کاشان نیوز – ابوالفضل نجیب: ناکارآمدی و سوء مدیریت در جمهوری اسلامی بهمثابه یک بهانه فرافکنانه در واکنش به وضع موجود و تشدید معضلات و مشکلات همواره یک معضل و موضوع لاینحل بوده است.
این وضعیت بخصوص در مواجهه با بحرانهایی ازجمله زلزله و سیل و سایر بلایای ظاهرن غیرقابلپیشبینی به معضلی با عنوان بحران مدیریت تبدیل شده است. فارغ از این مجادلات کلامی اما آنچه باید یادآور شد، بحث بر موضوع مدیریت از فردای ۲۲ بهمن ۵۷ تا امروز است. از این زاویه معضل مدیریت در ایران نه محدود به ناکارآمدی و سوء مدیریت که اساسن به نوعیت نگاه به مقوله و مفهوم مدیریت و از نخستین روزهای شکلگیری جمهوری اسلامی معطوف است. از زمانی که بحث مدیریت و اداره جامعه به طرح مباحثی چون تقدم تعهد بر تخصص تنزل داده شد.
آنهم در شرایطی که نیروهای متخصص و کارآمد و با تجربه در سطوح مختلف با ترجیح تعهد و تقوی از چرخه مدیریتی حذف کردند. حتی بسیاری نیروهای متخصص و تحصیلکرده در غرب که بهواسطه انقلاب به ایران بازگشته و دغدغه خدمت به کشور داشتند با بهانههای واهی و ایضن با طرح سؤالات اهانتآمیز در گزینشها دلسرد و منزوی و درنهایت مجبور به فرار از ایران کردند. در آن سالها یکی از بستگان که تازه در رشته مهندسی ساختمان از امریکا فارغالتحصیل و به ایران بازگشته بود، باید به این سؤال مسئول گزینش که آیا در امریکا نماز میخوانده و اگر میخوانده جهت قبله در محل سکونت او به کدام سمت بوده پاسخ بدهد.
همین یکی دو سؤال کافی بود صفای خدمت به ایران را به لقای این مسئول گزینش ببخشد و به امریکا بازگردد. ازایندست گزینشهای تحقیرآمیز در آن سالها بسیاری نیروی انسانی کارآمد در داخل و ایضن کسانی که با دغدغه کمک به کشور به ایران بازگشته بودند، به ینگهدنیا متواری کرد. این مسیر در ادامه با طرح اتهاماتی از نوع لیبرال و اسلام آمریکایی به حذف تتمه نیروهای کارآمد مدیریتی منجر شد. بهاینترتیب عرصه مدیریتی جامعه در انحصار افراد و جریانهایی قرار گرفت که بهجای تحصیلات در عرصههای مختلف، دارای مختصر اطلاعات و تجاربی در موضوعات مختلف داشتند.
رجوع به کارنامه و رزومه شغلی و تحصیلی بسیاری وزرا ازجمله درزمینهٔ های اقتصادی و … گواه وضعیتی است که بر بالاترین سطوح مدیریتی حاکم بود. این وضعیت تا پایان جنگ و باز شدن دانشگاهها به روی دانشجویان سهمیهای ادامه یافت. دورانی که بسیاری مدیران نسل دوم انقلاب همزمان با اشتغال و مدیریت مشغول اخذ مدارک دانشگاهی شدند. حکایت این نسل مدیران و مدارکی که اخذ کردند، حکایت جداگانهای دارد.
تا آنجا که آش این مدارک آنچنان شور شد که داد خودیها را درآورد و علیه هم افشاگری کردند. افشای مدارک قلابی کار را به آن قلت درباره انکار مدارک کسانی کشاند که فارغالتحصیل دانشگاههای اروپایی بودند. اظهارنظرهای عجیبوغریب بسیاری از این مدیران بخصوص در رقابت برای احراز مناسب بالاتر ازجمله وزارت و ریاست جمهوری و … بهخودیخود نشان از سطح دانش و توان مدیریتی این افراد میداد.
به این وضعیت اضافه کنید گرایش و ابتلا اینچنین مدیران با سوءاستفاده از موقعیت شغلی، رانتخواری و استحاله نظام مدیریتی را به مدیریت الیگارشی. آنچه امروز در مواجهه با بحرانهایی چون سیل شاهد هستیم در واقعیت امر میراث مدیریتی است که طی چهل و اندی سال گذشته با حذف نیروهای متخصص و کارآمد و با بهانههای مختلف به نیروهایی در بالاترین سطوح مدیریتی اکتفا کرده که هیچ معیار و ملاک علمی بر آنها حاکم نبوده. نگاهی به جابجایی مدیران و نسبت و قرابت همان مدارک کذایی با مسئولیتهای محوله نشان از نوعیت نگاه کلان به مقوله مدیریت در چهل سال گذشته دارد. به این چرخه اضافه کنید چنبره بسته و سکت گونهای که جز به آنچه خودی تلقی و تعبیر میشود، راه نمیبرد.
آنچه امروز به مدیریت جهادی تعبیر میشود، در واقعیت امر ادامه همان مسیری است که با سوءاستفاده از مفهوم جهادی کاری جز کنار گذاشتن بخش کارآمد نظام مدیریتی انجام نمیدهد. آنچه طی روزهای اخیر و در جریان بارانهای سیلآسا از عملکرد مدیران شاهد هستیم، ناظر بر وضعیتی است که نهتنها هیچ دخلی به مدیریت بحران که اساسن با مقوله مدیریت ندارد. از چنان نگاه و عقبه میراثی جز این نمیتوان انتظار داشت.
دیدگاه شما