صادق صدقگو-خبر کوتاه بود و تعجب بر انگیز. نه از آن بابت که محتوای سخن حاوی مطالبی غیر واقع و یا حیرت انگیز باشد که چنین سخنانی آنهم از قول رئیس مجلس هفتم و نماینده مردم تهران در دوره ششم تا نهم مجلس شورای اسلامی، امری مهم، تعجب بر انگیز و در عین حال قابل تامل است.
غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در همایش بینالمللی نکوداشت سلیمان صباحیبیدگلی بصیرت سیاسی را در کنار دین داری از ویژگیهای بارز مردم کاشان دانسته و اظهار داشت: «مردم کاشان بصیرت خود را هم در نهضت ملی شدن صنعت نفت و هم پس از کودتای 28 مرداد در مقابله با رژیم طاغوت در انتخاب اللهیار صالح به اثبات رسانیدند.
وی خاطرنشان کرد: در دورانی که هیچ یک از شهرهای کشور امکان فرستادن نماینده دلخواه خود به مجلس را نداشتند و نمایندگان پیش از انتخابات توسط دربار و سفارت تعیین شده بود، مردم کاشان با پافشاری و همبستگی توانستند اللهیار صالح را به مجلس فرستاده و همین باعث شد شاه ملعون یک دوره مجلس را تعطیل کند.»
در روزگاری که فضای جامعه مخصوصاً عرصه سیاست بر پایه سو تفاهم و دشمنی شکل گرفته، همین چند جمله ستایش آمیز و در عین حال سخاوتمندانه یکی از شخصیتهای طراز اول جریان اصولگرا و رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی از فردی که حیات سیاسی اش را در دوران پهلوی سپری کرده، در طول سالهای پس از انقلاب بی سابقه است و باید آن را به فال نیک گرفت.
اما گذشته از همه اینها به راستی همشهریان ما علی الخصوص نسل سوم و چهارم تا چه اندازه با او آشنا هستند؟ آیا اصلا تا کنون نامش را شنیده اند؟
«اللهیار صالح» (وزیر دارایی و دادگستری دولت قوام، وزیر دادگستری دولت ساعد و حکیمی، وزیر کشور دولت حکیمی، سفیر ایران در امریکا، نماینده مردم کاشان در مجلس شورای ملی، وزیر کشور دولت دکتر مصدق و از رجال سیاسی موثر در ملی شدن صنعت نفت ایران و یکی از نزدیکان دکتر مصدق) فرزند «میرزاحسن خان مبصر الممالک»، نایب الحکومه ناحیه آران در 27 اردیبهشت 1276ش در آران به دنیا آمد.
در دوران «رضاخان» که انتخاب نام خانوادگی اجباری شد، خانواده اش از آنجا نام خانوادگی «صالح» را برگزیدند که نام جد دوم او «محمد صالح» بود.
تحصیلات ابتدایی و زبان فرانسه و عربی را در مدرسه علمیه کاشان آموخت. بعد از آن به تهران آمد و وارد کالج آمریکایی شد و در آنجا به زبان انگلیسی مسلط شد و به عنوان مترجم در سفارت آمریکا پذیرفته شد. نخستین فعالیت سیاسی صالح نیز در این دوره رقم خورد و آن مخالفت با انعقاد قرداد (1919 میلادی) که میان «وثوق الدوله» و انگلیس بسته شد بود که مخالفت با آن نخستین گرایش های سیاسی صالح را آشکار میکند.
صالح در وزارت عدلیه و مالیه
صالح با آشنا شدن با «علی اکبر داور» وارد وزارت عدلیه شد، اما مشاغل دولتی او فقط به وزارت عدلیه ختم نشد. در سال 1313 با تشکیل کابینه «محمدعلی فروغی»، «علی اکبر داور» به وزارت مالیه رسید و «داور» باز هم از صالح استفاده کرد، لازم به ذکر است که در دو کابینه «فروغی» و «جم» که «داور» وزیر مالیه بود، صالح از مشاوران اصلی او محسوب میشد.
پس از خودکشی «داور» از سال 1315 تا 1319ش در همه کابینه های تشکیل دهنده به اللهیار صالح در وزارت مالیه مناصب متعددی واگذار شد. پس از منصوب شدن «رضا قلی خان امیرخسروی» به «وزارت مالیه» بار دیگر معاونت آن به صالح رسید. «امیرخسروی» تاکید «رضاشاه» بر وزرات مالیه را به اطلاع صالح رساند که اعلیحضرت هر پیش آمدی در وزرات دارایی را از چشم ما خواهند دید. اللهیار صالح تا اواسط بهمن 1319 در این سمت باقی ماند؛ اما به دلیل اختلاف میان «رضاشاه» و وزیر کشور و صالح بر سر چگونگی تنظیم بودجه کشور باعث رنجش صالح شد و صالح از معاونت کناره گیری کرد.
ماموریت صالح در آمریکا
صالح بعد از کناره گیری از کار مدتی را در تهران، خرمشهر و کاشان گذراند؛ اما تمایل «رضاشاه» برای برقراری ارتباط با آمریکا باعث شد که دوباره صالح به کار فرا خوانده شود و این مامورت به صالح داده شد که به آمریکا برود و طرح قرداد تجاری اقتصادی ایران و آمریکا را تنظیم کند، اما با ورود متفقین به ایران و سقوط «رضاشاه» باعث شد که دوره سفارت صالح کوتاه شود و به تهران فراخوانده شود.
اللهیار صالح در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی
صالح در بازگشت به تهران با «محمدرضا» شاه جدید ملاقات کرده در این دیدار شاه تاکید کرد که پدرش سفارش کرده که او از راهنمایی صالح استفاده کند. در ابتدا صالح به ریاست «بانک رهنی» ایران رسید و در هنگام تصدی این پست به هندوستان سفر کرد.
در کابینه دوم «ساعد» و کابینه «ابراهیم حکیمی» وزارت دادگستری را عهده دار بود، در این دوران هیاتی سه نفره برای رسیدگی به وضعیت قضات دادگستری تشکیل داد.
همکاری با آرتور میلسپو
برای سرو سامان دادن اوضاع اقتصادی «میلسپو» استخدام شد، در سال 1321 صالح وزارت دارایی را به عهده داشت که باعث نزدیکی این دو به هم شد، اما مدتی بعد بین آن دو اختلاف به وجود آمد، مهم ترین جنبه بروز اختلاف بین آن دو در اعتصاب مهندسان و اساتید دانشگاه در دانشسرای عالی برای افزایش حقوق و اعمال تغییر در وضعیت اداری و استخدامی آنان دیده شد که صالح با تقاضای اعتصاب کنندگان موافق بود، ولی میلسپو در برابر آن مقاومت میکرد که سرانجام تقاضای اعتصاب کنندگان پذیرفته شد، اما اختلاف این دو با کنار رفتن صالح پایان گرفت.
صالح در کابینه ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)
از خدمات دلاورانه صالح که با همکاری «محمود نریمان» انجام گرفت، افشای نیت دولت های آمریکا، شوروی و انگلیس در تشکیل کمیسیون سه جانبه برای نظارت سیاست در امور ایران بود.
این واقع مربوط به دوران وزرات کشوری صالح در کابینه «حکیمی» بود که این سه دولت این پیشنهاد را داده بود که در هیات دولت مطرح شده بود صالح و «نریمان» که از این خفت بر آشفته بودند مفاد طرح واگذاری نفت را به منظور معوق ماندن به اطلاع «دکتر مصدق» که نماینده مجلس چهاردهم بود رساندند.
وی نیز ضمن مطرح کردن آن با نمایدگان باعث معوق ماندن طرح و عدم اجرای آن شد.
فعالیت های حزبی اللهیار صالح
بنیان «حزب ایران» را کانون مهندسان تشکیل می دادند که با پیوستن صالح به آن حزب در صحنه های سیاسی کشور همراه با رهبری صالح نقش های زیادی را بازی کرد و از وقایع مهم زندگی اللهیار صالح و فعالیت «حزب ایران» که سرو صدای زیادی ایجاد کرد.
قضیه ائتلاف با «حزب توده» ایران بود که صالح با آن موافق بود و این کار هم سرانجام صورت گرفت. در مردادماه 1325 که «قوام السلطنه» با شرکت سه وزیر از «حزب توده» کابینه ائتلافی تشکیل داد اللهیار صالح نیز از طرف «حزب ایران» در این کابینه وزیر دادگستری شد و در این سمت تغییرات زیادی را در دادگستری به وجود آورد، از جمله تغییر رئیس دیوان عالی کشور و دادستان کل کشور بود.
هنگامی که ائتلاف «حزب ایران» با «حزب توده» در سال 1325 شکست خورد و با لشگرکشی دولت به آذربایجان فرقه «دموکرات» منحل و «حزب توده» ضعیف شد، صالح با شجاعت تقصیر ائتلاف را به عهده گرفت و آمادگی خود را برای اخراج از «حزب ایران» اعلام کرد که مورد موافقت قرار نگرفت.
صالح در کابینه مصدق
صالح در سال 1328 به «جبهه ملی» پیوست و در انتخابات مجلس شانزدهم از طرف مردم کاشان به نمایندگی انتخاب شد و از جمله یاران و همکاران نزدیک «مصدق» شد.
صالح در خاطراتش می نویسید: «در دوران دو ساله نمایندگی بیشتر اوقات اینجانب در راه ملی شدن صنایع نفت و استیفای حقوق از دست رفته ایران و اداره نمودن کمیسیون مختلط نفت که ریاست آن به اینجانب تفویض شده بود، مصروف گردید» همین طور وی در سال 1330 در کابینه «مصدق» وزیر کشور شد و توانست دوره هفدهم مجلس را در کمال بی طرفی برگزار کند و مهم ترین دستاورد وی به شمار می رود که توانست از دخالت دولت در انتخابات جلوگیری کند.
در شهریور 1331 از طرف «دکتر مصدق» به عنوان سفیر به آمریکا رفت تا مناسبات دو کشور را بهبود بخشد و مانع از جانبداری آمریکا از انگلستان در مناقشه نفت گردد.
صالح در این دروان تلاش کرد شرکت های نفتی بی طرفی را به خرید نفت ایران متقاعد کند. البته او قبلا نیز در مهرماه 1330 همراه با «دکتر مصدق» و هیئت او به شورای امنیت سازمان ملل متحد رفت و گزارش «مصدق» را درباره فساد انتخابات دوره نهم مجلس و بی اعتبار بودن قرداد 1312 را بالبداهه از فارسی به انگلیسی ترجمه کرد.
تلاش «دکتر مصدق» و صالح سبب شد، شورای امنیت به نفع شکایت انگلستان رای ندهد. در روزهای آخر کابینه مصدق او تلاش کرد که مقامات آمریکا زا از فکر اقدامی علیه دولت ایران منصرف کند، او در بخشی از گزارش خود به نخست وزیر آورده بود «بعد از عدم موافقت دولت ایران با آخرین پیشنهاد دولت انگلستان روسای درجه اول آمریکا ظاهرا از خود یک نوع حالت خشم و عصبانیت نسبت به ایران ابراز می دارند و به جای این که با دلسوزی و همدردی مشکلات ما را در نظر بگیرند و راه چاره ای برای آن بیندیشند از یک طرف رویه ی بی اعتنایی پیش گرفته و از طرف دیگر هر وقت فرصتی به دست می آید به بهانه ای اظهارات غیر دوستانه نسب به ایران می نمایند»
صالح به محض اطلاع از کودتای امریکایی–انگلیسی ۲۸ مرداد استعفا داد و پیش از قبولی استعفایش به ایران بازگشت و از قبول شغل در کابینه کودتا خودداری کرد.
آیزنهاور
صالح بعد از کودتای 28 مرداد چند سالی در انزوا بود تا این که موضوع «دکترین آیزنهاور» و دفاع از کشورهای خاورمیانه پیش آمد که صالح به نمایندگی از «حزب ایران» اعلامیه ای صادر کرد و از جانب آن حزب و به یک معنی دیگر «نهضت ملی ایران» دکترین را پذیرفت که اعلامیه به این شرح می باشد: «کمیته مرکزی حزب ایران در بیانات ریس جمهور ممالک متحده آمریکای شمالی در ضمن پیام های پنجم و دهم ژانویه 1957 به کنگره آن کشور مطالعه دقیق نموده و از لحاظ این که روح این پیام را بر ضد امپریالیسم و کلنیالیسم و موافق با احترام به حقوق بشر و آزادی افراد و ….تشخیص داده است ….و آ ن ها را با اصول سیاست داخلی خود منطبق می داند…» «جاوید با ایران از طرف کیمته مرکزی حزب ایران».
این عمل شاه را وحشت زده کرد که نکند آمریکاییان از جانب «نهضت ملی» خیالشان آسوده شود و شاید صالح و یارانش را به او تحمیل کنند به همین دلیل رادیو و روزنامه های دولتی عمل صالح را به شدت نقد کردند؛ اما شاه به زودی متوجه آن شد که آمریکاییان کمترین توجهی به این اعلامیه نداشتند.
مقابله به انتخابات فرمایشی و نمایندگی مردم کاشان در مجلس شورای ملی
در این انتخابات «حزب ایران» نسبت به آزاد نبودن انتخابات اعلامیه ای منتشر کرد، روز 22 فرودین 1335 اللهیار صالح به عنوان اعتراض به جریان انتخابات در مجلس شورای ملی متحصن شد و به این خاطر زندانی شد و بعد از آزادی نیز تحت نظر قرار گرفت.
در دوره بیستم مجلس شورای ملی در سال 1339 با عضویت در «جبهه ملی دوم» ، با توجه به آنکه در آن سالها نمایندگان از دو حزب عمده کشور یعنی حزب مردم و حزب ایران نوین بودند، اللهیار صالح با وجود آنکه پس از دکتر مصدق، رهبری جبهه ملی را بر عهده داشت، به عنوان «مستقل» در انتخابات شرکت کرد و با مقاومت مردم کاشان به نمایندگی انتخاب شد.
یعنی او تنها نماینده ای بود که بدون وابستگی به دو حزب اصلی و در عین حال وابسته به دربار، حزب ایران نوین به رهبری جعفر شریف امامی و حزب مردم به رهبری اسدالله علم به مجلس راه یافته بود.
صالح در این مجلس با چند سخنرانی کوبنده از سیاست های شاه ایراد گرفت و باعث آن شد که مجلس در 1340 به فرمان شاه منحل شود و اللهیار صالح همراه با چند تن از سران «جبهه ملی» و «نهضت آزادی» از جمله «مهندس بازرگان»، «آیت الله طالقانی» و «دکتر یدالله سحابی» زندانی شد.
تماس محمدرضا شاه و علم با صالح
«محمدرضا شاه» پس از انتصاب «علم» به نخست وزیری با تسلط بر ارتش و ساواک و نیروهای انتظامی در صدد بر آمد اصلاحات مورد نظر واشنگتن را زیر نظر خود پیاده کند.
شاه که به عمق نارضایتی های مردم آگاه بود در صدد بر آمد از نفوذ «جبهه ملی» در جامعه استفاده کند و با واگذاری مناصب و پست هایی به چند تن از رهبراین جبهه با آن ها معامله نماید.
برای این منظور «علم» را مامور کرد با اللهیار صالح تماس بگیرد و درباره پیشنهادش با او مذاکره کند. این مذاکرات در سه نوبت در منازل «علم» و صالح صورت گرفت؛ ولی چون «جبهه ملی» با پیشنهاد شاه موافقت نکرد مذاکرات بدون نتیجه پایان پذیرفت.
نپذیرفتن مناصب بالای کشوری پس از انحلال مجلس
اللهیار صالح پس از انحلال مجلس، برای همیشه از سیاست کناره گیری کرد و با وجودی که چند بار، پیشنهاداتی برای قبول مناصبی از جمله نخست وزیری به او شد، نپذیرفت. امّا هیچگاه از خدمت به جامعه به عناوین گوناگون دریغ نداشت. مردم کاشان و آران و بیدگل و بخشها و روستاهای تابعه به خاطر ارادتی که به اللهیار صالح داشتند، هرگاه با مشکلی روبهرو میشدند، به سراغ او میرفتند و این شخصیت خوشنام و محبوب، تا حد امکان در رفع مشکلات آنان میکوشید.
ایجاد بستر مناسب برای توسعه و پیشرفت کاشان و آران و بیدگل از خدمات دیگر اللهیار صالح است.
با مطالعه اجمالی منابع محدودی که راجع به زندگی سیاسی-اجتماعی او در دسترس است می توان دریافت که در طول دوران حیاتش همواره برای سازندگی و آبادانی این منطقه کوشیده است.
یکی از مهمترین اقدامات وی را می توان پیگیری جهت احداث تاغزارها و کاشت درختچه های کوچک و کم آب کویری در اطراف کاشان و آران و بیدگل به منظور تثبیت شن های روان و جلوگیری از پیشروی کویر و طوفان های سهمگین شن دانست.
از دیگر اقدامات مهم عمرانی وی می توان به اصلاح و ترمیم جاده کاشان – قم به عنوان تنها راه دسترسی همشهریانش به پایتخت و مرکز کشور و همچنین شاهراه ترانزیت کشور و محور مواصلاتی شمال به جنوب دانست.
سرانجام صالح
در دی ماه 1341 همزمان با رفراندوم شش ماده ای موسوم به «انقلاب سفید» نخستین کنگره «جبهه ملی ایران» با شرکت نمایندگان منتخب احزاب و سازمان های سیاسی تشکیل دهنده «جبهه ملی» تشکیل شد و با پیام «دکتر مصدق» گشایش یافت.
در این کنگره اللهیار صالح به عنوان رییس هییت اجرایی «جبهه ملی» گزارش مفصلی از اوضاع نابسامان کشور که در نتیجه دخالت ها و اعمال بی رویه شاه به وجود آمده بود تقدیم کرد و سپس به ریاست کنگره انتخاب شد.
صالح در اردیبهشت 1343 به دلیل اختلاف با نظرات «دکتر مصدق» درباره شیوه کار و تغییر اساس نامه جبهه استعفا داد.
مرگ دکتر مصدق در چهاردهم اسفند ۱۳۴۵ لطمهی شدیدی بود که بر پیکر نیروهای ملی وارد آمد، صالح در مراسم چهلم مصدق حضور نداشت عدهای تصور کردند که نبودن او به دلیل رنجش از نامههای رد و بدل شده درمورد کیفیت رهبری و فعالیتهای سیاسی جبهه ملی است، این تصور ضربهای دیگر در جهت تفرقه و پراکندگی شد به شکلی که تا سال ۱۳۵۶ یعنی آغاز مجدد مبارزات مردم و نواختهشدن ضربههای انقلاب صالح به گوشهای نشست و حاضر به شرکت در میدان سیاست نمیشد و در خانة کوچکش واقع در خیابان فخر رازی، به زندگی ساده خود تا زمان مرگ ادامه داد.
او پس پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) از جمله نخستین شخصیتهایی بود که به «جمهوری اسلامی» رأی مثبت داد.
صالح در پاسخ پرسش خبرنگارانی که نظر او را دربارة نظام سیاسی ایران جویا شدند، اظهار داشت: «من به هر نظامی که حضرت آقا (امام خمینی) پیشنهاد کنند، رأی موافق میدهم و نظر معظم را صائب میدانم.» . او همچنین اظهار داشت «خوشوقتم که قبل از مردن به جمهوری اسلامی رای می دهم».
اللهیار صالح پس از سالها خدمت صادقانه به مردم و جامعه در 12 فروردین 1360 در سن 84 سالگی در تهران درگذشت و تمام دارایی او که چندهزار جلد کتاب ارزشمند بود، به آستانة محمد هلال بن علی (ع)، واقع در زادگاهش آران و بیدگل هدیه کرد. او در بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپرده شد.
اللهیار صالح در وصیتنامه خود که 362 روز قبل از مرگش نگاشته بود، چنین نوشت:
«بسمالله الرحمن الرحیم
وصیتنامهٔ اینجانب اللهیار فرزند حسن نامخانوادگی صالح دارای شناسنامه شماره ۲۲۱۵۸
انالله و اناالیه راجعون
بازماندگان عزیز عمر من به حساب قمری از ۸۴ سال گذشتهاست. دو سه مطلب را به عنوان وصیت از شما تقاضا دارم:
۱) از دعوت اشخاص برای تشییع جنازه خودداری و جسد مرا به اسرع اوقات در نزدیکترین گورستان عمومی، زیر آسمان باز بدون اتاق و سرپوش دفن کنید.
۲) از تشکیل مجلس ختم و هفت و غیره به کلی صرف نظر کنید و پولی که مطابق معمول به مصرف این کارها میرسد به هیات امنای امامزاده محمد هلال بدهید که برای کتابخانهٔ آنجا صرف شود. رابط من با کتابخانه در این تاریخ آقای علی رجبی آرانی، دفتردار اسناد رسمی شماره ۱۶ کاشان میدان کمالالملک میباشد که تلفن آن ۲۳۹۱-۰۲۵۲۱ است والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
اللهیار صالح
جمعه ۱۸ جمادیالاولی ۱۴۰۰
۱۵ فروردین1359»
چنانکه از وصیت نامه او پیداست، اللهیار صالح فردی فرهنگ دوست بوده است. در این زمینه می توان به فعالیتهایش برای مرمت و احیا میراث فرهنگی کشور علی الخصوص در زمان عضویتش در هيات موسس انجمن آثار و مفاخر ايران اشاره کرد که مرمت بعضی از آثار تاریخی کاشان و یا حتی مرمت و احیا برخی از میراث فرهنگی سایر شهرهای کشور به عنوان مثال: مزار نادر شاه افشار در مشهد مقدس از آن جمله است.
وی براقدامات فرهنگی خصوصاً در راستای ارتقا سطح دانش و فرهنگ عمومی نیز تاکید ویژه ای داشت چنانکه از اقدامات او می توان به تاسیس چند مدرسه و دبستان در نقاط مختلف کشور، از کاشان گرفته تا بوئین زهرا(از توابع شهرستان قزوین) اشاره کرد.
از خصوصیات بارز صالح را وطن پرستی می دانند.چنانکه مرحوم ایرج افشار در کتاب «پرونده صالح» در این باره نوشته است: «همیشه به استقلال ایران می اندیشید موقعی که در سال 1326 مملکت دچار مخاطرات شد در نامه ای به پدرم نوشت به خدا هر وقت از دوست مشترک خودمان دکتر مصدق می شنوم که می گوید من به کلی مایوس شده ام روزی چند دفعه آرزوی مرگ خود را می کنم موی بر تنم راست می شود.»
کاشان و کاشانی مفتخر است که روزگارانی نه چندان دورکسانی چون اللهیار صالح تکیه بر کرسی نمایندگی شان در خانه ملت زده است که نه تنها مقهور و مسحور مستبدین و زورگویان و وامدار اربابان قدرت نگردیده است که چنانکه از تاریخ و علی الخصوص دستنوشته هایش بر می آید ازهمین مردم کویری برخاسته بود و با این مردم سخت کوش زندگی کرد و برای خدمت به این مردم آزاده و تلاشگر سر از پای نشناخت و برای احیای عدالت و احقاق حقوق مردم ایستادگی کرد و حتی طعم تلخ زندان را چشید و نه تنها نام کاشان که نام ایران و ایرانی را تا قله های رفیع شهرت و افتخار بالا برد.
از وزارت و سفارت تا وکالت این مردم خونگرم کویری، همواره همپا و همراه با نهضت ضد استبدادی و ضد استعماری ملت رشید ایران گام برداشت و از راه و رسمش که همان مردم سالاری و قانونمداری بود دست نکشید و با استقامت خویش دشمنان این ملت را رسوا نمود.
بدون شک همین حسن شهرت و خدمات ارزنده و ماندگار این مرد دانا، درستکار و نیک سیرت عرصه سیاست است که فردی مثل حداد عادل را به تکریم از مقام شامخ وی وا می دارد تا تلنگری باشد برای مدیران و مسئولین منطقه که در تجلیل از چهره های ماندگار و شخصیتهای برجسته ملّی مان نگاه انحصاری و حذفی نداشته باشند و ثابت می کند هر کس منافع شخصی، حزبی و گروهی اش را بر منافع ملی و منطقه ای ترجیح ندهد و صادقانه به این مردم خدمت کند خودی است و سزاوار تجلیل، تکریم و تقدیر.
این بزرگترین درس تاریخ – مخصوصا تاریخ معاصر – برای همه ماست.
منابع:
– کتاب «گزارشهای سیاسی واشنگتن و یادداشتهای زندان» از اللهیار صالح به کوشش ایرج افشار- انتشارات سخن- 1389
– سایت پژوهشکده باقرالعلوم(ع)
– دست نوشته های استاد محمد دهقانی آرانی
– وبلاگ اللهیار صالح
آقای امیرحسین.از انصاف و عدالت آقای حداد عادل )اگر از مواضع جانبدارانه و غیر اصولی و غیر منطقی ایشان در سه سال گذشته بگذریم) همین که حاضر شدند در انتخابات مجلس ششم ...[حذف توسط مدیر سایت]برای شناخت روحیات حضرت ایشان بس است....[حذف توسط مدیر سایت]البته این سخنا نش برای صالح جای تقدیر دارد.
با سپاس فراوان از جناب آقای صادق صدقگوی عزیز و فهیم بابت تهیه و انتشار این مطلب. آنچه جناب حداد عادل در ارتباط با جناب صالح مطرح نموده بدون شک خارج از هرگونه تعارف و غلو است و البته این بواسطه آگاهی و مطالعه جناب عادل در خصوص وضعیت سیاسی کشور در قبل از انقلاب است . حقیقتاً بنده نیز که ادعای وب نگاری و تحقیق و فعالیت در عرصه فرهنگی و مطبوعاتی را داشته و دارم تاکنون بدینشکل اطلاعاتی در خصوص مرحوم فقید جناب آلهیار صالح نداشته ام و انصافاً مردم منطقه ما با درک و فهمی عمیق از همان قدیم الایام به مسائل سیاسی اهمیت می داده اند که نمونه آن انتخاب افرادی توانمند مانند مرحوم الهیار صالح است . برای آنمرحوم رحمت و غفران الهی و برای جناب آقای صدقگو و شما عزیزان در سایت روزنامه کاشان سلامتی و تندرستی آرزومندم و امیدوارم این افراد از طریق مطبوعات محلی به دانش آموزان کاشانی و آران و بیدگل معرفی گردند.
با تشکر از آقای صدقگو برای تهیه این مطلب؛ باید عرض کنم که تعجب ایشان از بیانات آقای حداد عادل کمی تعجب برانگیز است! زیرا تصوری که از آقای حداد عادل وجود دارد یک چهره معتدل و منصف است.