کاشان نیوز: معمولاً حاشیههای هر برنامهای نه در خبرها میآید و نه کسانی بهویژه مسئولان برگزارکننده آن برنامه دوست دارند جایی مطرح شود ولی نمیدانم این حاشیهنویسیها چه خاصیتی دارد که معمولاً از متن بیشتر خوانده میشود و خوانندگان استقبال بیشتری از آن میکنند.
الغرض به ما گفتند امسال که برو بچههای کاشان نیوز ۷ تایی شدند و به قول دکتر جوادی رئیس اداره ارشاد در بخش حرفهایها که توسط داورانی که حتی ما را نمیشناختند به ۷ جایزه در بخشهای مختلف دستیافتیم و رکورد زدیم؛ دیگر دست از حاشیهنویسی و نقد و گیر دادن برداریم. ولی ازیکطرف خوانندگان جان؛ ما را قلقلک دادند که چه خبر از حاشیههای مراسم روز خبرنگار؛ نکند با دادن هفت جایزه بهتان حقالسکوت دادهاند که حرفی نمیزنید و… و از طرفی هم خدا عالم است از شما چه پنهان لذتی که در حاشیهنویسی است در متن نیست و ما از دیشب خوابمان نبرده است که چرا حاشیه ننوشتهایم و ازآنجاییکه قرار نیست ما با هفتتا جایزه عوض شویم و از حالت معلومالحالی که رئیس اسبق شورا عنوانش را بهمان داده به مجهولالحال تبدیل شویم این مختصر حاشیهنویسی را تقدیمتان میکنیم باشد که رستگار شویم…
– آیین روز خبرنگار همانند همه جلسات اداری شهرستان دیرتر و البته باکمی دیرتر یعنی ۴۵ دقیقه تأخیر شروع شد تا مسئولینی که در جلسه حضور داشتند خدایناکرده بدعادت نشوند.
– باوجوداینکه مسئولین میزبان بودند و خبرنگاران مهمان ردیفهای جلو را مثل همه جلسات مسئولین اداری اشغال کرده بودند و خبرنگاران که میهمان بودند عقب نشستند!
– مجری برنامه عزیز دل وحید جان مدرس زاده بود که انصافاً خوب اجرا کرد و مثل سال گذشته حس خاله شادونه و برنامه کودک به خبرنگاران دست نداده بود. (البته اغلب خبرنگاران گلایههایی هم از وحید عزیز داشتند که اگر نتونم تحملکنم تا آخر حاشیهها خواهم گفت!)
– هنرمندان خانه ناتر کاشان، نمایش طنزی را اجرا کردند که خیلی قوی نبود شاید علتش فرصت کمی بود که برای تمرین داشتهاند، ولی یک دیالوگ خیلی موردتوجه حاضرین قرار گرفت آنجا که خبرنگار با رئیس اداره ارشاد تمثیلی! مصاحبه میکرد و رئیس ارشاد با اشاره به خواستههای متنوع هنرمندان به خبرنگار گفت: «اینجا دیوانهخانه است من با یکمشت دیوانه سروکله میزنم …»
جوادی رئیس ارشاد ظرفیت رسانهای کاشان را با ۱۷ استان برابر دانست ولی هیچ اشارهای به اقداماتی که برای رسانهها کرده است نکرد و شاید نخواست ریا شود! یکی از خبرنگاران گفت توقع داشتیم به تکپا میآمد دفترمان و میگفت من ازاینجا رد میشدم تشنهام شد اومدم یه لیوان آب چاپیده بخورم! ما به همین راضی بودیم!
-مؤمنیان فرماندار کاشان که با عصایی زیر بغل به آیین آمده بود وقتی پشت میز خطابه رفت گفت: «این عصا ریا است توصیه پزشک است که استفاده کنم ولی یک پیچخوردگی ساده بیشتر نیست…»
– فرماندار چند بار تأکید کرد مطبوعات مطالبه گری را فرهنگسازی کنند و مسئولین را به پاسخگویی وادار کنند. ولی اصلاً از اینکه مسئولین چقدر از مطالبه گری و پاسخگویی چیزی میفهمند صحبتی نکرد و هیچ تضمینی نداد که فردا همه جماعت این سالن وقتی مثل ما به مدال بیمار بودن و معلومالحال بودن مفتخر شوند چه پاسخی خواهد داد!
– فرماندار کاشان به این نکته هم اشاره نکرد که میزان فهم و شناخت مسئولین کاشانی از رسانه و مطبوعات چقدر است اصلاً با مقولهای بنام سواد رسانه چقدر آشنایی دارند و صدالبته چون روز خبرنگار بود هیچوقتی به خبرنگاران هم نداد که این موضوع را سر بزنگاه سؤال کنند!
– مؤمنیان همچنین روزنامهنگاران را همانند اصحاب صفه نامید که از روز گذشته تا الآن که این آتیش را میسوزانم خبردارم فک عدهای از خبرنگاران که از تعجب بازشده بود هنوز بسته نشده است!
– حیدریان رئیس شورای اسلامی شهر کاشان هم برای اهالی رسانه صحبت کرد و از آنان درخواست کرد برای اداره شهر به شورا و شهرداری کمک کنند ولی ایشان دقیقاً نفرمودند که منظورشان از کمک کردن چیست؟(سکوت کردن یا فاکتور آوردن!) بگذریم؛ ایشان همچنین تمایلی نداشتند که به یاد بیاورند که مدتهاست انبوهی از سؤالات در رسانهها از ایشان پرسیده شده ولی بیپاسخمانده است و به قول فرماندار محترم مطالبه گریها را پاسخگویی نکردهاند! حتماً حضرت ایشان که معلم هم بودهاند به نیکی میدانند اگر به سؤالات پاسخ صحیح ندهند و برگه را سفید بدهند چه نمرهای خواهند گرفت.( اگر تمایل داشتند یکبار دیگر سؤالات را برایشان بفرستیم!)
– باوجوداینکه شهردار در جلسه حضور نداشتند ولی روح ایشان در جلسه حاضر و حاکم و ناظر بود به حدی که مجری محترم در هر فرصتی به تعریف و تمجید و ادای دین میپرداختند و اوج این تعارف و تعریفها که برای اغلب روزنامهنگاران مایه تعجب بود زمانی اتفاق افتاد که مجری از نشریه سیلک بهعنوان نشریهای وزین و حرفهای و تأثیرگذار یادکرد! و آن را فعالیت مطبوعاتی شاخص خواند!(البته ما قبول داریم مجری اجراکننده دستور است)
-دعوت از علیمحمد دهقانی آرانی روزنامهنگار پیشکسوت و تقدیر از آن کار شایستهای بود ولی هیچ برنامه حسابشده و مشخصی برای تقدیر از وی تدارک دیده نشده بود. اولاً که این پیرمرد را که از بستر بیماری و نقاهت به مراسم آورده بودند خیلی معطل و اذیت کردند و دیگر اینکه در هنگام تقدیر از او که معلوم نشد چگونه برگزار شد هیچیک از مسئولین که میزبانان روز خبرنگار بودند و ردیف جلو نشسته بودند در سالن نبودند (رفته بودند) همچنین فیلم کوتاه و مستندی که از زندگی ایشان تهیهشده بود و قرار بود در سالن پخش شود به دلایل نامعلومی پخش نشد! حتی بابی سلیقگی تمام فرصت گرفتن یک عکس یادگاری با ایشان هم از طرف مجریان فراهم نشد! این بیبرنامگی به حدی بود که یکی از روزنامهنگاران از میان جمع با صدای بلند درخواست کرد به احترام آقای دهقانی همه قیام و ایشان را تشویق کنید که همه از جای برخاستند و این پیشکسوت را تشویق کردند.
– دهقانی در سخنان کوتاهی که بهزحمت بیان میکرد گفت: از ما که گذشت ولی کاشان نیازمند یک مرکز آموزش خبرنگاران است وی ادامه داد همه دوستانی که در این سالن حضور دارند خود را روزنامهنگار میدانند این در حالی است که اگر یک خبر بدهید و بگویید تنظیم کنند خیلیها نمیتوانند!… این گفته دهقانی با تشویق مکرر و طولانی حاضرین مواجه شد.
– هدایای بخش فعالان رسانهای که عموماً به جهت نوع تعامل آن رسانه با ادارهها و سازمانها انتخابشده بودند با حضور چند مسئول حاضر در مراسم ازجمله فرماندار، رئیس شورا، رئیس آب و فاضلاب و رئیس ارشاد به افراد منتخب اهدا شد ولی هدایای به قول رئیس ارشاد بخش حرفهای زمانی اهدا شد که دیگر مسئولی در سالن نبود و مسئولین روابط عمومی چند اداره روی سن رفتند و به اهلقلم هدیه دادند از نوع و ارزش هدیه این بخش که بگذریم بسیاری از روزنامهنگاران این رفتار را غیرحرفهای و توهینآمیز تلقی کردند چراکه میزبان نباید و نمیتواند زودتر از مهمان جلسه را ترک کند و …(بگذریم که این رفتارها نیاز به آموزش و آموختن دارد که متأسفانه وقت آن برای خیلی از مسئولین دیگر گذشته است!)
– از رسانهایهای فقید که سالهای قبل در بین ما بودند و الآن نیستند هیچ یادی نشد تنها با یادآوری یکی از دوستان روزنامهنگار نامی به نیکی از مرحوم رضا صفی پور برده شد جا داشت رئیس محترم ارشاد به این نکات ظریف دقت بیشتری بکنند به قول ظریفی میگفت وقتی در حلقه مشاوران آقای رئیس یک روزنامهنگار نیست خیلی نباید توقع داشت!
– اگر حضور مسئولین در مراسم روز خبرنگار را مهم بدانیم! جای خالی برخی از آنها که انصافاً بچههای روزنامهنگار خیلی به پیشرفت مدیریتشان خدمت کرده کمی کنند خالی بود ازجمله این مسئولین رئیس اداره میراث فرهنگی صنایعدستی و گردشگری و رئیس جهاد کشاورزی بودند!
-سالن و فضای اتاق بازرگانی که مراسم در آن برگزار شد مناسب و آبرومند بود که جا دارد از مدیران این مجموعه پویا و فعال بهویژه آقای تولایی و میزبانی ارزشمندشان تقدیر شود.
– کاشان نیوزی ها که به جهت روش انتقادی و مطالبه گرانه اشان مورد نوازش بسیاری از مسئولان قرارگرفتهاند و میگیرند! و بارها موردعنایت و نواخت مسئولینی قرارگرفتهاند که آقای فرماندار تأکیددارند از آنها مطالبه گری شود و آنها را به پاسخگویی وادارند ۷ جایزه بخش فراخوان در رشتههای مختلف را از آن خود کردند؛ و این نشان میدهد که القابی همچون معلومالحال بودن، بیمار بودن، ضدانقلاب و… بودن که برخی مسئولین در پاسخ به مطالبه گری و نقد اصولی کاشان نیوز افاضه میفرمایند از دید گروه داوران بهگونهای دیگر تفسیر شده است و حقیقت چیز دیگری است حقیقتی که فردای روز خبرنگار مدیران کاشان نیوز باید در برابر هیات منصفه و در دادگاه مطبوعات اصفهان از آن دفاع میکردند!
– این آیین روز خبرنگار هم بدون اینکه حتی یک خبرنگار از مشکلات و گرفتاریها و انتظاراتش حرفی بزند به پایان رسید این در حالی است که سالهاست به رئیسهای ارشاد تذکر داده میشود یک روز؛ نه چندساعتی که به بهانه روز خبرنگار برنامهای برپا میشود را به خود خبرنگاران اختصاص بدهند و اصلاً گرداننده برنامه خبرنگاران باشند که امسال هم همچون همهسالهایی که از شهادت محمود صارمی میگذرد و تقویم کشور بر خبرنگاران منت گذاشته است بر آنها گذشت دریغ از یک فرصت کوتاه چندثانیهای برای حتی عرض تشکر از زبان یک خبرنگار…این نیز بگذرد!(درحالیکه خبرنگاران زیادی بهکرات به آقای جوادی یادآوری کرده بودند)
– جالب اینکه وقتی یکی از خبرنگاران در هنگام گرفتن لوح یادبود خود خواست پشت میز خطابه برود و چند کلمه صحبت کند مجری برنامه گفت نگرانم که این بدعت شود! محمود مدرسی خبرنگار دفتر خبر کاشان با اصرار پشت میز خطابه رفت و گفت: «من چیز خاصی نمیخواهم بگویم تنها میخواهم یادآوری کنم امروز روز خبرنگار است ما باید حرفهایمان را بزنیم مسئولین در طول سال و همیشه حرف میزنند و ما میشنویم.»
– آیین روز خبرنگار با ضیافت شام به پایان رسید ضیافتی که متأسفانه در آن میزبانان که مسئولین شهر بودند حضور نداشتند و این برای بسیاری از روزنامهنگاران سنگین و گران تمام شد.
– و دستآخر نه اینکه دیگر حاشیهای نباشد یا خسته شده باشم نه به قول شاعر غم نان نمیگذارد و باید بروم سراغ کاری که سه شاهی سنار دربیاورم خرج زن و بچهام کنم، آخِ ما که از اون دسته مطبوعاتیهای نورچشمی نیستیم که برای خمیازه کشیدنهایمان هم فاکتور برای آقای دکتر بفرستیم و کرورکرور پول بیزبان مردم را بگیریم و…بگذریم من رفتم سرکار!
تا سالی دیگر و خبرنگار آیینی دیگر… درو و بدرود
الغرض دو مشکل اساسی ما پارسیان قرض است و حاشیه!!! حاشیه را به متن ارجح کردن چونان باشد که گاورس ریزه ای را بر آتش مقدم دانستن القصه از الغرض و الحاشیه اگر تحذیر کنید شاید رستگار شوید