اجتماعی , اخبار

کاشان نیوز-ابوالفضل نجیب: ادعاهای متوهمانه و به‌ظاهر شتاب‌زده برخی مقامات نظامی و سیاسی مبنی بر تولید مهندسی‌شده کووید ۱۹ علیرغم واکنش‌های استهزاآمیز در داخل و خارج اما تا جایی ادامه یافت که طرفداران تئوری توطئه نوک حملات خود را متوجه امریکا و هدف از تولید کرونا را نابودی نژاد ایرانی تفسیر کردند. اضافه کنید هزینه‌های تدافعی در این راستا که هرچقدر تأمل‌برانگیز اما تعطیل‌بردار نیست.
قریب سه ماه از آن ادعاها و فاز تدافعی جمهوری اسلامی می‌گذرد. آنچه این روزها در سطح جهانی و بخصوص از جانب آمریکایی‌ها ادعا می‌شود، شباهت قریبی با تئوری توطئه مقامات جمهوری اسلامی دارد. این ادعا تائید تلویحی بر همسویی مواضع مقامات جمهوری اسلامی دال بر ساختگی بودن کووید ۱۹ است. ادعاهایی که اثبات آن به دلالت‌های علمی، عقلی و آزمایشگاهی و میدانی بر تعمدی بودن شیوع ویروس از ووهان به جهان دارد. در حال حاضر این ادعا از جانب امریکا با انتشار تازه‌ترین گزارش محدود به فرض اهمال و سهل‌انگاری و در بدترین فرض تعمد در انتشار و با اهداف استراتژیکی می‌باشد. آنچه حائز اهمیت به نظر می‌رسد سکوت معنی‌دار مقامات ایران در این منازعه کلامی است. این سکوت بعضاً جانب‌دارانه در شرایطی دنبال می‌شود که ادعاهای امریکا در مقایسه با اتهامات اولیه ایران که مستقیم و صریح امریکا را در معرض اتهام قرار می‌داد، از پشتوانه علمی و عقلی برخوردار و لاجرم قابل‌تأمل می‌کند. اولین سؤال کلیدی در این رابطه کنکاش درباره آمار حداقلی ابتلا و جان‌باختگان در ووهان یعنی مرکز ظهور ویروس کووید ۱۹ است. آن‌هم در کشوری به وسعت جغرافیایی و کثرت نفوس در چین. نکته دیگر این‌که کرونا جز در ووهان در هیچ شهر و ایالت چین ظهور و شیوع نداشته و موارد گزارش‌شده به شمار انگشتان یک دست محدود بود. این در حالی است که کرونا در بازه زمانی سه‌ماهه خود در جهان قریب سیصد هزار تلفات جانی و قریب چهار میلیون مبتلا بجا گذاشته.
نکته قابل‌تأمل این‌که بیشترین آمار تلفات جانی و مبتلایان ابتدا متوجه امریکا و بعدازآن کشورهای اروپایی است. این آمار را مقایسه کنید با آمار مبتلایان و تلفات جانی در چین که با احتساب پنهان‌کاری و آمار منابع غیردولتی از پنجاه‌هزار فراتر نمی‌رود. به این نسبت اضافه کنید آمار مبتلایان در چین و امریکا و همچنین وضعیت دو کشور که یکی از بحران قریب‌الوقوع در آینده و آمار دهشتناک مبتلایان و جان‌باختگان حکایت دارد؛ و آن دیگری (چین) که به گفته منابع رسمی و تصاویر خبری از عادی شدن روند زندگی و فعالیت‌های اقتصادی خبر می‌دهد. این مقایسه را می‌توان به چند کشور قدرتمند و بزرگ اروپایی هم تعمیم داد. اولین پرسش و ابهام در این خصوص می‌تواند معطوف به خروج و شیوع کرونا از مبدأ یعنی ووهان و طی کوتاه‌ترین پروسه زمانی به اروپا و امریکا باشد. با توجه به توان و قابلیتی که چین در مهار و مدیریت کووید ۱۹ در ووهان و هم‌زمان در گستره جغرافیایی چین از خود نشان داد، این سؤال که چرا چنین اراده و توانی برای جلوگیری از خروج و شیوع کووید ۱۹ در خارج از چین اعمال و اتخاذ نگردید، جای تأمل دارد. آنچه سوءظن‌ها را تشدید می‌کند پنهان‌کاری‌های اولیه و تکذیب ظهور کووید ۱۹ و در ادامه برخورد امنیتی مقامات چین با کاشف این ویروس و رد احتمال انتقال کووید ۱۹ از انسان به انسان است. متهم شدن سازمان بهداشت جهانی در همسویی با چین حداقل بر دو فرض پنهان‌کاری و تعمد و یا عدم صلاحیت پزشکی دلالت دارد. امریکا و اروپا در حال حاضر به استناد همین ابهامات خواستار جبران خسارت مالی و جانی و تحقیق در خصوص ابهامات و شبهات یادشده می‌باشند.
این استدلال که چین به دلیل محذورات داخلی و جهانی و یا دلایل فرضی قادر به قربانی کردن انسان‌ها یخاطر تأمین اهداف درازمدت اقتصادی و سیاسی نمی‌باشد، فرض نادرستی است. تجربه نشان داده کمونیسم دولتی چه در هیبت استالینیسم و چه مائوئیسم هیچ ابا و ملاحظه اخلاقی و ایدئولوژیکی در قربانی کردن جان میلیون‌ها انسان صرف‌نظر از هر ملیت و نژاد و زبان و خودی و غیرخودی برای بسط و نفوذ اقتصادی و ایدئولوژیکی در جهان ندارد.
تجارب تاریخی در دو قطب کمونیستی شوروی و چین همیشه و همواره از اولویت منافع ایدئولوژیکی، حزبی و تشکیلاتی و هم‌زمان اراده فردی بر جان میلیون‌ها انسان تأکید دارد. این حقیقت الزاماً به معنی مبرا کردن کاپیتالیسم و ترجیح نفوس به اقتصاد در سیستم سلطه سرمایه‌بر جهان نیست.
شاید از بدشانسی چین باشد که تمامی شواهد ازجمله آمار و ارقام مبتلایان و جان‌باختگان و همچنین وضعیت اقتصادی چین بر بیشترین انتفاع از زمان ظهور و شیوع کووید نوزده تا امروز تأکید دارد.
ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی از افزایش ۵/۳ درصدی صادرات چین در مقایسه با دوره مشابه و همچنین افزایش تراز تجاری ۱۹ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلاری در مارس به ۴۵ میلیارد و ۴۳۰ میلیون دلاری در آوریل خبر می‌دهد. همین منبع از افزایش ۱۴% صادرات و هم‌زمان کاهش ۲/۱۴ واردات چین تأکید دارد. در حوزه خسارات جانی همین منبع از مرگ یکصدهزار و قریب یک‌میلیون و سیصد هزار مبتلا در امریکا خبر می‌دهد؛ و این‌که ۷۵% جان‌باختگان را کشورهای اروپایی و در رأس آن‌ها چهار قدرت بزرگ اقتصادی اروپا تشکیل می‌دهند. این در حالی است که آمار و ارقام در چین تنها از مرگ ۴۶۳۷ و ابتلا هفتاد هزار خبر می‌دهد؛ یعنی نسبت جان‌باختگان تنها در امریکا ۶۴/۲۲ و در چین تنها ۳۲٫% می‌باشد. در نظر داشته باشیم چین و ووهان و استان هوبی مرکز ظهور کووید ۱۹ شناخته و معرفی شده است.
یادمان باشد پس از فروپاشی شوروی مبتکران چپ تئوری توطئه تا مدت‌ها و هم‌اکنون بر این توهم هستند که سقوط اتحادجماهیرکبیرسوسیالیستی شوروی!! جز با توطئه و دسیسه امریکا و پروژه مهندسی‌شده گورباچف (پروستریکا و گلاسنوست) امکان‌پذیر نبود. اگر بر واقعی بودن تئوری توطئه همچنان تعمد و تأمل داشته باشیم. می‌شود کووید ۱۹ را به‌منزله فرصت بادآورده‌ای از جانب تنها قطب باقی‌مانده نظام شبه سوسیالیستی و باهدف انتقام‌جویی کمونیسم دولتی (چین) از کاپیتالیسم دولتی (امریکا) مورد واکاوی قرارداد.
از این زاویه به نظر می‌رسد کووید ۱۹ در آینده نزدیک به مهم‌ترین چالش سیاسی و حقوقی و حتی ایدئولوژیکی امریکا و چین و فراتر ورود جهان به دوران پساجنگ سرد بعد از سقوط شوروی تبدیل شود.
هرچند چالش حال حاضر در خوش‌بینانه‌ترین فرض به اهمال در جلوگیری از خروج ویروس از ووهان و در بدترین فرض انتقال مهندسی‌شده کووید ۱۹ باهدف تحمیل بحران اقتصادی بر امریکا و اقمار سیاسی آن محدود و معطوف باشد.
این‌که در عالم سیاست و بخصوص در جهان‌بینی توطئه محور چنین وضعیتی به‌اتفاق صرف تعبیر شود، بسیار بعید به نظر می‌رسد. مضاف بر این‌که حامیان جدی تئوری توطئه در داخل که مو از ماست می‌کشند ناگزیر می‌باید موضع خود را در قبال شواهد و قرائن و هم ادعاها و اتهامات اولیه مشخص کنند. شاید با همین نگرش بتوان اظهارات اولیه مقامات ایران را نه شتاب‌زده که آدرس غلط دادن به افکار داخلی و خارجی و باهدف رد گم کردن از اهداف دو متحد استراتژیک تلقی و تعبیر کرد.