کاشان نیوز-ابوالفضل نجیب: برخی خرده گرفته و پرسیده یادداشتهای کرونایی چه زمان به پایان میرسد. پاسخ این کنجکاوی اپیدمیک را به ماتیاس هورکس محقق آیندهپژوه آلمانی در کتاب جهان پس از کرونا ارجاع میدهم:
«این روزها اغلب از من پرسیده میشود که دوران کرونا کی به پایان میرسد و ما چه زمانی به شرایط عادی برمیگردیم. من میگویم هرگز. برخی مقاطع تاریخی وجود دارند که مسیر آینده را تغییر میدهند. ما از این مقاطع بهعنوان بحران عمیق نام میبریم. ما اکنون در این بزنگاه قرارگرفتهایم.»
این نگرش بیش از هر چیز بر تغییر به مفهوم عام و بهطور خاص بر ساختارها و سنت روابط فردی و اجتماعی پسامدرن تأکید دارد. مؤلفههایی که بیش از هر چیز بر نخوت و فردیت بازدارنده و فروبرده در منافع شخصی و منفعل از هویت جمعی انسان تأکید و تشویق میکند. هورکس این تغییرات را به ریزش و برآمدن و جوش خوردن جهان نو تعبیر و معتقد است:
«در دوران کرونا، پشت ریزش جهانی که خیال میکردیم میشناسیم جهان دیگری در حال جوش خوردن است.»
نگرش هورکس به جهان پساکرونایی بر دو جنبه سلبی و اثباتی تأکید دارد. وجهه سلبی نگرش او بر میرایی جهان پیشاکرونا و جنبه اثباتی او بر تولد جهان نوین بر پایه داده های شبه سنتی و مبتنی بر هویت یافتگی در جهان پیش رو است. این دیدگاه از جهاتی با برداشت یورگن هابرماس فیلسوف آلمانی و علیرغم تفاوت در لحن که با صراحت و بیتکلف بیان میشود، بسیار شبیه است:
«کرونا باعث شد ما بفهمیم ما چقدر نمیفهمیم.»
هابرماس و هورکس هر دو با لحن متفاوت اما فهم مشترک که بر ناشناختگی و ناتوانی در درک وضعیت مجهول و همزمان ضرورت عزیمت و گذار به وضعیت معلوم اشاره دارند.
اشاره تلویحی هابرماس به جهل پنهان انسان شاید از جهت نخوتی است که در پروسه تسلط غرورانگیزش بر قانونمندیهای ادراکشده مبتلا گردیده؛ اما سویه امیدوارکننده و خوشبینانه نظرگاه او با تأکید بر اینکه:
«ما همچنان هستیم. نوعی تازه بودن در درون ما شکل میگیرد.»
میتواند نشانی بر امید رهایی انسان از پیله جهل آمیخته با نخوت و ورود متواضعانه به ناشناختههای دوران باشد. این ناشناختهها میتوانند هم دلالت بر ناتوانی انسان در پیچیدگیهای جهان و هم نیازهای رو به فراموشی در فاصله گرفتن از نوعیت انسانی باشد.
برداشت و هشدار همزمان هورکس و هابرماس نسبت به وضع موجود و دنیای پساکرونا و در شرایطی که امکان زندگی در نزدیکترین سیاره به زمین کموبیش در حال پاسخ گرفتن است، میتواند به مهمترین چالش و درعینحال پارادوکس تعبیر شود. ازاینجهت که او را از هجرت نکرده به فرازمین به رجعت و چسبیدن به سیاره ناشناخته و به ماهیت انسانی ناگزیر میکند.
آنچه هورکس به بحران عمیق و بزنگاه تعبیر و یاد میکند، از جهاتی معطوف به بحران هویت است. هویتی که در حال استحاله از ماهیت انسانی به موجودیت مکانیکی و ماشینی و تغییر ماهیت است. هر دو با دغدغه مشترک به ظهور کرونا بهمثابه یک فرصت و شاید ضرورت برای تغییر همزمان در تنظیم رابطه انسان با جهان پیرامون و مهمتر به موجودیت انسانی نگاه میکنند.
زمینههای خوشبینی هورکس به این تغییر نگرش بهوضوح میتوان مشاهده کرد:
«ما در این دوران انسانهایی را شناختیم که در حالت دیگر هرگز نمیشناختیم. ما با دوستان قدیم خود بیشتر تماس گرفتیم و ارتباطهایی را که رهاشده و گسسته بودند محکم کردیم. احترام اجتماعی که تا پیش از کرونا کاهشیافته بود، بازگشت.»
این تغییرات را میتوان در اغلب پیشبینیهای جامعه شناسان و متخصصین پیشبینی روندها مشاهده کرد. لی ادلکورت این تغییرات را از ابعاد کلان اجتماعی به حوزههای محدودتری ازجمله تغییر در سبک زندگی و تعدیل زیادهخواهی و به همان نسبت توجه و اهتمام افزون به ارزشهای اغلب فراموش و بعضاً منسوخشده تعمیم و معتقد است:
«واگیر کرونا به رکود جهانی عظیمی که تاکنون تجربه نشده خواهد انجامید اما درنهایت به بشریت اجازه خواهد داد ارزشهای خود را از نو بچیند. این ویروس در حال ایجاد یک قرنطینهٔ مصرف است و تأثیر شگرف فرهنگی و اقتصادی بر جا خواهد گذاشت. مردم بهاجبار به زندگی با داراییهای کمتر و مسافرت رفتنهای کمتر عادت میکنند. چون این ویروس زنجیرهٔ تأمین جهانی و شبکههای حملونقل را مختل میکند. خواهیم آموخت چطور فقط با یک لباس شاد باشیم. داشتههای محبوب قدیمی خود را از نو کشف کنیم. کتابی فراموششده بخوانیم و حسابی مایه بگذاریم تا زندگی را زیبا کنیم. …»
در یککلام تمام مراد و منظور هورکس و هابرماس و لی ادلکورت از جهان در حال زایمان را میتوان در این جمله خلاصه کرد:
«همه عادتهایمان را ترک خواهیم کرد، درست مثل اینکه داریم اعتیاد را ترک میکنیم.»
مؤخره:
پاسخ ارجاعی به خرده گیران یادداشتهای کرونایی را با این توضیح شخصی تکمیل میکنم.
کرونا کموبیش مثل فرزند ناخوانده میماند. در بدترین حالت ناچار به تحمل آن هستیم. دود هرگونه بیاعتنایی و نادیده انگاری درنهایت به چشم خودمان میرود؛ اما چهبسا با تأمل و توجه مضاعف باعث تحول و گشایش اساسی در نوع نگرش به زندگی شود.
آنچه ما را به هیستری و دافعه دچار کرده، نگاه صوری و سطحی و ساده انگارانه به مولود ناخواستهای است که در این کوتاه زمان ظاهراً پیامدی جز خانهنشینی و فقر و دلواپسی و بعضاً مرگ همراه نداشته. کموبیش شبیه آنچه مولود ناخواسته در بدترین شرایط همراه میآورد. همه تغییرات و تحولات تاریخی کموبیش هزینهبردار بوده. آنچه باعث تعدیل این هزینههای اجتنابناپذیر گردیده، هوشمندی در برخورد و اتخاذ راهحلها و گذار از بازههای زمانی بوده. یادداشتهای کرونایی حتی از همین زاویه و ازآنجاکه میکوشد تأثیرات شناخته و ناشناخته در صیانت از جان انسانها و تا حد امکان راهحلهای دوران گذار را آسیبشناسی و هزینههای آن را کاهش دهد، میتواند دلیل قانعکنندهای بر ضرورت و استمرار آت باشد.
جناب آقای نجیب سلام . از آموختنی ترین آنات بهار امسال خواندن یادداشت ها و مقالات شما بود . از حضور، قلم و نگاه تان صمیمانه سپاسگزارم .