کاشان نیوز ــ محمدمهدی نجفی: نزدیک به یک دهه پیش، تمام دغدغهٔ دوستداران میراث فرهنگی این بود که تا حد امکان از تخریب بافت تاریخی جلوگیری کنند تا بلکه بتوانند گوشهای از میراث تاریخی این شهر را به هر شکلی بهدست آیندگان برسانند. اما باید یک دهه میگذشت و عدهای از کنار این دوستیها و سر و دست شکستنها به نان و نوایی میرسیدند تا عیار علاقه به میراث فرهنگی برای فعالین این حوزه روشن شود.
اگر هماکنون در بافت تاریخی کاشان چرخی بزنید مشاهده خواهید کرد که در هر گوشهای از بافت و در هر محلهای که فکرش را بکنید، خانهای تاریخی تحت تملک شخصی که خود را در وهلهٔ نخست علاقهمند به میراث فرهنگی معرفی میکند، در حال مرمت و بازسازی است. از سرهنگ بازنشسته تا هنرمند مقیم تهران، از دکتر و مهندس تا دلال و مغازهدار، کسی نیست که به مرمت و بازسازی خانههای تاریخی کاشان علاقه نشان ندهد.
شاید بگویید اینکه عالی است! توجه به خانههای تاریخی آنها را از تخریب گستردهای که طی سالهای گذشته شاهد آن بودهایم، نجات داده است. اما این تنها ظاهر ماجراست. کافی است با نگاهی تیزبین و جستجوگر، نه الزاما کارشناسانه به بناهایی که در تمام نقاط شهر در حال مرمت و بازسازی هستند سری بزنید تا به عمق فاجعهای که در حال وقوع است پیببرید.
برخلاف ساخت و سازهای جدید که با نظارت دقیق نهادها و متخصصان این امر صورت میگیرد، در اغلب پروژههای مرمت و بازسازی بناهای تاریخی، هیچگونه نظارت نیروی متخصص وجود ندارد. اگرچه ادارهٔ میراث فرهنگی به عنوان نهاد متصدی این امر شناخته شده است؛ اما به ادعای کارشناسان محترم این اداره، بودجه و نیروی انسانی کافی حتا برای سرکشی و نظارت بر مرمت و بازسازی بناهای ارزشمند و ثبتی وجود ندارد.
متاسفانه اغلب سرمایهگذاران در زمینهٔ مرمت و بازسازی بناهای تاریخی، نه تنها فاقد نگاه تخصصی به این حوزه هستند، بلکه رویکردهای تخصصی و علمی را کاملا نادیده میگیرند. در حالیکه اگر در معماری جدید، برای مثال، تعداد و نمرهٔ میلگردها یا فاصلهٔ خاموتها در شناژهای افقی و عمودی اهمیت دارد، در معماری سنتی تناسبات، هماهنگی و هندسهٔ بناست که در کنار سازهٔ آن اهمیت دارد. اما متاسفانه در میان سرمایهگذاران حتی کسانی هستند که بناهای تاریخی را به چشم خرابههایی میبینند که باید با حداقل هزینه، دستی به سر و رویش بکشند و در این بحبوحهٔ بازارداغی تا جایی که ممکن است خشتهایش را بدوشند و از خاک تاریخ طلا بسازند.
از سوی دیگر، اغلب استادکاران سنتی که مرمت و بازسازی این خانهها بهدست توانای آنها انجام میگیرد، اگر خوشبین باشیم علیرغم تسلط به فنون معماری، شناخت چندانی از معماری ایرانی ندارند. آنها معمولا تابع سلیقه و خواستهٔ کارفرما و مالک عمل میکنند. بنابراین، دیری نمیگذرد که این مسئله به بلبشوی بزرگی در بافت تاریخی کاشان منجر میشود. چنانچه هماکنون نیز شواهد آن به چشم میخورد. ساخت و ساز بادگیرهای فاقد کارکرد و بدون تناسب، تداخل سبکهای متفاوت تاریخی، بیتوجهی به تناسبات و هندسهٔ بنا (به عنوان مهمترین رکن معماری سنتی ایران)، استفاده از تزیینات نامأنوس، شمشهگیریهای نادرست، قوسهای اشتباه، مسابقه برای تزیین و تکلف هرچه بیشتر و … .
متاسفانه با توجه به شواهد موجود، رشد و گسترش توجه به بناهای تاریخی نه برای حفظ میراث فرهنگی و تاریخی، بلکه برای صرفهٔ اقتصادی و برداشت از جیب توریستها در دستور کار و مورد اقبال بخش خصوصی قرار گرفته است. اگر زمانی توسعهٔ کاشان در تخریب بافت تاریخی و احداث خیابان و ساختمانهای نوساز با آن معماری بیریشه و بیقواره تفسیر میشد، اکنون توسعهٔ کاشان در بهرهبرداری از بناهای تاریخی معنا شده است. بناهای تاریخی نه به عنوان بخشی از فرهنگ و تاریخ کاشان، بلکه به عنوان کالایی مصرفی که قرار است توسط توریستها مصرف شوند. پیامد هر دو رویکرد، نادیدن و نابودی میراث فرهنگی و تاریخی است.
شما بگویید قرار است چه چیزی بهدست آیندگان برسد؟ در حالیکه دانش اندک ما از معماری و هندسهٔ بناهای سنتی در حال فراموشی است، و از سوی دیگر، اسناد و مدارکی که میتواند راهنمای پژوهشگران و آیندگان باشد، نه تنها مورد بهرهبرداری علمی قرار نمیگیرد، بلکه بهطور گسترده و سازمانیافته در حال مخدوش شدن و نابودی است.
پیامد دیگر این رویه این است که بسیاری از بناهای ارزشمند تاریخی، مانند کاروانسراهای بازار کاشان، بیمارستان اخوان، خانهٔ عبدالرزاقخان، و یا آسیابهای لتحر که تعدادی از آنها در نوع خود بینظیر هستند، به دلیل عدم برخورداری از معیارهای سرمایهگذاری، و عدم تضمین سوددهی، مورد کملطفی و بیتوجهی قرار گرفته و به دست تقدیر واگذار شدهاند؛ در حالیکه بناهایی با ارزش تاریخی کمتر، بهدلیل برخورداری از شرایط سرمایهگذاری مناسب، توسط دلالها دستبهدست میچرخند و با هزینههای سرسامآور بزک میشوند.
به طور یقین، چنین یادداشتهایی نمیتواند جلوی این سیل خروشان را بگیرد، همانگونه که ساخت و ساز غیرمجاز در حریم سیلک، علیرغم تلاش و توجه دوستداران و فعالین میراث فرهنگی هرگز متوقف نشد. از سوی دیگر هیچ ارادهای در مسئولین ذیربط و هیچ اهرم تاثیرگذاری در نهادهایی از قبیل ادارهٔ میراثفرهنگی و حتی شهرداری (به عنوان تنها سازمان ذینفع) برای سازماندهی به مرمت و بازسازی خانههای تاریخی کاشان مشاهده نمیشود. اما حداقل قدمی که میتوان در این زمینه برداشت، مستندنگاری دقیق بناهای تاریخی پیش از هرگونه عملیات مرمتی و بازسازی است. بدیهی است این اقدام زمانی میسر خواهد بود که ضرورت آن توسط مسئولین محترم و مالکین یا سرمایهگذاران گرامی درک و شناخته شود.
اگرچه، این گرهی است که تنها میتواند بهدست علاقهمندان و فعالین حوزهٔ میراث فرهنگی گشوده شود، در عزم و برنامهریزی مستمر برای مستندنگاری و تهیهٔ بانک اطلاعاتی اسناد کاشان، برای پیشبرد پژوهشهایی که جای خالی آن، بیش از هرچیزی در شناخت و مطالعهٔ سیر تاریخی این شهر احساس میشود.
دیدگاه شما