دیگران امکانپذیر نیست.
در طول فیلمبرداری هرگاه خسته میشدم همیشه با خودم خلوت میکردم و میگفتم که من امروز در جایگاهی قرار گرفتهام که تا به حال کسی آن را تجربه نکرده است چون اولین باری است که نقش مادر پیامبر (ص) در سینمای دنیا روی پرده میرود و این موقعیت شاید به این زودیها و به این سادگیها برای بازیگر دیگری تکرار نشود. بنابراین وقتی اهمیت و رسالت نقش خودم را مورد بازبینی قرار میدادم انرژی دوبارهای میگرفتم و کار را ادامه میدادم. نمیتوانم بگویم که این فیلم زندگیام را به طور کامل عوض کرده و اینکه در گذشته خط و ربط دیگری داشتم و امروز خط و ربطم چیز دیگری شده است، اما باید بگویم که این فیلم به لحاظ معنوی و روحی نه تنها برای من بلکه برای سایر عوامل و بازیگران حس بسیار خوب و تأثیرات فراوانی به همراه داشته که بیان آن بسیار سخت و دشوار است.» (۶)
به طور کلی، جلوههای ویژهٔ میدانی عظیم، فیلمبرداری پر ابهّت، موسیقی پرحجم فیلم، صدابرداری و صداگذاری کم نقص، و صحنههای شلوغ خوش ساخت فیلم، باعث شده است که مخاطب ایرانی که در سینمای ایران، کمتر با چنین صحنههایی روبر بوده است، صرف نظر از محتوا، حداقل مجذوب این ویژگیهای فیلم «محمد رسول الله» بشود و این ویژگی انکار ناپذیر فیلم است.
دیالوگهای کوتاه و زیبا
هر چند که اساس فیلم مجیدی (برخلاف فیلم روز واقعه و حتی فیلمهای تاریخی میرباقری) بر اساس دیالوگهای پرطمطراق و عمیق نیست و بیشتر نشان دادن تصویر زلال و پاک از پیامبر مد نظر او بوده است، اما باز هم در لابلای فیلم، جملات قشنگ و اثربخش از زبان شخصیتهای فیلم دیده میشود که برای پرهیز از اطالهٔ کلام، به چند مورد که حضور ذهن نگارنده یاری میرساند اشاره میشود:
وقتی ابرهه با تعجب و عصبانیت از عبدالمطلب دربارهٔ محبوبیت کعبه میپرسد، عبدالمطلب به او میگوید: من راز نمیدانم! و بعد اشاره میکند که خانه خدا هم سنگهایی بیش نیست و ابراهیم خانه خدا را به عنوان نشانه و نماد ساخت ولی آن را به اشتباه به عنوان مقصد و هدف برداشت کردند (نقل به مضمون) و باز در همان گفتگو جملات ظاهراً طنزی که نشان از عمق ایمان عبدالمطلب دارد هم هست که حفاظت از خانه خدا را به خود خدا واگذار کرده و شترهایش را طلب میکند!
یا وقتی ساموئل یهودی (با بازی محسن تنابنده) و دوستش مشغول تماشای سنتهای جاهلی تعیین اسم نوزادان عرب هستند، دوست ساموئل به او میگوید که آیا باور کردنی است که از این قوم پیامبری برخیزد؟ و ساموئل در پاسخ میگوید: از این قوم نه، برای این قوم!
یا وقتی ابوسفیان به ناچار پذیرفته است که محمد و یارانش از شعب ابی طالب بر خواهند گشت، به ابوطالب اصرار میکند که محمد هر کاری خواست انجام دهد فقط کاری به دم و دستگاه ما نداشته باشد! که نشان دهنده عمق ترس او و هم مسلکانش است.
فصل بندی
فیلم «محمد رسول الله» داستان منسجمی ندارد و گویا قرار هم نبوده داشته باشد. فیلم قرار بوده است قسمتهایی از زندگی پیامبر را نشان بدهد و به نظر میرسد تأکید محتوایی فیلم روی سه موضوع اصلی بوده است: نخست ارائهٔ تصویری زلال و مهربان و پرخیر و برکت از پیامبر، دوم تأکید بر معجزات ایشان و زندگانیشان و سوم هم مشکلات جامعهٔ عربستان در زمان ظهور اسلام. بر همین اساس، فیلم به فصل بندیهای متعدد تقسیم شده است و هر فصل برشی از زندگی پیامبر یا مسائل مرتبط با ایشان را روایت کرده و با درنگی نسبی به فصل بعد میرسد.
وقتی فیلمی به این صورت ساخته شود، کمتر میتوان به عنوان یک «واحد» به آن نگاه کرد. مثلا اگر شخصی که هیچشناختی از حضرت محمد (ص) و زندگی و اطرافیان او نداشته باشد و به تماشای فیلم بنشیند، با این ریتم تند ابتدایی فیلم و شخصیتهای متعدد داستان، شاید دچار سردرگمی شود که این کاراکترهای مختلف، چه ارتباطی با فیلم دارند یا مثلا علت این دشمنی عمیق عمو و زن عموی محمد با او چیست یا چرا ابوسفیان و دیگر زعمای قریش، از محمد هراس دارند و او را به محاصره کشاندهاند یا چرا عالم یهودی مدام باید در تعقیب محمد باشد.
در عوض، این نوع روایت فیلم، این فرصت را به کارگردان میدهد که دل نگران انسجام کلی فیلم نبوده و فصلهای درخشانی را به صورت مجزّا بسازد. مثلا فصل تولد محمد و اعجازهای همزمان با آن، فصل انتخاب نام محمد، فصل حمله ابرهه و یارانش به مکه، فصل آمدن محمد به غار حرا و آماده شدن تدریجیاش برای ارتباط با وحی، و فصلهای مختلف عشق عمیق آمنه و حلیمه به محمد، از جمله فصلهای درخشان فیلم هستند.
قابهای همیشگی مجید مجیدی
فیلمهای قبلی مجیدی (شاخصترین آنها «بچههای آسمان»، «باران» و «رنگ خدا») معمولاً ویژگیهای مشترک خاصی داشتند. لطافت جاری در موضوعات فیلم، سادگی و بیآلایشی کاراکترها، رنگ آمیزیهای تماشایی و ناز در قاب بندیها و ارائه تصویر مهربان، انسانی و آرمانی از انسان و زندگی، از آن جملهاند. به نظر سخت میرسید که مجیدی این بار و برای فیلم «محمد رسول الله» هم، همان قابهای دلچسب و همان محتوای لطیف را برای ما به تصویر بکشد. بهرحال فیلمهای تاریخی و دینی، ویژگیهای خاصی دارند و دست و ذهن کارگردان را در خلق بسیاری از تصویرها، آزاد نمیگذارند. با این وجود، در همین فیلم هم میتوان رد پای قابهای لطیف همیشگی مجیدی را در لابلای برخی صحنههای فیلم مشاهده کرد.
شاید بهترین نمونه در این مورد، صحنهای است که محمد در حال عبور از میانههای خار و خاشاک است و در این حال، بخشی از لباس او به یک شاخه تیغ گیر میکند. محمد تلاش میکند لباسش را آزاد کند ولی عشق خار به محمد عمیقتر از این حرف هاست و خار، خیال رها کردن محمد ندارد. محمد به ناچار با تلاش بیشتری لباسش را از خار جدا میکند ولی قسمتی از نخهای لباس او در لابلای خارها باقی میماند. خارها سرمست از آنکه یادگاری از محمد برایشان باقی ماند، به رقص در میآیند. خارها میرقصند و ناگهان پرواز شورآفرین قاصدکها قاب دوربین را پر میکند و محمد با آرامش خاص از میان این شور و سرور عبور میکند. (نمونهای دیگر از این عشق اشیا به بندگان شایستهٔ خدا را در سریال امام علی دیده بودیم که در لحظات خروج حضرت از منزل قبل از ضربت خوردن، دستگیرهٔ در و مرغابیها میخواستند مانع رفتن او شوند که گویا در برخی گزارشهای تاریخی هم به آن اشاراتی شده است و شاید جنبه نمادین داشته باشد.)
با دقت در فیلم میتوان بسیاری دیگر از این لطافتها را مشاهده و به همین شکل تحلیل کرد. تصویر آغاز و پایان فیلم نیز، رد پای مجیدی را همراه خود دارد. شروع فیلم، یعنی صحنهٔ طلوع خورشید، با آن عظمت و زیبایی، آن هم در دشت برهوت و خالی، صرف نظر از جذابیت بصری، میتواند نمادی از نورانیت پیامبر در ظلمات جهل دوران جاهلیت باشد. پایان فیلم نیز که بیشباهت به پایان بندی «بچههای آسمان» نیست، کارکردی چندوجهی دارد. از نظر تاریخی، دست بردن در آب، به معنی بیعت کردن با حضرت رسول بوده است ولی از نظر هنری، زلال بودن آب نمادی از روشنایی و زلال بودن روح حضرت محمد (ص) است و این صحنه وظیفه انتقال پیام اصلی فیلم، یعنی پاک و زلال و انسانی بودن وجود نازنین حضرت رسول اکرم (ص) و دین آسمانی او، را به عهده دارد.
انتقادات
طبیعتاً هر فیلمی که ساخته میشود نمیتواند تمام سلیقهها را با خود همسو کند و حتماً منتقدانی هم دارد. فیلم «محمد رسول الله» هم اینچنین است. شاید سوال کلیدی در این باره این باشد که این فیلم با تمام هزینههایی که برایش صرف شده است، و با تمام جذابیتهای ظاهری که دارد، آیا توانسته است پیامش را به مخاطبانش، مخصوصاٌ مخاطبان غربی منتقل کند یا خیر؟ شاید گذر زمان پاسخ بهتری به این پرسش بدهد.
مهمترین انتقادها به این فیلم در سطح بین المللی، از سوی «دانشگاه الازهر» (که یکی از مهمترین جایگاههای عمومی و بین المللی اسلام تلقی میشود) صورت گرفت. این انتقادات علمای الازهر نه به دلیل محتوای فیلم بلکه به دلیل نشان دادن بخشی از صورت، بدن و صدای کودکی محمد (ص) بوده است! استدلال حضرات هم تقریباً شبیه همان استدلال مخالفان داخلی فیلم «رستاخیز» است و معلوم نیست برخی مبلغان رسمی دین اسلام کی میخواهند از سطح عبور کنند و به عمق برسند. بهرحال مجیدی در پاسخ به این انتقادات گفته است: «علمای الازهر بیشتر از اینکه بخواهند نگران نمایش چهره پیامبر باشند باید نگران کار فرهنگی در ارتباط با پیامبر اسلام باشند. در خصوص زندگی حضرت عیسی و موسی دهها کار ساخته شده و حتی در خصوص بودا آنطور که من اطلاعات دارم، ۴۵ فیلم ساخته شده است اما در خصوص وجود مقدس خاتم پیامبران که با آمدن او حجت بر تمام هستی تمام میشود تنها یک فیلم الرساله ۴۰ سال قبل توسط مصطفی عقاد ساخته شده که آن هم اگر قرار باشد با دیدگاههای امروز بررسی شود به اثری خشن تعبیر میشود… سؤال من این است که این نگرانی از کجا میآید و چرا بجای اینکه کمک کنند از دور ایستادهاند و فیلم را تخطئه میکنند، آن هم بدون اینکه اثر را دیده باشند.» (۷)
اما این فیلم منتقدان داخلی هم داشته است. «رضا بابایی» پژوهشگر دینی و نویسندهٔ کتاب «محمد، برگزیدهٔ خدا»، در یادداشتی که پایگاه خبری «دین آنلاین» منتشر کرده است، انتقادات بسیار تندی به محتوای این فیلم وارد میکند که علاقه مندان میتوانند آن را از این پایگاه خبری بخوانند. (۸)
اما از محتوای فیلم که بگذریم، زمان طولانی و ۳ ساعتهٔ فیلم، هم میتواند نقدی دیگر بر این فیلم باشد. طبیعتآً گروهی از مخاطبان فیلم، عادت به تماشای فیلم سینمایی با این زمان نداشتهاند و به خصوص اگر تعلق خاطر قلبی به محمد (ص) نداشته باشند یا به هر دلیلی با فیلم ارتباط برقرار نکنند، از اواسط فیلم حوصلهشان سر میرود و انتظار پایان آن را میکشند.
دوبلهٔ برخی کاراکترهای فیلم نیز میتواند برای مخاطب ابهام ایجاد کند. مثلا صدای استاد منوچهر اسماعیلی (روی نقش ابوطالب)، برای نگارنده تداعی کنندهٔ سریال «هزار دستان» بود! (که منوچهر اسماعیلی در آن اثر ماندگار زنده یاد حاتمی، به جای ۴ بازیگر فیلم، صداپیشگی کرده بود!) و معلوم نیست چرا از صدای خود مهدی پاکدل (دست کم برای دوران جوانی ابوطالب) که از قضا خش دار و محکم هم هست، استفاده نشده بود.
اکران خاص و گستردهٔ فیلم هم حاشیههایی به همراه داشت که گل سرسبد آنها اعتراض «علی ملاقلیپور» کارگردان جوان کشورمان در ورزشگاه آزادی و در مسابقه فوتبال ستارگان جهان و ستارگان ایران بود! (که خبر آن در کاشان نیوز هم منعکس شد.)
رسول پاکیها
میتوان کارکرد فیلم را از این زاویه هم دید که در دورانی که «دین» از چند سو مورد هجمههای غیرمنصفانه قرار گرفته است، ارائهٔ تصویری انسانی و مهربان از پیام آور آسمانی مسلمانان، یکی از بهترین شیوههای تبلیغ و تبیین دین خدا به شمار میرود و دست کم بخشی از هدف مجیدی و همکارانش، قطعاً همین موارد بوده است. هر چند نمایاندن این امر، از زاویهٔ دوران کودکی زندگی پیامبر بسیار دشوار است. گویا قرار است در سالهای آینده، ۲ فیلم سینمایی دیگر نیز ساخته شود و دیگر بخشهای زندگی پیامبر را به تصویر بکشد که ساخت آنها سختتر هم خواهد بود. مجیدی در این باره میگوید: «قطعا قسمتهای دوم و سوم ساخته خواهد شد اما هنوز مشخص نیست که خودم آنها را کارگردانی میکنم یا خیر.» (۹)
در روزگاری به سر میبریم که متأسفانه هم به دلیل عملکرد شرم آور برخی مسلمانان و هم به دلیل ناآگاهیها و برداشتهای ناصواب برخی غیرمسلمانان، چهرهٔ واقعی پیامبر و اسلام، بعضاً مخدوش ارائه میشود. امروز به دلایل مختلف که جای بررسی تحلیلی آن اینجا نیست، به اشتباه، گاهی اسلام را دین جهل و خرافه، خشونت، تنگ نظری و خلاف حقوق بشر قلمداد میکنند و بر این اساس فیلم مجیدی پیام آور محبت و مهربانی، نوع دوستی، انسانیت و لطافت حضرت محمد (ص) است.
صحنههای بسیای در فیلم گنجانده شده است تا این بار را به مخاطب ارائه کند. مثلا تولد پیامبر همزمان میشود با درخشش نوری عظیم در آسمان و شکسته شدن بتهای کعبه و جاری شدن آب در کنار کعبه و این یعنی پیامبر مایهٔ روشنایی برای مردم است و او آمده است تا جهل و خرافههایی مانند بت پرستی را نابود کند. یا زمانی که محمد مشغول چوپانی گوسفندان است و متوجه میشود که پدری قصد دارد دختر نوزادش را زنده به گور کند، با تکیه بر زیبایی چشمان پدر و دختر، مانع کشتن او میشود، تا به مخاطبان فیلم بگوید محمد نه تنها مخالف این سنتهای جاهلی، بلکه اساساً دوستدار زندگی و زیبایی بوده است. یا وقتی حلیمه در بستر بیماری است و مرد و زنی با وسایل جادو و جنبل بالای سر او مشغول مداوای او هستند، محمد آن وسایل را به گوشهای پرت میکند و شفای دایهاش را از خدا میخواهد. یا در جملهٔ کوتاهی که از زبان همسر ابولهب بیان میشود به «امین» بودن محمد اشاره میشود. و مثال آخر در این مورد خیر و برکتی است که محمد دارد و پا به هر جا میگذارد، آنجا آباد و خرم و سرسبز میشود که میتواند نمادی باشد از خیر و برکت پیام پیامبر برای بشر و طبیعتاً پیامی که منشأ خیر و برکت باشد باید از خشونت و خرافه به دور باشد. مهم این است که ما قرائتهای مختلف از دین را بپذیریم و اجازه بدهیم در کنار همهٔ برداشتهای صحیح و ناصحیح از دین، نواندیشان دینی نیز قرائت امروزی خودشان را از دین تبیین کنند و به همه بفهمانند که دین آمده است تا انسانها رشد کنند، تا انسانها حقوق همدیگر را محترم بشمارند و انسانها زیستن اخلاقی را تجربه کنند و اصل دین را با بعضی پیرایههایی که به آن چسباندهاند و یا ظاهر خشکی که از آن نشان میدهند، اشتباه نگیرند.
در قسمتهای آغازین و همچنین پایانی فیلم، از زبان ابوسفیان جملاتی بیان میشود که نشان میدهد، محمد و دین او برای اصلاح جامعه آمده است. ابوسفیان به اطرافیانش میگوید که با شکسته شدن حصر شعب ابی طالب و برگشت محمد به مکه، ارباب و رعیت سر یک سفره خواهند نشست، زنها حق خواهند داشت به تصمیمات همسرانشان اعتراض کنند، و خدای پاک درونی جایگزین خدای مجسمهای بیرونی خواهد شد (در فیلم محمد رسول الله (رسالت) ساختهٔ مصطفی عقاد، هم همسر ابوسفیان به او میگفت که محمد از راه دلها وارد میشود.) و تمام اینها یعنی پیامبر، در اندیشهٔ اصلاح و احترام به حقوق انسانها، برپایی عدالت و برهم چیدن بساط مالکیت زور و زر و تزویر بوده است.
به گفتهٔ مجید مجیدی: «قرائتهایی که امروز از اسلام در دنیا مطرح است، هیچ قرابتی با زیباییهای اسلام ندارد. ما سعی کردیم قرائتی را تصویر کنیم که وحدت آمیز در جهان اسلام باشد و به همین دلیل سراغ کودکی ایشان رفتیم و پاسخ دادیم که چرا باید اسلام و دین جدیدی بیاید. این رویکرد هم قرائت صحیحی برای جهان غرب به وجود میآورد و هم برای جهان اسلام وحدت آفرین خواهد بود.» (۱۰)
از زبان تاریخ
در این بخش، کمی از جنبههای هنری فیلم فاصله میگیریم و به جنبههای تاریخی آن میپردازیم. تاریخ پیچیدگیهای بسیاری دارد و جدا کردن گزارشهای موثق و غیرموثق تاریخی بسیار دشوار است و نیاز به تخصص و پژوهشهای فراوان دارد. بنابراین در این بخش به دو کتاب «تاریخ تحلیلی اسلام» نوشتهٔ زنده یاد دکتر سید جعفر شهیدی (که شاید در دوران معاصر سرآمد همهٔ پژوهشگران تاریخ اسلام بوده است) و «محمد رسول خدا» نوشتهٔ پروفسور «آنه ماری شیمل» (بانوی دانشمند و اسلامشناس فقید آلمانی) استناد میشود.
به نوشتهٔ دکتر شهیدی:
«سال دقیق ولادت پیغمبر (ص) معلوم نیست. ابن هشام و دیگران نوشتهاند ولادت او در عام الفیل بوده است، یعنی سالی که ابرهه با پیلان برای خراب کردن کعبه آمد. این تاریخ اگر برای کسانی که خود آن حادثه را به چشم دیدهاند روشن باشد، برای دیگران قطعی نیست؛ زیرا هم اکنون به درستی نمیتوان گفت حادثهٔ فیل در چه سالی بوده است…
تاریخ نویسان از زندگانی وی داستانهای گوناگون نوشتهاند، ولی جدا ساختن حقیقت تاریخی از داستان هنگامی ممکن است که به سندهای قطعی تکیه کنیم. چنین سندی که بتواند رویدادهای چنان سالهایی را روشن کند، قرآن کریم و سنّت (اخبار) است. اما مدرک قطعی و غیرقابل جرح (قرآن) در این زمینه جز اشارتهایی کوتاه ندارد. از این اشارات و نیز از آنچه مورخان نوشتهاند و مورد اتفاق است، میتوان دانست که محمد (ص) دوران کودکی را با یتیمی گذرانده است.
عبدالله پدر او پس از آنکه آمنه دختر وهب رئیس طایفهٔ بنی زهره را به زنی گرفت، چند ماه پس از عروسی، در یکی از سفرهای تجاری خود، هنگام بازگشت از شام، در یثرب درگذشت. بعضی مورخان نوشتهاند عبدالله چند ماهی پس از ولادت محمد (ص) مُرد. بهرحال محمد (ص) دوران شیرخوارگی را نزد زنی از قبیلهٔ بنی سعد که حلیمه نام داشت، سپری کرد. در شش سالگی مادرش را از دست داد (در فیلم محمد رسول الله، ظاهراً سنّ محمد هنگام فوت مادرش، بیش از شش سال است!) و نیای او عبدالمطلب سرپرستی او را عهده دار گردید. در هشت سالگی وی، عبدالمطلب جهان را بدرود گفت و محمد (ص) تحت سرپرستی عمویش ابوطالب درآمد. تاریخ نویسان نوشتهاند محمد (ص) به هنگام کودکی در یکی از سفرهای عمویش به شام همراه وی رفت و در بین راه در محلی که بُصری نام دارد، راهبی نصرانی به نام بحیرا نشانههای پیغمبری را در او دید و سفارش او را به عمویش کرد و مخصوصاً بدو توصیه کرد که این کودک را از آسیب یهودیان که دشمن وی هستند بر کنار دارد. (که این ماجرا در فیلم به زیبایی روایت شده است)» (۱۱)
ملاحظه میکنید که دکتر شهیدی در نگاه کوتاه و گذرایش به تولد و کودکی پیامبر، اشاراتی به رخ دادن اعجازهایی همزمان با تولد پیامبر نمیکند. هر چند که بهرحال این اتفاقات در برخی از گزارشهای تاریخی آمده است و احتمالاً عوامل فیلم، برای جذابتر شدن فیلم و بهتر منتقل شدن پیامهای آن، به آنها استناد کردهاند.
در کتاب تاریخ تحلیلی اسلام دکتر شهیدی، به ماجرای حصر اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی پیامبر و یارانش در شعب ابی طالب و سپس شکسته شدن آن و باطل شدن عهدنامه به دلیل خورده شدن توسط موریانهها نیز اشاره شده است که یکی از فصلهای زیبای فیلم را هم شکل داده است. (۱۲)
اما پرفسور شیمل نظرات جالب تری در این باب دارد. وی در نخستین صفحات کتاب خود، پس از آنکه به نقل روایتهای تاریخی مختلف تولد پیامبر میپردازد، میگوید: «تردید نباید داشت که پیرامون هستهٔ مرکزی ِ مطالب واقعی، افسانههای بیشماری تبلور یافته است، اما محبوبیت الهی رهبران دینی راستین را از روی این افسانهها بهتر میتوان شناخت تا از روی واقعیات خشک دوران زندگی وی؛ چه، همیشه این احتمال وجود دارد که سیره نویس آن واقعیات را موافق دیدگاه خاص خود تفسیر کند.»
و در ادامه مینویسد: «بنا بر متواترات مسلمانان، سپاهی بیگانه، در سال تولد او مکه را محاصره کرده بود. چنان که در قرآن، سورهٔ ۱۰۵، گفته شده است، این سپاه، ناگهان روی به بازگشت نهاد. بعدها، این واقعه را معجزهای تفسیر کردند که اشارت به آمدن محمد (ص) داشته است.» (۱۳)
در کتاب شیمل، مفصلتر به ماجرای تولد و کودکی پیامبر اشاره شده و به جز نقل قولهای تاریخی، اشارات مفصلی به ستایشهای عارفان مسلمان، چکامههای شاعران و جشنها و سنتهای مختلف اقوام مختلف در نعت حضرت رسول و فصول مختلف زندگی آن حضرت شده است. این اشارات در فصل اول کتاب به نام «سیره و سرگذشت» و در فصل چهارم به نام «قصهها و معجزهها» و در فصل هشتم به نام «جشن میلاد پیامبر» مفصلتر بیان میشود. نویسنده در این بخشها، به نقل قولهای متعدد تاریخی و روایی و تحلیل آنها میپردازد. به استناد این نویسنده: «جای تردید نیست که حتی در نخستین خبرها، یاد از حوادث معجزه آسایی میرود که با شب ولادت محمّد پیوند دارد.» (۱۴)
به نظر میرسد، تکیهٔ روایی و تاریخی مجیدی مجیدی و دیگر عوامل فیلم، به منابعی مانند این کتاب بوده است. در پشت جلد این کتاب از زبان مترجم کتاب، مرحوم حسن لاهوتی (با آیت الله حسن لاهوتی اشتباه نشود!) جملاتی نوشته شده است که به دلیل نزدیکی به فضای فیلم عیناً نقل میشود: «محمد رسول خدا، حاصل تحقیقات و مشاهدات چهل سالهٔ دانشمندی اروپایی است در ستایش پیمبر اسلام و معرفی بخردانه، عاشقانه و عارفانهٔ او. پروفسور شیمل در این کتاب میکوشد با استفاده از تفکرات فیلسوفان، گزارشهای مورّخان، راویان احادیث، مفسران قرآن، خیال ورزیهای شاعران و روشن بینیهای عارفان، راز و نیازهای شبانهٔ زاهدان و حتی داستان پردازیهای عامیان مسلمان، مقام یکتای پیمبر اسلام را نزد خداوند جهان، و مهر او را در دل مسلمانان و رحمت او را بر همهٔ عالمیان، به زبانی عشق آمیز بیان میکند.» (۱۵)
زیرنویسها:
(۱): «ویکی پدیا» به نقل از خبرگزاری «آنا»
(۲): خبرگزاری «فارس»، کد خبر: ۱۳۹۳۱۱۲۰۰۰۱۰۳۶
(۳): به نقل از سایت «سینما تیکت»
(۴): خبرگزاری «فارس»، کد خبر: ۱۳۹۳۱۰۱۷۰۰۱۳۳۳
(۵): خبرگزاری «مهر»، کد خبر: ۲۴۶۰۲۸۳
(۶): خبرگزاری «مهر»، کد خبر: ۲۸۸۷۳۷۷
(۷): خبرگزاری «فارس»، کد خبر: ۱۳۹۳۱۰۱۷۰۰۱۳۳۳
(۸): پایگاه خبری «دین آنلاین»، کد خبر: ۵۴۹۹
(۹): خبرگزاری «فارس»، کد خبر: ۱۳۹۳۱۰۱۷۰۰۱۳۳۳
(۱۰): همان
(۱۱): کتاب «تاریخ تحلیلی اسلام»، نوشته «سید جعفر شهیدی»، انتشارات «علمی و فرهنگی»، صفحه ۳۹ و ۴۰
(۱۲): همان، صفحه ۵۶
(۱۳): کتاب «محمد، رسول خدا»، نوشته «آنه ماری شیمل»، ترجمه «حسن لاهوتی»، نشر «علمی و فرهنگی»، صفحه ۱۱
(۱۴): همان، صفحه ۲۵۴
(۱۵): همان، جلد پشت کتاب
دیدگاه شما