کاشان نیوز: بیستم دی ماه 1230 سالگرد شهادت یکی از بزرگترین سیاستمداران و مردان صاحبنام ایران یعنی «میرزامحمد تقیخانفراهانی» مشهور به «امیر کبیر» است که با این فرمان ناصرالدین شاه قاجار کشته شد: «چاکران آستان ملایک پاسبان، فدوی خاص دولت ابد مدت حاج علیخان، پیشخدمت خاصه، فراشباشی دربار سپهر اقتدار؛ مامور است که به فین کاشان رفته میرزاتقیخان فراهانی را راحت نماید و در انجام این ماموریت، بین الاقربان مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر باشد.»
اگر چه کاشان چند صباحی این افتخار را داشته است که همزمان با خشم گرفتن شاه بر این بزرگ مرد، مأوی و مسکن وی بوده است. اما متاسفانه این شهر تبعید گاه و مقتل امیر کبیر هم هست.
آراسته بودن امیر کبیر به خصایل انسانی و هنر، درایت، جوانمردی و سیاستی مردم محور، چنان وی را از میان سیاست مداران برکشیده است که هر گاه بخواهند کسی را در اوج نام ببرند وی را با این قربانی سیاست مقایسه میکنند.
وی از زمره مشهورترین صدراعظمهای ایران در دوره ناصرالدینشاه قاجار و تمامی ادوار ایران بود که همزمان امیر نظام نیز بود. اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. «مدرسه دارُالفُنون» برای آموزش دانش و فناوری جدید به فرمان او در تهران تأسیس شد. همچنین انتشار روزنامه «وقایع اتفاقیه» از جمله اقدامات مدرن و به روز وی بهشمار میآید که بر خلاف بسیاری از مدیران امروزین، نشان از درک سرشار او و شناخت توان و قدرت اثر گذاری رسانه مییاشد. امیرکبیر پس از این که با توطئه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد، سپس روز 17 ربیع الاول سال 1268 (20 دی ۱۲۳۰) در حمام فین کاشان به قتل رسید. گفته میشود؛ رگهای دست و پاهایش را گشودند و پس از مدتی خونریزی علی خان فراش به میر غضب اشارهای کرد. میرغضب با چکمه به میان دو کتف امیر کوبید. چون امیر به زمین در غلطید دستمالی در گلویش کرد تا جان داد. به روایت میرزا محمد جعفر خان حقایق نگار خورموجی در کتاب مشهور حقایقالخبار ناصری روز بعد از قتل جسدش را در گورستان «پشت مشهد» کاشان به خاک سپردند. چند ماه بعد، به اصرار همسرش عزتالدوله کالبدش را به کربلا منتقل کردند و در اتاقی مجاور صحن بارگاه امام حسین(ع) به خاک سپرده شد.
«بی نینگ انگلیسی» که همراه وزیر مختار انگلیس امیر را ملاقات کرده وی را فردی درشت هیکل و تنومند و هوشمند توصیف کرده است. وی مینویسد امیر در جوانی اهل کُشتی بوده و اندام قوی و درشت وی هم موید همین مطلب است. از پهلوانی امیر اطلاعی در دست نیست اما ورزش زورخانه در زمان وی رایجترین ورزش بود. لباس امیر جُبّه بود و به منشیهایش نیر دستور داده بود جبه به تن کنند. امیر کلاه بلندی بر سر میگذاشت و موهای وی بلند و از نوع به اصطلاح پاشنه نخواب بود.
وزیر مختار انگلیس در یکی از گزارشهایش مینویسد: پول دوستی که صفت بارز بشر است به هیچ وجه در امیر راهی ندارد. همه امیرکبیر را فردی مورد اطمینان و غیر قابل فساد میدانستند. دکتر «یاکوب ادوارد پولاک اتریشی» مینویسد: پولهایی که به امیر میدادند و نمیگرفت همگی خرج کشتناش شد.
میرزا تقی فراهانی در سال ۱۱۸۶ در روستای «هزاوه» «فراهان» (از توابع اراک) متولد شد. پدر وی «کربلایی قربان» نام داشت و آشپز قائم «مقام فراهانی» بود که درایت و دانش وی نیز زبانزد است و عامل اصلی رشد و برکشیده شدن امیر کبیر نیز همین مرد بود. مادر امیر نیز «فاطمه» نام داشت و عمری طولانی داشت و مرگ هر دو فرزندش «محمد تقی» و «محمدحسن» را دید. امیر در خانه قائم مقام تربیت شد و در جوانی توانست سمت منشیگری قائم مقام را به دست آورد.
در حالی که امیرکبیر نسبت به علمای مذهبی با احترام خاصی برخورد میکرد و روحانی صاحب نام، شیخ عبدالحسین تهرانی را نیز به منصب قضا در پایتخت منصوب نموده بود با این حال به دلایلی از جمله اینکه وی در پی منع قمهزنی و اصلاح امور روضهخوانی و برداشتن رسم بست نشینی برآمد «میرزا ابوالقاسم» امام جمعه تهران، از جمله روحانیونی بود که به شدت به مخالفت با امیرکبیر برخاست و بسیاری از روحانیون دیگر نیز به همراهی با او برخاستند.
از جمله اقدامات مشهور امیرعبارتند از دستور تیرباران «محمد علی باب» موسس بابیه در تبریز که در قلعه چهریق آذربایجان زندانی بود، خاموش کردن شورش سالار خان والی خراسان و طرفدار تجزیهطلبی و جدایی خاک خراسان از ایران، تأسیس سفارتخانههای دائمی در لندن و سنپترزبورگ، ایجاد کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز، تربیت کادر برای وزارت امور خارجه و تنظیم دفتر اسناد سیاسی، ایجاد موازنه منفی در روابط روس و انگلیس که دو قطب بزرگ جهان سیاست بودند و به همین منظور بستن قرارداد سفارت کنسولگری و یک قرارداد در زمینه کشتیرانی با آمریکا، برداشت رسم قمهکشی و لوطیبازی از شهرها و راهها، و ممنوعیت حمل اسلحه سرد و سلاح گرم و کاهش حقوق زیاد درباریها و شاهزادهگان قاجار، نیز لغو قاعده بستنشینی که مخالفت بسیاری از روحانیون را برانگیخت.
وی همچنین به اصلاح وضع چاپارخانه دولتی پرداخت به صورتیکه آماده حمل و نقل محصولات پستی به اقصی نقاط کشور گردید. آموزش نظاممند ارتش و وضع لباس نظامی و منظم از پارچه ایرانی و ساخت توپ وتهیه و تولید باروت و مهمات و تسلیحات آن در کشور، برکشیدن صاحبمنصبان بیطرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بیفایده در نظام سازمانی، برانداختن رسم و روش «بخشیدن مناصب» و قرار دادن معیار «ترفیع صاحبمنصبان» اقدام نمود.
و نهایتاً فرمانفرمایی استبدادی و حکومت مطلقه که در تمامی اعصار برای کشور ایران موجب فساد و زیانبار بوده است باعث شد امیر کبیر که بصورت بی سابقه ای در کشور همزمان هم صدراعظم و هم امیر نظام بود و کسی بود که پس از مرگ محمدشاه در ۱۴ شهریور ۱۲۲۷در حالی که حدود سی سال بزرگتر از شاه جوان بود، با تدارک شش لشکر پیاده و سواره و توپخانه شاه را با قدرت بر تخت نشانید، محسود اطرفیان بی خاصیت و درباریان بی کفایت قرار گرفته و به کاشان تبعید و سرانجام در یک واقعه مولمه تاریخی کشته شد. اما امیر کبیر زنده است تا ایران پابرجاست.
اخيرا يكي از امام جمعه هاي كشور گفته اميركبير با تاسيس دارالفنون پايه جدايي حوزه علميه ودانشگاه را بنا كرده شما چه نظري داريد؟
کار مثبتی بوده. روحش شاد
جالبه این همه از بزرگی این مرد گفتن و نوشتن . مافکر میکردیم 30 سالی حکومت کردن ایشون!! در حالی که کل حکایت های امیرکبیری در 3 سال اتفاق افتاده است. بزرگترهای ما میگن خوبیه که می مونه راست میگن به خدا... بعععضی ها یاد بگیرن نه تنها خودشون رو توی تاریخ ثبت میکنن بلکه ماندگار میشون