کاشان نیوز ــ نامه وارده: صبح سهشنبه ۲۲ اریبهشتماه، برای بازدید یک پلاک ثبتی که باید تفکیک میشد به اداره ثبت اسناد مراجعه کردم. از آنجا که هنگام مراجعه برای اخذ نوبت، با کارشناس بازدیدی که خلق و خویی نهچندان اربابرجوعپسند داشت، آشنا شده بودم، با اندکی ترس و لرز، پیشنهاد دادم که دستور بازدید پلاک کناری را که جدیدا از هفتخان شهرداری گدشته و آماده بازدید برای کاری یکسان است صادر نمایند تا با یک تیر دونشان را زده و بازدید هر دو پلاک با هم انجام شود تا هم از اتلاف وقت بنده، و رفت و آمدهای مربوطه جلوگیری شود و هم در زمان و هزینه ادارهی متبوع صرفهجویی شود.
پاسخ کارشناس بازدید عدم امکان و منفی همراه با سردی تمام بود و در حالی که باید کارشناس با خودرو اداره به پلاک ثبتی سر بزند، از من خواست ماشینم را برای انتقال وی آماده کنم.
با خودم گفتم؛ باز خدا پدر شهرداری را بیامرزد که کارشناس بازدیدش هر چند بدقولی میکرد و سرموقع نمیآمد، ولی حداقل سرویس داشت و خودش میآمد.
بعد از مراجعه به محل موردنظر و بازدید دو کارشناس محترم، به بنده اعلام شد که باید کپی اسناد مالکیت تمامی همسایهها را گرفته و به ایشان تحویل دهم.
همسایگانی که باید آنها را در کوچه پس کوچههای پشتی و در میان محلههای قدیمی شهر مییافتم در خالیکه حتی درب منزلشان را هم نمیدانستم از کجا باز میشود.
یکی از این همسایهها پیرمردی آرام است که در صورت اعلام درخواستم از حالت آرام درآمده و مشوش میشود که: «نکند میخواهد خانهام را بالا بکشد»، و دیگری هم که مشکلی نداشت تا دو هفته بعد مسافرت بود.
باز با خودم گفتم خدا پدر شهرداری را بیامرزد که هرچند برای یک پایانکار ساده دو ماه در رفت و آمد بودم و گرفتار عدم حضور کارمندان و عدم جایگزین برای آنها و انتطارهای کشنده برای بازگشت از چایی خوردنها …، ولی چنین مسئولیتهای خطیری!!! که برای انجامش انواع چالشها را باید پشت سر میگذاشتم و مهمتر از همه وظیفهای در قبالش نداشتم را بر دوشم نگذاشتند.
خلاصه در راه بازگشت بودیم که پس از کلی کلنجار رفتن با خودم و غلبه بر ترس عقبافتادن کارم، از کارشناس دیگر که برخلاف کارشناس عبوس، قدری خوشرفتارتر بود پرسیدم: آیا این انتطار زیادی است اگر از شما بخواهم دو پلاک را که کار مشابه دارند و باید بازدید شوند را با هم بازدید کنید تا وقت هر دو طرف (ارباب رجوع و اداره دولتی) کمتر گرفته شود؟
اینبار خدا پدر این همکار را بیامرزد که راستش را گفت و گفت یک پرونده بیشتر هم یک پرونده است و کارهای ما فراوان و ادامه داد: با این حال اگر صبح دستور آن را گرفته بودی هر دو را انجام میدادیم. و وقتی در جواب گفتم من به همکارتان (که روی صنلی عقب به صحبتها گوش میداد) عرض کردم ولی گفتند نمیشود، فضایی از سکوتی معنادار حاکم شد.
هنگامی که به اداره ثبت برگشتیم، کارشناس درخواست کرد تا نقشه عرصه پلاک مذکور را از مهندس نقشهبردار مورد تایید اداره ثبت که قبلا نقشهبرداری پلاک را انجام داده بود گرفته و به دستشان برسانم.
در تماس با مهندس مذکور که فرد محترمی هم بود با این پاسخ روبهرو شدم که این کار وطیفهی همان کارشناسان محترم است ولی برای راهافتادن کارتان آن را به شما ارائه میدهم.
مطمئن شدم برای هیچ و پوچ دو هفته تمام انتظار کشیدهام و باید در کسوت کارمند بیجیره و مواجب اداره ثبت خودم بازدید را هم انجام میدادم!!! و باز گفتم خدا پدر شهرداری را بیامرزد که حداقل کارشناسش موقع بازدید متر داشت و چند تا اندازه گرفت.
هرچند بعد از بازدید، سه روز منتظر شدم تا نوبت نوشتن گزارش بازدیدم برسد و تازه در روز سوم بهجای اینکه گزارش آماده باشد، نشستم تا بعد از چند اربابرجوع کمشانس و پرتحمل دیگر که سرنوشت مرا داشتند و تازه گزارششان نوشته میشد، نوبت نوشتن گزارش بازدید من برسد.
هفته پیش برای شکایت از پروسه انجام کار در شهرداری نزد شهردار منطقه یک ــ که خدا پدرش را بیامرزد ــ رفتم، در هر مرحله از شکایت من، وی ابراز ناراحتی و همدردی بیشتری داشت و سرانجام وقتی گفتم ۲۰ دقیقه مانده به پایان ساعت اداری هیچیک از کارمندان یک قسمت خاص حضور نداشتهاند، مدیر قسمت مربوطه را احضار و از وی توضیح خواست و با تحسین برای انتقاد از مجموعه تحت امرش عذرخواهی مفصلی کرد.
اینجا به بهانهی گرفتن دستور برای پروندهی دوم به ریاست محترم اداره ثبت اسناد مراجعه کردم. بعد از چند ثانیه که آقای رییس سرشان را از روی پرونده جلوی رویشان بلند کرد، دستور را گرفتم و با کسب اجازه شرح ماوقع را گفتم.
ماجرا همچون شهرداری با ناراحتی آقای رییس در هر مرحله پیش میرفت ولی برخلاف شهرداری و در کمال ناباوری از صحبتهای بنده، افاضه فرمودند که چرا وقت مرا میگیری و من کار دارم و برو سراغ هرکس که کار خودش را گردن تو انداخته و به من ربطی ندارد و از این دست صحبتها.
با احساس تعجب همراه با عصبانیت فروخورهام گفتم شما باید جوابگوی رفتار کارمندتان باشید و مدیریت این مجموعه با شماست و … اما وقتی دیدم جوابم سکوتی توهینآمیز و سری داخل پرونده به نشانهی بیتفاوتی است، با ذکر این نکته که رفتار شما بسیار زننده و غیرمسئولانه است اتاق را ترک کردم و با خودم گفتم باز خدا پدر شهرداری را بیامرزد.
سخن آخر اینکه بد نیست گاهی به مدیران شهری یادآوری کنیم که میز جلویتان برای بهتر خدمت کردن به مردم است نه برای بهتر حکمرانی کردن و توهین به آنها و ریاست بر یک اداره به معنای ریاست بر مردم نیست بلکه ریاست بر سیستمی است که برای خدمتگزاری به مردم ایجاد شده است. و اگر در ابتدای نامههای اداری نوشته میشود ریاست «محترم»، به معنای غیرمحترم بودن دیگران نیست.
امضاء محفوظ
درد دل این ارباب رجوع(عدم رعایت احترام ارباب رجوع از سوی رییس اداره ثبت اسنادکاشان)چند سالست که گریبانگیر مردمست وبه روشهای مختلف به اداره کل ثبت گزارش میشود ولی معلوم نیست چرابا بی تفاوتی از آن می گذرند بنده هم یکی از زخم خوردگان رفتارنامناسب این رییس می باشم
اتفاقا کارمند های اداره ی ثبت بهتر از کارمند های شهرداریند خدا نکنه ادم کارش به شهرداری گیر بکنه.... یکی از کارمند های شهرداری کوچه ی کناری ما خونشونه زمانی که بر اب و فاضلاب میکنند بلافاصله بعدش کل کوچشونو رو اسفالت کردند ولی کوچه های کناری هنوز جاش مثل قبر کنده شده اس ....چرخ ماشین ها مون داغون شده کسی هم به حرف گوش نمیده
بسیار عالی از این دست مطالب رو مردم ازش منفعت میبرن. منتظر عذرخواهی و قول جبران و عدم تکرار از سوی مسول محترم هستیم.