کاشان نیوز-امیر عباس مهندس: برای آغاز و ورود به هر متن و نوشته به صورت معمول سعی میشود از مطالب گفته و تکراری دوری شود. به عبارتی برای جلب مخاطب، آغاز سخن همچون فائق آمدن بر فوبیای کاغذ سپید اهمیت دارد. اما نمیتوان از کنار بعضی از حرفهای تکراری و گفته شده گذشت، چون بعضی از حرفها هرچه تکرار شود به علت ریشهداشتن و مهمتر از همه، در اینکه از جان و دل برآمده لاجرم استناد به آنها نه اینکه تکراری باشد بلکه مبین راه نوینی خواهد بود. به عنوان مثال میشود از اشعار حافظ نمونه آورد که سالها در فرهنگ کلامی و رفتاری ما ریشه دوانده، بارور شده و اثر خود را گذاشته است.
اگر بپذیریم که هر ملیتی فرهنگ و مرام خاص خودش را دارد، و این مهم بسان سرمایهای ارزشمند شناخته شده و ملزم به حفظ آن و بازپروری بخشهای مورد هجمه قرار گرفتهی آن هستیم، نقش و اهمیت کلام خود را نشان میدهد. چنین نیز میشود بیان کرد، امری که در حافظهی یک ملت نهادینه میشود هویت و فرهنگ آن جامعه شده و امکان حذف و نادیده انگاشتن آن امری مهمل است. این مهم در تمامی تصمیم، برنامه و گفتار وکردار جریان یافته داشته، نقش بیبدیلی در ترسیم رفتار امروز و فردای هر جامعهای دارد. هویت امری نیست که بتوان فراموش کرد یا از کنار آن به آسانی گذشت. همواره هنرمندان در عرصهی زندگی هنری خود متوجه این موضوع بوده و این دغدغه در آثارشان به صورتهای مختلف قابل خوانش است. در بازخوانی تاریخ و تحولات بصری ایران نقش هرکدام از هنرمندان که به نحوی سعی داشتهاند تلاشی برای حفظ آنچه میشود به عنوان هویت خواند، مشخص و قابل مثال است. نظری به بعضی از کارهای نقاشی خط صادق تبریزی و دیگر آثاری که با کلاژ و استفاده از متنهای شبیهخوانی و تصاویری مربوط و نزدیک به پردهخوانی رقم خورده مبین توجه به همان ریشهها میباشد. و یا پیگیری نقاشی خط در آثار هنری مورد تامل است. کارهای محمود جوادیپور، منصوره حسینی، فرامرز پیلارام و نقاشانی که معرف مکتب سقاخانه هستند قابل تامل میباشد.
گیزلا وارگا سینایی در نمایشی که از آثارش در فضای هنری هشت چشمه داشته این مهم را به عینه نشان داده است. نمایشگاهی که عنوان فال حافظ بر خود گرفته شامل تابلوهایی است که با نظر به اشعار و فالنامههای حافظ و نقشهای اساطیری که توسط سینایی خلق شده، نشاندهندهی تلاش وی در جهت بازنمایی امری است که میشود به هویت هنرمندانهی سینایی خواند. هویتی که دارای ریشه و اندیشگی است و میتوان به آن استناد کرد. به صورت معمول هنری که تابع اندیشگی باشد به زبان میرسد. زبانی که امضا و قلم هنرمند بوده و شناخت یا شناسنامهی هنری را رقم میزند.
فالنامهها و یا اشعار حافظ معرف فرهنگ ما هستند فرهنگی که ریشهاش در نقش ستونهای تخت جمشید میشود خواند و در خوانشی چنین، روایت فعالانه گرفته است. روایتها در تابلوهای سینایی ما را در بستر تاریخ رها میسازد به تامل و بازخوانی آنچه دانسته و شنیدهایم. آن هم در دورهای که به صورت مشخص از هویت فرهنگی، تاریخی و تجسمی خود فاصله گرفتهایم. گلها، پرندگان، فرشتهها و پرچمهایی که یادآور نقوش اساطیری و نگارگری ایرانی است در کنار نقاشیهایی از شعر، هر تابلو را بسان متنی با لایههای متعدد مقابل بیننده قرار داده است. شاید بتوان گفت هنرمند در این نمایشگاه سعی دارد فرهنگ اساطیری ایران را بازنویسی کند. رویکرد سینایی در این مجموعه توجه موضوعی بر امری است که شاید بتوان زندگی در فضای ذهنی منتج از ساختار فرهنگی، تاریخی در میان خاطره و یادها دانست. در این سیر با لحاظ توجه به معاصریت در هنر مجموعه آثار این نمایشگاه دقیقن معرف بومی بودن آثاری است که عنوان مدرن بر آنها امری پسندیده و معقول مینمایاند.
نقاشیهای گیزلا وارگا سینایی حامل آرامش است و این آرامش در عصر شلوغ چنان بر دل و جان مینشیند که انسان نمیخواهد از آنها جدا شود. نمایشگاه سینایی را میشود رود آرامش خواند ضمن آنکه شعر میگوید، قصه هم نقل میکند و مخاطب را به دورها میبرد، فال بیننده را هم میگیرد.
دیدگاه شما