کاشان نیوز – امیرحسین ایزدپناه: معمولاً یکی از بخشهای جذاب سایتهای خبری، نظرسنجیهایی است که در آنها انجام میشود و گاهی هم نتایج عجیب و غریبی از آنها به دست میآید که شاید بر خلاف پیشفرضهای ذهنی است.
این نظرسنجیها، هرچند دایره پوشش وسیعی از مخاطب ندارند و نمیتوان به نتایج آن، نگاه مطلق داشت ولی بازهم میتوانند در پژوهشهای جامعهشناسی، بهعنوان یک جامعه آماری کوچک، مورد کنکاش قرار بگیرند.
سوژه این یادداشت، بررسی دو تا از همین نظرسنجیهای سایت «عصر ایران» است و پرسشهایی که میتوان بعد از مشاهده نتیجه این نظرسنجیها، از خود و جامعه پرسید.
«عصر ایران» یکی از سایتهایی است که بر اساس ادبیات سیاسی مرسوم ایران، میتوان آن را سایتی میانهرو و البته با گرایش بیشتر به سمت اصلاحطلبان، قلمداد کرد و احتمالا بتوان گفت که بیشتر مخاطبان آن از این طیف هستند؛ اصلاحطلبانی که بیش از دوستان اصولگرایشان، داعیه توسعهپذیری، حقوق بشر، دموکراسی و اخلاق دارند؛ و بنابراین اگر با نگارنده درباره نتایج این نظرسنجیها همنظر باشید، میتوانید نتیجه بگیرید که احتمالاً عمق فاجعه در بطن جامعه، بیشتر از اینها است!
در آخرین نظرسنجی سایت عصر ایران (که تا زمان تنظیم این یادداشت همچنان در صفحه نخست سایت وجود دارد)، این پرسش مطرح شده است:
در صورتی که بدانید کالایی قاچاق است…
الف) از خرید آن اجتناب میکنید؛
ب) برایتان فرقی ندارد و میخرید.
نگارنده بدون کمترین تردیدی، گزینه اول را انتخاب میکند ولی بعد از ثبت رأی متوجه میشود که بیش از ۷۰ درصد مخاطبان، گزینه دوم را انتخاب کردهاند! بر اساس یک قانون عقلی، میتوان گفت که خرد جمعی کمتر دچار اشتباه میشود. پس حالا باید فکر کنیم که چرا؟ آیا این یک نافرمانی مدنی و اظهارنظر لجوجانه از سوی مردم است؟ آیا ما واقعاً شک داریم که «قاچاق کالا» چرخه اقتصاد را از سلامت میاندازد و پویایی کسب و کار سالم را کُند میکند؟ آیا دوست نداریم در کشورمان انضباط اقتصادی داشته باشیم؟ آیا واقعاً جامعه ما تا این حد، دچار آشفتگیهای اخلاقی شده که در آن هدف، وسیله را توجیه میکند؟ (تأیید و کمک به قاچاق کالا با هدف رسیدن به کالای ارزان قیمت یا با هدف دور زدن قانون). آیا این یک نشانه و هشدار اخلاقی است؟
البته میتوان نگاهی دیگر هم به قضیه داشت و آن هم این است که به علت مدیریت ضعیف اقتصادی دولت(ها)، اعتماد مردم به «سلامت اقتصادی جامعه» لطمه دیده و همین باعث میشود که مردم اصول اخلاقی و اقتصادی را بدون مذموم شمردن، زیر پا بگذارند.
وقتی سازوکارهای اقتصادی، شفاف نباشند، وقتی به دلایل غیر اقتصادی، نتوان تمام گلوگاههای اقتصادی را زیر ذرهبین بررسی و نقد گذاشت و وقتی هر از چندی، از فسادهای ریز و درشت مالی این دولت و آن دولت، پردهبرداری میشود، شاید طبیعی باشد که اعتماد مردم کم شود و وقتی اعتماد کم شد، هم تاجران مهتر و هم خردهفروشان کهتر، ترجیح میدهند در این آشفتهبازار، کلاهشان را باد نبرد، و کاری به سالم بودن یا نبودن مکانسیم این تجارت ندارند و این چرخه معیوب همچنان میچرخد. به نظر میرسد که اساساً تمام ناهنجاریهای جامعه ما از برآیند همین چرخههای معیوب اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و … است. ولی بازهم میتوان از خود و جامعه پرسید که حتی اعتماد نداشتن به سلامت مدیریت اقتصادی، جوازی برای تأیید قاچاق کالا است؟
در بخش بعدی، یکی از دیگر نظرسنجیهای «عصر ایران» که ماهیتی سیاسی و اجتماعی دارد، بررسی خواهد شد.
سلام مطلب بسیار تأمل برانگیزی است. و باز مثل همیشه از خود می پرسیم: آیا معمار اینجا هم خشت اول را کج نهاده بوده است؟