کاشان نیوز: سعید غلامیان: خبر کوتاه و برای اهلش دردناک بود! نه البته برای بسیاری که بیعار و بیدردند! برای مدیران و مسئولانمان که ظاهراً هیچ تفاوتی نداشت!
۶ نشریه لغو مجوز شدند و یک روز پسازآن پرتال خبری آران و بیدگل به دلایلی که بیان نشده از ادامه فعالیت باز ماند چرا که مشکلات رسانه در این دو شهرستان چنان آشکار است که نیازی به گفتن نداشت، اخبار ناگواری که بنابرشنیده ها ادامه هم دارد!
انگار رسانه جزئی از این جامعه نیست. اصلاً انگار هیچ اتفاقی نیافتاد.
از مدیرانی که جز در فکر جایگاه و پایگاه خود نیستند توقعی نیست، اما چرا فعالان اجتماعی، چرا روشنفکران، چرا آنها که بهمحض اتفاقی در آنسوی دنیا صدای واویلایشان بلند میشود سخنی نگفتند و ککشان هم نگزید؟
چه بر سر جامعه تحصیلکرده ما آمده است؟ چرا فقط دانشگاهیان ما به گرفتن امتیازات برای افزایش دریافتی و … -که نگفتنش نیکوتر است- دلخوش کرده و اثری از چندین و چند مرکز دانشگاهی و آموزش عالی در شهر دیده نمیشود جز تبلیغات پردیسهایشان و دانشجو گرفتن بی آزمون و همایشهای بیخاصیت و … .
دریغ از یک واکنش خشکوخالی در برابر این خبر ناگوار!
نیازی با اثبات ندارد که تأسیس نشریات محلی با انگیزه سیاسی و حزبی نیست و مهمترین خصیصه این نشریات حفظ و حراست از میراث فرهنگی محلی و حقوق اجتماعی با غلبه خبررسانی است، حال چه شده که چنین نامهربانانه با این موضوع برخورد میشود؟
عجیب است که هیچکس نپرسید مگر این چند نفر دیوانه بودند که مدتهای مدید دوندگی کردند و هزینه دادند و مصاحبه و گزینش و … هفت خان را پشت سر گذاشتند اما منتشر نکردند و صبر کردند تا نشریهشان لغو امتیاز شود یا تعطیل؟
واقعاً در این دو شهرستان کسی نیست که درک کند بسته شدن یک رسانه یا عدم توانایی انتشار ۶ نشریه چه فاجعه اسفناکی است؟ واقعاً کسی درک نخواهد کرد که نبود رسانه چه معنی زشت و تحقیرآمیزی میدهد؟ چه علامت نامیمونی است؟
بگذریم که در این سکوت و سکون گورستانی میتوان شادی بعضیها را هم دید. آنها که اموراتشان در نبود رسانه یا سکوت آن میگذرد و کسانی که نشر یک خبر به تکاپوی فحاشی و توهین و تهدید میاندازدشان.
آنها که –بهدروغ- مدعی اصول و اصلاح هستند و سرشان به خودشان گرم است! در این مصیبت فرهنگی هیچ نگران نشدند؟
مطمئن باشید برای چنین جامعهای آیندگان، -که قطعاً به سبکسری و جمود و رخوت امروزیها نخواهند بود- قضاوت ناخوشآیندی خواهند کرد. اگر این موضوع هم اهمیتی نداشته باشد قضاوت جوامع دیگر را چه خواهیم کرد؟ آنها که در پیامهای من آنم که رستم بود پهلوان و رجزخوانیهای عالم مأبانه، خود را حامی اطلاع رسانی و رسانه و خبر جا میزنند در برابر وجدان خود چگونه خود را تبرئه خواهند کرد؟
چه غریب ماندی ای دل
نه غمی نه غمگساری
نه به انتظار یاری
نه ز یار انتظاری
دیدگاه شما