کاشان نیوز-مهدی آریا: ساعت ۷ بعدازظهر روز پنجشنبه ۲۳ آبان ماه نود هشت، برای خرید نان به نانوایی میدان جهاد رفتم. ۷ عدد نان لواش ۴,۰۰۰ ریالی با یک پاکت پلاستیکی ۲,۰۰۰ ریالی خریدم و ۳۰,۰۰۰ هزار ریال به نانوا دادم و از مغازه بیرون آمدم و در کنار نانوایی، نانها را یکییکی پهن کردم تا هم کمی هوا بخورد و هم دستهبندی کنم و داخل پاکت بگذارم.
در همین حال که داشتم نانها را دستهبندی میکردم دو نفر مرد در کنار من ایستاده بودند و یکی از آنها داشت نانها را دستهبندی میکرد و دیگری هم داشت کمی آنطرفتر تندتند و عمیق به سیگارش پک میزد و میگفت: «این روزا همه ش کارم شده سیگار کشیدن روزی چند بسته سیگار میکشم، باورت میشه. پول این نونارو هم قرض گرفتم، باورت میشه.
پریروز بچه ده سالم هوس شربت آبلیمو کرده بود، پول نداشتم آبلیمو بخرم، رفتم یه مغازه با هزار خجالت گفتم وضعیتم اینجوریه میتونی یه شیشه آبلیمو بهم بدی بعدا پولشو بهت بدم؟ فروشنده گفت ببر هر وقت پول داشتی برام بیار، اگرم نداشتی مشکلی نیست، باورت میشه. الان چند ماهه دندون درد دارم، ۱۲ تا دندونام خرابه پول ندارم برم بکشم شبا از درد خوابم نمی بره، باورت میشه. کارگر روز مزدم و کار کم شده درآمدی ندارم، باورت میشه و … ». این جملات را میگفت و پشت سر هم به سیگارش پک میزد. با هر بار گفتن جمله باورت میشه انگار پتکی بر روح و روان و وجدان من نواخته می شد. همه این دیالوگها شاید چند دقیقه کوتاه طول نکشید و آن مرد با چند نان در دست و سیگاری بر لب از نانوایی دور شد و به طرف بلوار مادر راه افتاد و در تاریکی شبهای کاشان به ناگاه گم شد. هنوز لحن گفتن «باورت میشه» آن مرد توی گوشم هست.
سوار ماشینم شدم و به خانه برگشتم، ساعت تقریبا هشت شب بود. طبق عادت همیشگی به محض ورود به منزل تلگرامم را باز کردم، یکی از دوستان رسانه ای که با مسوولین تهران نشین در ارتباط هست، پیغام داده بود که امشب ساعت ۱۲ نصف شب، بنزین هم سهمیه بندی و هم گران میشود، در جریان باش.
هنوز تو حال و هوای ماجرای نانوایی بودم که این خبر مثل شوکی بزرگ من را تکان داد. البته چند روز قبل توی یکی از کانالهای خبری خوانده بودم که قرار است به زودی افزایش قیمت و سهمیه بندی بنزین اجرا شود ولی فکر نمیکردم به این زودی ها و با توجه به شرایط خاص کشور، حداقل تا اوایل سال آینده این طرح اجرایی شود ولی چون منبع خبر موثق بود روی زمین نشستم و با خودم گفتم «حالا چه خواهد شد؟؟».
البته با توجه به حرفه خبرنگاری و فعالیتهای شغلی و اجتماعی حدسها و پیش بینهایی از جلوی نظرم گذشت که اکثر آنها چندان جالب نبود. با خودم گفتم اگر راجع به این موضوع و تبعات حاصل از آن ننویسم پیش وجدان خود و رسالت خبرنگاری کوتاهی کرده ام، پس شروع به نوشتن کردم.
البته امسال به اندازه کافی به خاطر انتقاداتی که از عملکرد «نماینده مثلا اصولگرای!!» کاشان و آران و بیدگل در رسانه ها کرده ام مورد الطاف خاصه ایشان و هوادارانشان چه در زمینه های شغلی و چه غیر شغلی قرار گرفته ام و از دبیرستان برخوردار مرکز شهر به یکی از مدارس ابتدایی کم برخوردار حاشیه شهر با حدود چهار صد نفر دانش آموز و ترکیب جمعیتی ناهمگون فرستاده شده و مشغول خدمت هستم تا هم من و هم دیگر منتقدان نماینده متوجه شویم که انتقاد از ایشان بدون هزینه نیست و نماینده خیلی خیلی حساس و انتقاد نادوست ما با هیچ احدی شوخی و مماشات ندارد و به اشکال مختلف منتقدان به عملکرد خود را بی نصیب نمی گذارد.
دوباره بر می گردیم به ادامه داستان افزایش قیمت و این که اگر کسی در این موقعیت قرار گیرد اولین و فوری ترین فکری که ممکن است به ذهنش خطور کند چیست؟ ممکن است گفته شود تا چهار ساعت باقی مانده تا نیمه شب بهتر است تمام خاندان را خبر کرده تا بروند حداقل باک بنزین ماشین های خود را پر کنند، بالاخره یک باک وسیله های نقلیه متداول فعلی که از ۳۰ تا ۶۰ لیتر حجم دارد و قیمت یک باک بنزین آن از ۶۰۰,۰۰۰ ریال تا ۱,۲۰۰,۰۰۰ ریال اختلاف قیمت پیدا می کند که این میزان از اختلاف قیمت برای پر کردن یک باک بنزین وسیله نقلیه برای قشر پایین و حتی متوسط، عدد کمی نیست.
اصلا به فرض که در این چند ساعت یک باک بنزین زده شود و تا چند روز هم با یک باک بنزین هر لیتر ۱۰,۰۰۰ ریال سپری شود تا ابد که نمی توان با این یک باک روزها را گذراند و بالاخره باید یا دوباره از سهمیه اندک ۶۰ لیتری (روزی ۲ لیتر!) با افزایش قیمت ۵۰ درصدی (۱۵۰۰۰ ریال) استفاده کرد و یا با بنزین آزاد با افزایش قیمت ۳۰۰ درصدی!! بنزین زد که این افزایش قیمت در تمام طول تاریخ کشف نفت و اختراع بنزین چه در ایران و چه در کل دنیا بی سابقه است و اعدادی که در این تفاوت قیمت بوجود می آید با نرخ درآمد فعلی قشر کارگر و کارمند و حتی آزاد هم کمر شکن است و همخوانی ندارد.
همچنین افزایش قیمت بنزین به طور مستقیم و غیر مستقیم بر شاخصه های مختلف اقتصادی اثر می گذارد و باعث افزایش قیمتها و تورم افسارگسیخته میشود که با توجه به شرایط فعلی کشور توجیه قابل قبولی ندارد و باعث فشار مضاعف بر دهک های درآمدی پایین و متوسط جامعه شده که از توان آنها خارج است و حتی افزایش کم یارانه ها در مقابل تورمی که ایجاد خواهد شد ناچیز است و دردی را دوا نخواهد کرد چه بسا در طول سالیان زیادی که از هدفمندی یارانه ها گذشته است، مبلغ یارانه در مقابل افزایش تورم ناشی از آن قابل مقایسه نبوده و هر ساله منجر به کوچکتر شدن سفره ها شده است.
البته این موضوع نباید مورد سو استفاده سیاسی و جناحی گردد که در ایجاد وضع موجود هم اصلاح طلب و هم اصولگرا و هم اعتدالی سهیم و دخیل هستند و نباید از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنند و آن را بر گردن دیگری بیندازند. مسوولین مربوطه از جمله در دولت و مجلس به جای توجیه این مثلا تدبیر و انداختن توپ به زمین یکدیگر حداقل تا بهتر شدن اوضاع از سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین صرف نظر کرده و با روشهای دیگر از ایجاد فشار بیشتر بر مردم جلوگیری کنند که این مردم لایق بهترینها هستند و نباید بیشتر از این «زخم به نمک آنها بپاشیم!» که باور این افزایش قیمت برای اکثریت مردم جامعه بسیار سخت و ناگوار است.
تا ۱۴۰۰باروحانی.مگراین شعارامثال شمانبود و نیست؟؟؟؟!! .مگرشما خودتان راجرندادید تاروحانی باشعارتزویر وناامیدی رای بیاره؟؟؟؟!!!پس لطفا طاقت بیارومرد باش وقصدمعلق بازی نداشته باشیدکه بدجوری دم خروس ازجیب هایتان پیداست.ضمنا" فکر می کنم نماینده این شهراینقدر دغدغه داره وفرصتی برای دنبال کردن اخبارشما وجابجایی امثالتان نداره.
نکته عجیب این است که وجه مشترک تمام مدافعین آقای سیدجواد ساداتی نژاد نصرآبادی به شکل بی حد و مرزی بی ادبی، هتاکی و توهم است!!!!!!؟؟