کاشان نیوز–سعید غلامیان: امروزه پسازاینکه در سن ۷ سالگی با یادگرفتن الفبا سواد خواندن و نوشتن میآموزیم، داشتن دانشنامه لیسانس به بالا نشانه تحصیلات عالیه و «سواد رسانه» ای نیز نشانهی مدیریت علمی، اطلاع از شرایط و فوتوفن ارتباط گرفتن و مرتبط شدن و درنتیجه اشتهار، کسب درآمد و موفقیت است.
«سواد رسانهای (Media Literacy) در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که بر اساس آن میتوان انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
به زبان ساده، سواد رسانهای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر، چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه و یا اینکه میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد.
سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارجشده و به معادله متقابل و فعالانهای وارد شوند که درنهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانهای کمک میکند تا از سفره رسانهها بهگونهای هوشمندانه و مفید بهرهمند شد.»*
و اما در کاشان، ما دو دسته رسانه داریم، رسانههای محلی و رسانههای ملی که در یک مشخصه مشترک باید گفت اوضاع هردو دسته اسفبار است! و باعث شرم، دلیل آن هم این است که هیچکدام مشتری نداشته و از فروش درآمدی ندارند!
این موضوع دلیل آشکاری دارد، رسانههای محلی را مثابه موی دماغ تلقی کردن و با یک انتقاد با شکایت کیفری و مشت آهنین سعی در خاموش کردنشان نمودن و اگر همراه و مطیع بودند هرازگاهی با لوحی، تحویل گرفتنی، شامی و … سرشان را گرم داشتن در برابر به لوگوهای اجارهای اجازه فعالیت دادن! میدان دادن به کسانی که هنرشان اجاره لوگوی روزنامههای سراسری است کسانی که بدون هرگونه مسئولیتپذیری تنها به فکر بهرهبرداری مادی و کسب درآمد هستند و مدعی هستند که اگر آستینشان را بتکانند لوگوی روزنامه از آن میریزد!
بیقانونی و هرجومرج در میدان رسانه جولان میدهد و کسی را سر مقابله با آن نیست. نمونه آن هم جولان آگهی نامهها برخلاف نص صریح تبصره ۱ ماده ۴ قانون مطبوعات است که اشعار میدارد: «چاپ هرگونه آگهی نامه به شکل نشریه توسط کانونهای تبلیغاتی ممنوع است.»
نمونه دیگر آن انتشار ویژهنامههای مرتب و مکرر با لوگوی روزنامهها است که بدون رعایت شرایط قانونی ماده ۴ قانون مطبوعات به هرجومرج رسانهای دامن میزنند و جای سوال دارد که چرا این آگهی نامهها در تهران و اصفهان به این شکل و با این گستردگی دیده نمیشود؟!!
این دو مورد گلوی مطبوعات محلی کاشان را گرفته و راه نفس کشیدن را بر آنها تنگ کرده است. درحالیکه یک نشریه مجوز دار قانونی حق درج آگهی و تبلیغات بیش از سی درصد را ندارد، آگهی نامهها ۱۰۰ در صد صفحات خود را با آگهی انباشته و به شکل نشریات چاپ و منتشر نموده و عدهای هم لوگوی روزنامههای سراسری را اجاره کرده درحالیکه با این روش در بلندمدت لطمات فراوانی به اعتبار نشریه وارد میکنند نوعی کج دهنی به قانون را نیز تشویق میکنند این در حالی است که همین عملکرد کاهش فروش اصل روزنامه و کسر اعتبار آنها را نیز باعث شده است.
آنها لوگوی خود را به اجاره به اشخاصی میسپارند که نه تعهدی و نه مسئولیتی در قبال این نشریات ندارند و تنها به سفارش تبلیغات و آگهیهای بیشتر میاندیشند.
متأسفانه این ویژهنامهها نهتنها در سراسر شهر بلکه در جلسات مهم اداری و در برابر چشمان مدیران ارشد شهرستان نیز به نمایش گذاشته و صدایی از کسی برنمیآید و آخرین نمونه آن هم ویژهنامه اعتماد است که بدون روزنامه اصلی و فارغ از شرایط قانونی ماده ۴ قانون مطبوعات در آخرین جلسه شورای اداری کاشان توزیع شد.
از همه این موارد گذشته، با تأسف در این وانفسا شاهد گفتگوی مدیران شهر و نیز انتشار رپرتاژهای رنگارنگ نهادهای عمومی و دولتی با همین ویژهنامهها هستیم تا اثبات شود سواد رسانه در این شهر تا چه اندازه مهجور است.
سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به کارتون ادامه بدین
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت به این خوبی سپاسگزارم