کاشان نیوز ــ مرضیه گیلاسی: برنامه «تعزیت آفتاب» طی ۶ شب و با حضور ۶ سخنران، با نگاه متفاوتی به حادثهٔ عاشورا و پیامدهای آن و بررسی آیینهای عاشورایی معاصر، به همت بروبچههای کانون مسجد میرنشانه برگزار شد.
حقیقتا از هر لحاظ که نگاه کنی، متفاوت و مطلوب عمل شده است. اینکه در مجلس سوگواری امام حسین(ع) برای شرکتکنندگان صندلی چیده شده است و بانوان حاضر در مجلس هم پشت پرده نیستند و مثل آقایان روی صندلی نشسته و سخنران را میدیدند، اینکه مداحی و سینهزنی شرکتکنندگان به شیوههای رایج در سایر مجالس برپایی عزاداری امام حسین نیست، نمایشگاه کتاب برپا کردهاند، ویژهنامه مکتوب تهیه شده و به شرکتکنندگان برای مطالعه ارائه میشود و اقداماتی ازین دست، باعث شده که الحق والانصاف چنین برنامهای بیاندازه متفاوت جلوه، و مخاطبان خاص خودش را راضی کند.
با همهٔ این تفاسیر، همچنان حلقهٔ گمشده در این میان، نحوه ارتباط قشر روشنفکر و آگاه اجتماع با طبقه عامی جامعه است.
در همهٔ این شش شب، از عقلانیت و آگاهی و حاکمیت عقل سخن رانده شد و گاهی نیز نقدهایی از اجتماع بی میل به تفکر و آگاهی شد، ولی هیچگاه هیچ اشارهای به چگونگی هدایت باور عامهٔ مردم کوچه و بازار نشد. مثلاً هیچگاه گفته نشد چگونه میتوان به جوانک هیاتی سرباز که از پادگان به قصد حضور پای دیگ غذای امام حسین (ع) و جمعآوری ثواب فرار میکند، گفت که ثواب تو حضور در پادگان است و سهم تو در عزاداری حراست از میهن.
هیچگاه گفته نشد که اگر لذت هیجانهایی که دراین دوماه در برپایی تکیه و سینهزنی و میانداری دستهجات سینهزنی و رفتن به بازار و بلندکردن علمات و چرخاندن پرچمهایی که بسیاربزرگ هستند و…از این نسل گرفته شود، چه جایگزینی باید ارائه کرد.
اگر لذت جلسههای مذهبی زنانه و روضهخوانیهایی که هر قطره اشک بر مصیبت امام حسین(ع) به منزلهٔ یک قصر در بهشت است را از بانوان بگیریم چه باید به جایش بدهیم و…!
حقیقتا اگر بشود از پتانسیل آیین عاشورایی، بهترین استفاده در بالابردن آگاهیهای مردم را داشت، جامعهٔ آرمانی محقق خواهد شد.
کجای دنیا میشود کلاسی دایر شود که بتوان ۵٠٠ نفر را یکجا به مدت سه ساعت نشاند؟ آنوقت اینجا در تمام حسینیهها و تکیهها این اتفاق رخ میدهد، و این جمعیت که هرشب به عشق حسین(ع) میآیند، بدون هیچگونه تغذیهشدن فکر و آگاهی و بدون هیچ آموزشی، بر میگردند.
ای کاش در بخشی از برنامه وزین «تعزیت آفتاب» هماندیشی درین راستا صورت میگرفت و البته این سوال برای خودم همچنان پابرجا هست که آیا حقیقتا میشود باورهایی که عمرش به چندین نسل میرسد و در تار و پود این اجتماع تنیده شده، و با مذهب گره خورده است، طی حرکتی زیبا و اصلاحطلبانه به بهترین شکل و حالت تغییر کند و تبدیل به احسن شود؟!
وقتی میبینم که حتی نمیشود اندک گفتاری که بوی اصلاح و تغییر میدهد را حتی در جمع سنتی خانوادگی مطرح کرد بیشتر به سختی کار پی میبرم و مطمئن هستم اگر فکرهایمان را روی هم بگذاریم به نتایج امیدبخشی خواهیم رسید.
دیدگاه شما