کاشان نیوز : مرتضی رمضانی بعد از بیستمین نمایشگاهی که برگزار کرده است از تفاوت های برپایی نمایشگاه در شهرستان کاشان و شهر های دیگر و بخصوص تهران می گوید.
لطفا خودتان را معرفی کنید؟
مرتضی رمضانی هستم متولد ۵۵ کاشان کارشناسی هنرهای تجسمیاز دانشگاه فرهنگیان اصفهان.
فعالیت های هنری ام از سال ۱۳۷۵ به صورت رسمی آغاز شده و تا کنون در شاخه های تئاتر ، خوشنویسی و نقاشی فعالیت داشته ام اما در حال حاضر اکثر فعالیت من در زمینه نقاشی است .
به صورت انفرادی و یا به صورت گروهی تا به حال ۲۰ نمایشگاه برگزار کرده ام که از این ۲۰ نمایشگاه سه نمایشگاه در تهران ،دو نمایشگاه در یزد ، سه نمایشگاه در اصفهان و بقیه نمایشگاه ها در خوانسار و کاشان بوده است .
در حال حاضر نیز آخرین نمایشگاه در نگارخانه آزادی واقع در میدان آزادی و برج آزادی تهران برپا است .
چه سبک ها و تکنیک هایی کارکرده اید ؟
در بیشتر کار ها از همه ی تکنیک ها استفاده شده ، چون کار من آموزش است و مجبورم بیشتر تکنیک ها را مسلط باشم .
اما بیشتر با کار آبرنگ شناخته شده ام .در نمایشگاهی که در تهران برپاست مجموعه ای از کارهای آبرنگ است به علاوه تعدادی از کارهای ترکیب مواد که موضوع آن معماری سنتی و موتیف های سفالینه های کاشان است .
با تمام سبک ها کارکرده اید ؟
بله با تمام سبک ها کارکرده ام ، اما سبک هایی که درحال آموزش هستم در فعالیت هایم : آبرنگ ، مدادرنگ ، پاستل ، ایربراش که می توان گفت در کاشان کمتر کسی ایربراش را آموزش می دهد و به علاوه رنگ روغن و تکنیک های طراحی.
از روند برپایی نمایشگاه در کاشان و تهران بفرمایید؟
به قول معروف می گویند از زمین به آسمان می بارد . به این دلیل که شما در کاشان برای برگزاری نمایشگاه اول از همه باید از مسئولین خواهش کنید، بعد کارهای شما باید دیده شود و پس از بازدید گزینش داشته باشند .
بعد از گزینش کارها شما باید مشخص کنی که چند روز قرار است نمایشگاه برگزار شود ، وقتی که مدت زمان برگزاری را مشخص میکنی ، می گویند شما این مقدار پول برای این چند روز برگزاری نمایشگاه بپرداز ، وقتی نمایشگاه میزنی ، خود شما تابلو ها را میبری ، تخلیه تابلو ها با خود شما است ، نظافت محل نمایشگاه با خود شما است ، چیدن کارها نیز با خود شماست ، خود شما نیز باید از خودت پذیرایی کنی و در آخر نیز جمع کنی کلید را تحویل داده و پایان نمایشگاه ، اما ما وقتی تهران قرار شد نمایشگاه داشته باشیم کاملا جریان برعکس است .
از اینجا که به سمت تهران حرکت کردیم با این که نمایشگاه داخل میدان آزادی بود و رفتن داخل میدان خیلی سخت بود ، به خصوص برای بردن حدود ۶۰ کار داخل برج .
با یک تماس تلفنی درب میدان آزادی را باز کردند ما با ماشین تا زیر برج آزادی رفتیم تابلو ها را خالی کردیم ، مسئولین نگار خانه به سمت ما آمدند و خودشان کارها را به داخل نگارخانه بردند ، پذیرایی مختصری داشتیم ، کارها را بازکردیم ، خود آنها کار ها را چیدمان کردند و فقط از من نظر گرفتند که چگونه کارها را چینش کنند و در آخر کارها را نصب کردند و اتیکت کارها را زدند و کارهای نظافت آنجا را نیز انجام داده و همه چیز مرتب و منظم و از من خواستند تا برای افتتاحیه حضور پیدا کنم .
تنها کاری که انجام دادم حمل تابلو ها از کاشان تا تهران بود که وظیفه خود من هم بود و آنجا نیز نظر در چیدمان کارها بود .
و حتی در تبلیغات هم بنده را راهنمایی کردند و پشتیبانی که در زمینه تبلیغات در تهران انجام دادند بسیار عالی بود ، پاتوق هایی که برای هنرمندان بود را معرفی کردند و مراکزی که میشد تبلیغات کرد .
این تفاوت برگزاری نمایشگاه در کاشان بود با تهران ، بدون هزینه و با دعوت شخصی نمایشگاه برگزار کردم ، نگارخانه آزادی زیر مجموعه بنیاد فرهنگی رودکی (تالار وحدت) است که من کارهای خودم را برای چند نگارخانه سی دی کارها را فرستادم و پس از مشاهده کارها بنده را دعوت کردند .
چون آنها فهمیده اند که وقتی یک کار هنری به آنجا میرود هم برای خودشان ارزش است ، هم برای فضا و هم برای جذب مخاطب و بازدید کننده اما ما اینجا باید خواهش و تمنا کنیم هزینه هم بپردازیم و حتی درروز افتتاحیه که می شود حتی یک نفر از مسئولین حاظر نیستند برای بریدن ربان افتتاحیه حضور داشته باشند.
شما قبلا دو نمایشگاه دیگر در تهران داشته اید ؟ از میزبانی آنان بگویید :
اگر چه میزبانی نمایشگاه های قبلی تهران به خوبی میزبان این بار نبود اما به نسبت کاشان فوق العاده بهتر بود ، حداقل احترامی که آنها برای یک شخصی که در حال انجام کار هنری است قائل می شدند خیلی بیشتر بود تا شهر خودمان .
مثلا در یکی از نگارخانه های تهران که نمایشگاه داشتم خودشان استادهای دانشگاه تهران را دعوت کردند و حتی بازدید شخصی و جلسه ای برای نقد این اساتید برپا کرد . این خیلی تفاوت دارد با شخصی که می خواهد یک دکّان بزند و چندتا چیزی که دارد بفروشد .
برخورد تهران عالی ، اما برخورد کاشان در حد همان مغازه دار یا دکّه دار است .متاسفانه در کاشان طوری شده است که ما باید خودمان را کوچک کنیم تا بتوانیم یک نمایشگاه بزنیم و حتی از جیب خود بگذاریم تا بتوانیم آثار هنری را به نمایش بگذاریم .به امید اینکه شاید در کاشان یک حرکت فرهنگی هم انجام شود .
نمایشگاهی که در کاشان داشتید کی بود و کجا بود ؟
نمایشگاه ۸ آبان ماه بود و در نگارخانه آزادی کاشان
توضیحاتی در مورد کارهایی که به تهران رفته بگویید ؟
کارهایی که به تهران رفته ۲۸ اثر آبرنگ است ، که از فضای خود کاشان با عنوان کاشان ، سهراب ، سنت نشات گرفته و بقیه آثار که ۳۰ اثر دیگر است کار های ترکیب مواد است که موضوع آنها معماری سنتی است و موتیف های معماری و سفالینه ها .
هدف شما از برپایی این نمایشگاه چه بود ؟
هدف از پربایی نمایشگاه بازگشت به فرهنگ بومی ایران است . چرا که وقتی نگاه می کنیم به آثاری که در مراکز هنری خلق می شود دیگر رنگ و بویی از فرهنگ خود ما در آن آثار دیده نمی شود . کارهایمان شده است تقلید از افرادی که در خارج از این کشور در حال کار هستند و متاسفانه فضای هنری کشور در حال سوگیری به سمتی است که کارهای خارجی معیار شده تا خودِ کار و در قالب مقایسه با آن کارها برای کارشان ارزش گذاری می کنند .
هدف من بیشتر این بود که روشن کنم ارزش کار هنری به اصل کار است نه با مقایسه با افرادی که بیرون از کشور در حال کار هستند .این اتفاق بدی است که ما کارهایی را کار خوب میدانیم که در مقایسه با کارهای خارجی خوب باشند. اشتباه ما همینجاست .این یک ضایعه در همه شاخه های هنر دیده می شود .
ارزش گذاری کارها در مقایسه با کار های اروپا اشتباه است و این کار در حال ضربه زدن به هنر است و بعدا دیگر نمی توان جای آن ها را پر کرد چرا که بچه های هنری ما دارند یاد می گیرند خودشان را با اروپا مقایسه کنند.دیگر به جز مضمون ها شکل اجرا ها نیز بومی نیستند .
بیشترین علاقه شما به چه تکنیکی است ؟
معمولا کار های من فصلی است و در هرفصلی روی یک تکنیک کار می کنم .کسی که کارهنری انجام می دهد معمولا کار های او دوقسمت است ، یک کار را برای دل خودش انجام می دهد و هیچوقت هم نمی خواهد کسی ببیند و یک مجموعه دیگر کارهای نمایشگاهی است که میخواهد نشان بدهد به دو دلیل:
- حرف خود را به مخاطب بزند
- سیر پیشرفت خود را بررسی کند
آثاری دارید که دلی باشد و جایی نشان داده نشود ؟
اکثر افرادی که کار هنری انجام می دهند اثراتی دارند که فقط برای خودشان است و شاید یک روزی ممکن است از جایی سر دربیاورند و یعنی بعضی از آنها دورریز بشود .
خود من سالی یکبار یک سری از کارهای خودم را در روز تولدم می سوزاندم . اما الان دیگه نمی سوزانم نا گهانی به یکی هدیه می دهم و میگویم ببر ، چرا که می خواهم یاد بگیرم به کارم دل نبندم .
وقتی به یک کار دل بستی همانجا می مانی و پیش خود میگی خوب یه کار خوب انجام دادم و این باعث درجا زدن میشه .اما به هردلیلی رد کردی رفت این انگیزه را برای خودت ایجاد می کنی که دوباره ثابت کنی می تونی کار رادوباره انجام بدهی .و باعث پیشرفت میشه و خیلی از هنرمندها باید دقت کنند .
و در پایان؟
در مصاحبه ای که با یکی از روزنامه ها داشتم حرفی زدم که باعث اعتراض هم شد اما باز هم میگم گاهی وقت ها فکر می کنیم با یک کار ، ده کار یا صد کار یک جایی از هنر را گرفته ایم خیلی وقتها اینطور است اگر خودمان به داد خودمان نرسیم همه مجموعه هنری را تحت الشعاع قرار می دهیم یعنی به جایی می رسیم که نگاه همه به ماست اما ما نگاهمان به سمت دیگری است این خیلی بد است .
باید یا بگیریم کاری که انجام میدهیم به نحوی از بند خودمان آزاد کنیم تا بتوانیم سری بعدی کار بهتری ارائه دهیم یادبگیریم برای کارهایمان ارزش های کاذب نگذاریم .
مثلا فکر کنم چون رفتم تهران نمایشگاه زدم و دو تا از تابلوهای من فروش رفت دیگه آخر این کار هستم و شاید بهترین اما اینطور نیست .این اشتباه است که خیلی وقت ها انجام میدهیم و ضربه بزرگی از این اشتباهاتمان می خوریم .
بنده از همین رسانه اعلام میکنم اگر شخصی یا موسسه خیریه ای پیدا شد که به نفع بچه های بی سرپرست حاضر بود کارهای من را به کمترین قیمت خرید کند و هزینه آن را صرف این بچه ها کند حاضرم مجموعه ۱۰۰ تابلو را به آنها بدهم .
باسلام خداقوت به هنرمند عزیز شهرم کاش مسولین برای یک هم بار که میشه این درد دل ومشکلاتی که خودشان برای یک جوان هنرمند شهرمون ایجاد میکنن بخونن... حضور تبلیغات دعوت نامه ها و ... پیش کش....!